⚡️ به یاد
#پرویز_افتخاری؛ نماد اعتماد، احترام و اعتقاد
✍ دکتر
#محمد_ترکارانی / رادیوپل
🌀 چه وحشتناک
نمیآید مرا باور
و من با این شبیخونهای شوم و بیشرمانهای که دارد مرگ
بدم میآید از این زندگی دیگر
چه بیرحمند صیادان مرگ، ای داد!
💠 #مهدی_اخوان_ثالث 🔻 سال 1381 بود که برای اولین بار برای عضویت به کتابخانه عمومی پلدختر مراجعه کردم. پس از عضویت دیگر بیشتر اوقات خودم را از گری بلمک به شهر می آمدم و تا غروب در کتابخانه وقت خود را می گذراندم. این ارتباط ادامه پیدا کرد تا سال 1394 که متاسفانه دیگر شدت تعاملم با این محیط مقدس کم رنگ شد. کتابخانه در این 15 سال حداقل برای من تبدیل به جایی مقدس شده بود. کتابخانه برای من هم محل مطالعه و درس خواندن بود و هم یک خانه دیگر. ما حتی غذای خود را روزهایی که باید بشدت درس میخواندیم آنجا میخوردیم.
پس از چند سال کتابخانه همه چیز ما شده بود.
🔻 اما بعد از اینکه روزگار و زندگی ما را برای همیشه از کتابخانه عمومی و شهر پلدختر جدا کرد دیگر فرصت زیادی پیدا نمیشد از دوستان همیشه زحمت کش در کتابخانه عمومی احوالی بپرسیم یا به دیدنشان برویم؛ زیرا بخشی از موفقیت هایی که اکنون کسی چون من دارد حاصل الطاف و محبت هایی بود که این دوستان داشتند.
تا اینکه امروز در عین بهت و ناباوری شنیدم که دوست و برادر عزیزم پرویز افتخاری بر اثر بیماری همه ما را ترک کرده است و به دیار باقی شتافته است. و دیگر نه پرویزی هست و نه دیگر آن همه لطفی که به همه ما داشت.
بدون اغراق می گویم؛ پرویز در جایگاه یک فرد اداری به ما نشان داد که چگونه یک فرد می تواند در عین اینکه قانون را تقویت می کند و برای انجام دقیق امور کاری کوشش می کند از کتابخوان ها افرادی را پرورش دهد که آنها به کتابخانه به مانند خانه خود نگاه کنند. با اعتماد، اعتقاد و احترام اش کتابخانه برای ما حکم همه چیز را پیدا کرده بود بطوریکه گاه وقتی که پرویز دست تنها بود این بچه های کتابخانه بودند که امورات کتابخانه را تا آمدن به جان و دل، درست و دقیق انجام می دادند تا بلکه پاسخ و جواب باشد به خوبی ها و اعتماد ایشان. با اعتماد، اعتقاد و احترام آقای افتخاری ما برای کتابخانه تبدیل به شهروندی مناسب شده بودیم و کتابخانه را جزجدایی ناپذیر خود کرده بودیم.
اما پرویز ما را ترک کردند و رفتند.
ایشان برای ما یک استاد تمام عیار بود... با صدای آرام و دوست داشتنی اش که طنین همیشگی و جاودانه اش در گوش ما کتابخوان ها و فضای کتابخانه باقی است به ما آرامش هدیه می داد.
با اعتماد و اعتقادش از کتابخانه برای ما یک جای مقدس و جایی هم سنگ خانه ی خودمان ساخت... بطوریکه حتی وقتی که روزهای جمعه و یا تعطیل از کنار کتابخانه می گذشتیم حس آرامش به ما دست می داد.
پرویز به ما درس خانواده دوستی داد کسی که با تمام وجود برای خانواده خودش را صرف می کرد.
وی یک ستون محکم فرهنگ و فرهنگ سازی در پلدختر بود. او به ما نشان داد که می شود فرهنگ سازی کرد بدون توقع و چشم داشت، بدون هیاهو و خشم.
کردار، گفتار و پندار نیک پرویز افتخاری را هیچ کس حتی آنکس که یکبار به کتابخانه عمومی شهر مراجعه کرده باشد فراموش نخواهد کرد.
🌀 پرویز عزیز ما را ببخش که در سکوت ات با تمامی دردها مبارزه کردی و ما حتی نتوانستیم در روزهای سخت درد و رنجهایت به دیدنت بیاییم.
پرویز عزیزم شک ندارم این میراث خوب که از خودت به جا گذشته ای آقای قهرمانی، اسماعیل میخک بیرانوند، خانم مهدی پور، خانم مرادی و... که آنها هم به سان تو برای ما سنگ تمام می گذارند بازتولید، توسعه و ترویج خواهند داد.
🔻 در پایان اگر می شود بیاییم در این شهر قدر بزرگان و زحمت کشان را بدانیم که اگر قصد تر ک مان کردند دیگر کاری از دست ما بر نمی آیند. و اگر هم این چنین مانند پرویز افتخاری در سکوت، خاموشی و فراموشی ما را تنها می گذارند یا به یادشان بزرگداشتی برگزار کنیم، یا خیابانی به نامشان رقم بزنیم، یا از آنها تندیسی بسازیم تا در حافظه جمعی این شهر برای همیشه حک شود که چه دلسوزانی داشت و دارد.
🎙 به رسانه ی تحلیلی خبری
#رادیوپل بپیوندید
👇👇👇👇https://telegram.me/joinchat/BHDIKkCzN3dFa9SqTeIYqg