رادیوپل

#محمد_ترکارانی
Канал
Логотип телеграм канала رادیوپل
@RadioPollПродвигать
973
подписчика
11,5 тыс.
фото
1,06 тыс.
видео
5,09 тыс.
ссылок
رادیو | پُل| دخـتـر 🎙 کانال تلگرامی رسانه ی تحلیلی خبری رادیوپل 🎙 تحلیل های به روز، اخبار موثق و مطالبات خود را در اینجا دنبال کنید
خشک شدن رود همانا خشک شدن هویت شهر؛ نگاهی به خشک شدن رود #کشکان

دکتر #محمد_ترکارانی

🔹 وقتی تالاب روستای #گری_بلمک از توابع پلدختر خشک شد تا مدتها «احساس فقدان» می کردیم. چون تمام بچگی ما در این آب و چشم انداز گسترده اش گذشته بود. بعد از آن وقتی زمستان میشد و باران می آمد اگر آنجا بودیم حتماً به تماشای زنده شدنش می نشستیم یا اگر آنجا نبودیم تلفن می زدیم و می پرسیدیم: باران چقدر باریده؟ گری بلمک باز پر آب شده؟

⁉️ چرا اینها را می پرسیدیم؟ چون گری بلمک و تالابش برای ما یک #عنصر_هویتی بود. شناخت ما و کیستی ما به بودن این تالاب گره خورده بود. حال این مسأله هم برای کشکان رخ داده است.

💠 کشکان «خشک» شد. چرا این همه نگرانی و خشم این ساعت ها و روزها از خشک شدن کشکان «تولید» شده است؟ پاسخش را در داستان گری بلمک گفتم. همه جوامع و مکان ها همیشه یک «هویت» دارند و این هویت اجزای مختلفی دارد و برای پلدختر کشکان یک عنصر هویتی «مهم و حیاتی» است. در پلدختر برخی اسم های مغازه ها و کسب و کارها به اسم کشکان است و یکی از تیم های فوتبال این شهر به اسم کشکان است.

💠 همه اینها نشانه این است که کشکان برای شهر پلدختر «ستون هویتی» است. این روزها نگرانی و درد شهر پلدختر و مردمانش «صرفا» خشک شدن محصولشان، از بین رفتن کسب و کارشان و از نفس افتادن واقعی شهر نیست. آنها خشم از آن دارند که شاید کشکان دیگر جاری نشود. زیرا روان بودن کشکان نشانه روان بودن هستی و زنده بودن هویت شهر داشت.

💠 پس اگر گریه و ناسزا شنیده می شود نه فقط برای شنا کردن در آب کشکان، آبیاری انجیر و خیار و سبزی مان با آب کشکان، بلکه این «خاطره جمعی» از کشکان و عنصر هویتی آن است که شهر و مردمش را برافروخته می کند. این رویداد نه تنها خشک شدن رودخانه است بلکه از خشک شدن شهر و چروکیدگی هویتش حمایت دارد.

#راديوپل
📻 @RadioPoll
آخرین بازمانده زمین های خار شده؛ بمناسبت خداحافظی #نواب_خدایی از دنیای فوتبال

دکتر #محمد_ترکارانی

💠 کودکی و نوجوانی ما با عشق به فوتبال و فوتبالیست ها طی شد. روبرتو باجو همان دم اسبی معروف، مالدینی چشم آبی، فرد ملکیان، آرارات، سرژیک تیموریان، اردشیر و یحیی ترکارانی (به عنوان الگوهای فوتبالی)، اریک کانتونا و یقه بلند و دی کانیو با آن خشونت و سلام های فاشیستی اش که بعد از سالها فهمیدیم این چه کفری بود. شبیه این آدمها را میشد در زمین های خاکی آبادی دید.

💠همیشه روستای ما به روستاهای همسایه رقابت های جذاب خود را داشت. یک نسلی بودند که تمام زندگیشان فوتبال بود. سرآمد آنها زنده یاد« شیرعلی ستاری» بود. با وجود این افراد فوتبال یک شبه «دین» و زمین خاکی ها یک «پرستش گاه» شده بود. اما یواش یواش روزها که گذشت سرگرمی ها و مشکلات و بی حمایتی ها باعث شد این زمین های «خاکی» «خار» بگیرند و «خوار شوند».

