رادیوپل

#خاطره
Канал
Логотип телеграм канала رادیوپل
@RadioPollПродвигать
973
подписчика
11,5 тыс.
фото
1,06 тыс.
видео
5,09 тыс.
ссылок
رادیو | پُل| دخـتـر 🎙 کانال تلگرامی رسانه ی تحلیلی خبری رادیوپل 🎙 تحلیل های به روز، اخبار موثق و مطالبات خود را در اینجا دنبال کنید
رادیوپل
#اطلاعیه انا لله و انا الیه راجعون ◾️به اطلاع میرساند پیرغلام اهل بیت(ع) حاج غلام ابراهیم نژاد پدرشهید ابراهیم ابراهیم نژاد به رحمت ایزدی پیوست/ روحش شاد #رادیوپل 📻 @RadioPoll
#بازنشر

مصاحبه ی #رادیوپل با زنده یاد غلامرضا ابراهیمی معروف به #غلام_خیاط

(قسمت اول)

🔻 نام: #غلامرضا_ابراهمی معروف به (غلام خیاط)
تاریخ تولد 1321
محل تولد :خرم آباد پشت بازار محله ی دآر پی

🌀 غلام خیاط یکی از خوش نام ترین، با اخلاقترین و محبوب ترین کاسبهای پلدختر هستن که نسل گذشته و نسل امروز با ایشون و کار دلنشینشون خاطره ها دارند. از عمو غلام سوالات زیادی پرسیدم و ایشون با صبر و گشاده رویی به تک تک این سوالات پاسخ داد که توجه شما دوستان عزیز رو به پرسش و پاسخ جلب میکنم.
▫️▫️▫️▫️▫️▫️

💢 و اما چرا غلام به #پلدختر مهاجرت کرد:

غلام خیاط در دوران طفولیت پدرش رو از دست میده و توسط مادرش نزد خیاط معروفی در خرم آباد تحت تعلیم فوت و فن هنر خیاطی قرار میگیرد.
غلام خیاط در سن 22سالگی دچار #بیماری میشود که با تشخیص شورای پزشکی مجبور به کوچ به منطقه ای گرمسیری میشود، و ان منطقه ی گرمسیری جای نیست جز، #پاپیل، شهری کوچک که در آن زمان چهار خیاط دیگر در آن به کار دوزندگی مشغول بودند که غلام خیاط نزد یکی از این چهار نفر به ادامه ی کار خیاطی پرداخت.
به لطف خداوند روند بیماری غلام 22ساله هر روز کند و کندتر و سر انجام ریشه کن میشود.
▫️▫️▫️▫️▫️▫️

از غلام خیاط در مورد #ازدواجش پرسیدم که با خنده گفت:
یک روز با جمع دوستان به رومشکان رفته بودیم که یکی از دوستان صاحب خانه به صمیمی ترین دوستم گفت تو دوست خوبی نیستی، اگر بودی، خواهر مجرد داری، یکیش رو به غلام میدادی،اون هم با خنده گفت اگه غلام قبول کنه من حرفی ندارم، و اینطور شد که دست تقدیر شرایط ازدواج غلام رو رقم زد، حاصل این ازدواج هشت فرزند بود (سه دختر و پنج پسر)
که پسر بزرگ خانواده بعدها در عملیات نصر 8 سال 1366 در ماووت عراق به درجه ی رفیع #شهادت رسید.
▫️▫️▫️▫️▫️▫️

عمو غلام نظرتون راجع به #مشتریهای_قدیم چی هست؟

به نظر من اون زمان مردم بیشتر به همدیگه احترام میذاشتن،تو هر صنف و شغلی احترام متقابل موج میزد.
▫️▫️▫️▫️▫️▫️

عمو غلام دوس دارم نظرتون رو راجع به #کاسبهای_قدیم بدونم؟

کاسبهای قدیم با مشتری، با حوصله، احترام و گذشت برخورد میکرد. زمان ما کسی چندان به مادیات اهمیت نمیداد،چیزی که برای هم نسلهای من قابل ارزش بود، بیشتر معنویات و انسانیت بود.
▫️▫️▫️▫️▫️▫️