💠 از این زمین خاکی اما یک نفر تا ته ماجرا رفت. «نواب خدایی». جوانی خونگرم، خوش استیل، با معرفت. نواب هرچه که همه فوتبال را کنار گذاشتند او بیشتر ذوق توپ زدن پیدا کرد. ادامه داد ادامه داد تا امروز که از دنیای فوتبال خداحافظی کرد. شاید کسی با خودش بگوید نوشتن از این رویداد چرا.

💠بله این رویدادهای کوچک هستند که اگر ته آنها را بگیریم به یک روایت تاریخی و مهم می رسیم. نواب از زمین خاکی بلند و شد امروز همه چیز را کنار گذاشت که جوانان بسیاری می توانستند در سطح اول فوتبال ایران قرار بگیرند اما نشد. همه آنها به هر نحوی از دور خارج شدند. کار و شغل، مشکلات خانوادگی، نبود حمایت، #سیاسی_شدن اداره ورزش شهر، تداوم محرومیت در شهرستان، آمدن سرگرمی های دیگر همه چیز را عوض کرد و آن زمین ها از آن هم شوق و شعف و هیجان خالی شد.
مگر می شود بازی های زنده یاد سعید (کره ای) میر دریکوند، اردشیر سلاحورزی، زنده یاد علی رضوی، محمد ستاری، صدرالدین باباخانی، زنده یاد حمزه رمضانی، ابهت زنده یاد شیر علی ستاری و بهروز دریکوند ها را از یاد برد.

💠 نواب آخرین بازمانده این نسل بود. میشد از این جوانان دیروز پیشکسوتانی پر افتخار تر از امروز ساخت. امروز انعکاس خداحافظی نواب خدایی می توانست ملی باشد اما همه چیز قربانی محرومیت و توسعه نیافتگی، غفلت و زرنگی مجریان ورزش شد و نواب و نواب های زیادی در این شهر نتوانستند به آن همه «آرزو »که داشتند در این زمین ها برسد.
قبول کنیم که کوتاهی در حق جوانان این شهر یک تاریخ طولانی دارد و یک زمانی باید به این گذشته پاسخ داد ولی هنوزم می شود آری به دشت سبزه نشاند

#رادیوپل
📻 @RadioPoll
Forwarded from اتچ بات
⚡️ به یاد #پرویز_افتخاری؛ نماد اعتماد، احترام و اعتقاد

دکتر #محمد_ترکارانی / رادیوپل

🌀 چه وحشتناک
نمی‌آید مرا باور
و من با این شبیخون‌های شوم و بی‌شرمانه‌ای که دارد مرگ
بدم می‌آید از این زندگی دیگر
چه بی‌رحمند صیادان مرگ، ای داد!
💠 #مهدی_اخوان_ثالث


🔻 سال 1381 بود که برای اولین بار برای عضویت به کتابخانه عمومی پلدختر مراجعه کردم. پس از عضویت دیگر بیشتر اوقات خودم را از گری بلمک به شهر می آمدم و تا غروب در کتابخانه وقت خود را می گذراندم. این ارتباط ادامه پیدا کرد تا سال 1394 که متاسفانه دیگر شدت تعاملم با این محیط مقدس کم رنگ شد. کتابخانه در این 15 سال حداقل برای من تبدیل به جایی مقدس شده بود. کتابخانه برای من هم محل مطالعه و درس خواندن بود و هم یک خانه دیگر. ما حتی غذای خود را روزهایی که باید بشدت درس میخواندیم آنجا میخوردیم.
پس از چند سال کتابخانه همه چیز ما شده بود.

🔻 اما بعد از اینکه روزگار و زندگی ما را برای همیشه از کتابخانه عمومی و شهر پلدختر جدا کرد دیگر فرصت زیادی پیدا نمیشد از دوستان همیشه زحمت کش در کتابخانه عمومی احوالی بپرسیم یا به دیدنشان برویم؛ زیرا بخشی از موفقیت هایی که اکنون کسی چون من دارد حاصل الطاف و محبت هایی بود که این دوستان داشتند.
تا اینکه امروز در عین بهت و ناباوری شنیدم که دوست و برادر عزیزم پرویز افتخاری بر اثر بیماری همه ما را ترک کرده است و به دیار باقی شتافته است. و دیگر نه پرویزی هست و نه دیگر آن همه لطفی که به همه ما داشت.
بدون اغراق می گویم؛ پرویز در جایگاه یک فرد اداری به ما نشان داد که چگونه یک فرد می تواند در عین اینکه قانون را تقویت می کند و برای انجام دقیق امور کاری کوشش می کند از کتابخوان ها افرادی را پرورش دهد که آنها به کتابخانه به مانند خانه خود نگاه کنند. با اعتماد، اعتقاد و احترام اش کتابخانه برای ما حکم همه چیز را پیدا کرده بود بطوریکه گاه وقتی که پرویز دست تنها بود این بچه های کتابخانه بودند که امورات کتابخانه را تا آمدن به جان و دل، درست و دقیق انجام می دادند تا بلکه پاسخ و جواب باشد به خوبی ها و اعتماد ایشان. با اعتماد، اعتقاد و احترام آقای افتخاری ما برای کتابخانه تبدیل به شهروندی مناسب شده بودیم و کتابخانه را جزجدایی ناپذیر خود کرده بودیم.
اما پرویز ما را ترک کردند و رفتند.
ایشان برای ما یک استاد تمام عیار بود... با صدای آرام و دوست داشتنی اش که طنین همیشگی و جاودانه اش در گوش ما کتابخوان ها و فضای کتابخانه باقی است به ما آرامش هدیه می داد.
با اعتماد و اعتقادش از کتابخانه برای ما یک جای مقدس و جایی هم سنگ خانه ی خودمان ساخت... بطوریکه حتی وقتی که روزهای جمعه و یا تعطیل از کنار کتابخانه می گذشتیم حس آرامش به ما دست می داد.
پرویز به ما درس خانواده دوستی داد کسی که با تمام وجود برای خانواده خودش را صرف می کرد.
وی یک ستون محکم فرهنگ و فرهنگ سازی در پلدختر بود. او به ما نشان داد که می شود فرهنگ سازی کرد بدون توقع و چشم داشت، بدون هیاهو و خشم.
کردار، گفتار و پندار نیک پرویز افتخاری را هیچ کس حتی آنکس که یکبار به کتابخانه عمومی شهر مراجعه کرده باشد فراموش نخواهد کرد.

🌀 پرویز عزیز ما را ببخش که در سکوت ات با تمامی دردها مبارزه کردی و ما حتی نتوانستیم در روزهای سخت درد و رنجهایت به دیدنت بیاییم.
پرویز عزیزم شک ندارم این میراث خوب که از خودت به جا گذشته ای آقای قهرمانی، اسماعیل میخک بیرانوند، خانم مهدی پور، خانم مرادی و... که آنها هم به سان تو برای ما سنگ تمام می گذارند بازتولید، توسعه و ترویج خواهند داد.

🔻 در پایان اگر می شود بیاییم در این شهر قدر بزرگان و زحمت کشان را بدانیم که اگر قصد تر ک مان کردند دیگر کاری از دست ما بر نمی آیند. و اگر هم این چنین مانند پرویز افتخاری در سکوت، خاموشی و فراموشی ما را تنها می گذارند یا به یادشان بزرگداشتی برگزار کنیم، یا خیابانی به نامشان رقم بزنیم، یا از آنها تندیسی بسازیم تا در حافظه جمعی این شهر برای همیشه حک شود که چه دلسوزانی داشت و دارد.


🎙 به رسانه ی تحلیلی خبری #رادیوپل بپیوندید 👇👇👇👇
https://telegram.me/joinchat/BHDIKkCzN3dFa9SqTeIYqg
رادیوپل
⚡️امشب در #رادیو_پل میخوانید 🌀 اول بنشینیم درسوگ مرگ یک بهترین، بعد در سوگ یک #معمار_توسعه 💢 یادداشتی به بهانه مرگ #ابراهیم_ادیمی 💠 ادامه در👇 https://telegram.me/joinchat/BHDIKkCzN3dFa9SqTeIYqg
⬇️ ⬇️
⬇️

#یادداشت

⚡️ "اول بنشینیم در سوگ مرگ یک بهترین بعد در سوگ یک معمار توسعه"
یادداشتی به بهانه ی مرگ (ابه)" ابراهیم ادیمی"

#محمد_ترکارانی/ #رادیو_پل
(دانشجوی دکتری جامعه شناسی دانشگاه مازندران)

💠 @RadioPoll

💢 #ابراهیم_ادیمی یا "ابه" راننده ای بود که سالهای سال در مسیر پلدختر – اندیمشک و دزفول فعالیت می کرد. وقتی نام او می آید همه او را ستایش می کنند. او به چیزهای بسیاری شهره بود. اول این که او مهربان بود. دوم اینکه او فردی بود بسیار خوش مشرب، سوم اینکه او فردی بود با وجدان و مسئولیت پذیر. اگر باز بخواهیم از خوبی ها این فرد سخن بگوییم صفت های خوب بسیاری را می توان برای وی برشمرد. اما منظور من از این یادداشت کوتاه نگاهی جامعه شناختی است به سابقه بیش از #سه_دهه_فعالیت در امر رانندگی آن هم در مسیر پلدختر- اندیمشک و تاثیراتی اجتماعی بود که او از خود به جا گذاشت.

🌀 ابه فردی بود #نهاد_ساز. اگر نهاد را الگویی مشخص بدانیم که می توان رفتارها را به واسطه ی آن بتوان پیش بینی کرد و نیازها را پاسخ داد اَبِه فردی بود که دقیقا قدم در راه نهاد سازی گذاشت. "ابه" هر روز صبح بعد از اذان صبح در یک مسیر مشخص سر یک زمان تعریف شده در یک خیابان که کاملا قابل پیش بینی بود حرکت می کرد و مسافران خود را سوار می کرد و از شهر خارج می شد. او به اندیمشک و دزفول می رفت هرکسی که هر نیازی داشت را برایش برطرف می کرد و دقیقا ظهر در یک ساعت معین به پلدختر باز می گشت.
💢 او به ما آموخت که یک #معمار_اجتماعی است. در زمانی که کمتر کسی سعی می کرد کاری انجام دهد که مردم در مسیر اطمینان پذیری، یش بینی های درست و سهولت در رفت و آمد قرار گیرند "ابه" با کنش خود راهی را گشود که بخشی از این مردم، موفقیت های خود را مدیون او می دانند.

🌀 او اگرچه نقش یک راننده ی #مینی_بوس را داشت اما به ما این درس را داد که می توان سروقت‌آمد، سروقت افراد را به مکانی که می خواهند رساند و بعد باز همین روند را برای روزها، ماهها و سال ها ادامه داد.

💢 ابه برخوردار از مولفه ای مهم بود که چنانچه اگر یک جامعه بخواهد پیشرفت کند باید آن را در خود پرورش دهد. او به ما اموخت که زندگی اجتماعی به لحظه ای اندیشیدن و عمل کردن نیست. بلکه درست عمل کردن جامعه به #مستحکم_بودن_قول ها و وعده ه و اعمال است.
او چارچوبی را ساخت که دهه ها مردم را از حیث حمل و نقل در راحتی و آسایش تمام قرار داد.

🌀 او به ما اموخت که زمان و #زمان_مندی جدی است. ابه وقتی سروقت و به شکل زمانمندی در مسیر عبورش حاضر نمیشدیم شهر را ترک می کرد و ما مجبور بودیم ساعت ها معطلی بکشیم تا شاید با همکاران دیگر او به سرمنزل مقصود برسیم.

💢 در نهایت در ابه ویژگی هایی جمع شده بود که اگر قرار باشد نامی بروی او بگذاریم او را باید بدون تردید " #معمار_توسعه_پلدختر " گذاشت. وقتی توسعه یکی از تعریف هایش داشتن نهادهایی است که هر کس و یا نهادی کارخودش را انجام می دهد آن هم کاملا پیش بینی شده و الگومند. پس او برای ما معمار توسعه در پلدختر بود.

🌀 پس وظیفه ی ماست این گونه افرادی که در امر #توسعه_شهر و نهادسازی آن قدم می گذارند قدرنهیم و همیشه وام دارشان باشیم و تلاش کنیم که این گونه افراد در جامعه پلدختر تکرار شوند. پلدختر برای توسعه و ترقی نیاز به این گونه مردمی دارد. البته در سایر خطوط حمل و نقل هستند کسانی دیگر که به سان اَبِه تلاش می کنند ما آنها را نیز ستایش می کنیم.



💠 بروز ترین تحلیل های منطقه را در رادیوپل دنبال کنید. برای عضویت بر روی لینک زیر کلیک کنید
👇👇👇👇👇👇👇👇👇
https://telegram.me/joinchat/BHDIKkCzN3dFa9SqTeIYqg