میشه یه #خاطره از دوران کاسبی و روابط تون با مشتریهای زمان خودتون برامون بگید؟

با خنده بهم گفت باشه دخترم،
( #هی_تونه_هی_خاطره)
اون زمان خیاط کم بود، یادمه حتی از دره شهر با قافله میومدن پلدختر و شبانه برای اندازه گیری و دوخت و دوز بیدارمون میکردن و ما شکر گزار خداوند و مردم قدرشناس بودیم،اگه بخوام خاطره ای جالب از دوران کاریم و براتون بگم باید به روزی اشاره کنم که مشتری میانسالی پیشم اومد که لباسهاشو تحویل بگیره،قیمت دوخت رو ازم پرسید ،بهش گفتم 6تومن و پنج قرون،اون بی درنگ دست کرد تو جیب شلوارش و پولهاشو در آوورد من هم به نشانه ی احترام و تعارف بهش گفتم هیچ قابلی هم نداره برادر،
اونم نامردی نکرد و پولاشو گذاشت تو جیبش و گفت خجالتم دادی،حتی یک لحظه به این فکر نکردم که به روش بیارم تعارف کردم یا از حرکتش ناراحت نشدم.

ادامه دارد ...

💠 رادیوپل 👇
https://telegram.me/joinchat/BHDIKkCzN3dFa9SqTeIYqg
⚡️ تحلیل #روان_شناسی مردم پس از وقوع بلایای طبیعى

🔺 موضوعی که باید در خصوص #سیل_زدگان شهرمان بخصوص کسانی که لحظات هولناک سیل را تجربه کرده اند مورد توجه قرار گیرد، #استرس پس از ضایعه و عوارض آن است

سندروم استرس پس از ضایعه (پی تی اس دی) چیست؟

🔺سندروم پس از ضایعه ممکن است برای کسی روی دهد که دچار حاثه ای ضایعه‌آور قرار گرفته که متضمن احساس خطر مرگ بوده است. اشخاص مبتلا به اختلال استرس پس از ضایعه، سعی می کنند که رویداد ضایعه آور را فراموش کنند اما نمی توانند. رویداد ضایعه آور مکرراً تجربه می شود، در بیداری بصورت #خاطره و شبها بصورت #کابوس. این امر می تواند باعث ناراحتی‌های شدید شود و به بی‌خوابی، اضطراب، درد بدنی، مشکل تمرکز حواس و انزوا بیانجامد.

پی تی اس دی چه تاثیری بر زندگی دارد؟

🔺 پی تی اس دی بسته به شدتش به درجاتی مختلف بر زندگی تاثیرگذار است. ممکن است فردی بتواند به شغل خود ادامه دهد  و بطور کلی زندگی معمولی داشته باشد، در صورتیکه در موارد شدید، ممکن است شخص مبتلا درمانده  شود و از ترک  کردن خانه  وحشت  داشته باشد.

🔺 خاطره ی رویداد ضایعه آور ممکن است در نتیجه آنچه که در زندگی روزمره حس می شود و حوادثی که در زندگی روزمره روی می دهد، زنده شود. از این رو معمولاً شخص مبتلا از وضعیت‌ها و کسانی که ممکن است خاطرات دردآور او را زنده کنند، حتی از خانواده و دوستان خود، می‌پرهیزد.

🔺 پی تی اس دی شخص مبتلا را  در حالت مترصد بودن افراطی قرار می‌دهد. این امر باعث می شود که شخص مبتلا به آسانی دچار ترس و آزردگی شود که می تواند به انفجار شدید خشم بیانجامد.  او در این حالت ممکن است احساس کند که آنچه که روی داده  زندگیش را برای همیشه تباه کرده است. البته این احساس  لزوما منطبق با واقعیت نیست و...

🔺 امدادگران و مسئولین مربوطه هم باید نسبت به این واقعیت واقف باشند و عصبانیت های افراد را تحمل کنند

شاپور حسینی کارشناس ارشد روان شناسی

📻 راديوپل👇
https://telegram.me/joinchat/BHDIKkCzN3dFa9SqTeIYqg
⚡️ دریاچه #ارومیه، یکصد سال پیش-
عکس از آلبوم یک کشیش آمریکایی/توییتر-عصرایران

▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️

🎙 همراهان گرامی، شما هم میتوانید #تصاویر_قدیمی و #خاطره_انگیز خود را ارسال کنید تا با نام خودتان در #رادیوپل منتشر شوند.

🗓 دوشنبه ۱۳۹۷/۱۱/۲۹

💠 عضویت در رادیوپل 👇
https://telegram.me/joinchat/BHDIKkCzN3dFa9SqTeIYqg
Forwarded from اتچ بات
#باشهدا

🔺 پاسدار رشید سپاه اسلام شهید #محمد_طهماسبی🌹

🔺 تولد: ۱۳۴۳
🔺 شهادات :1366/11/1

🔺 محل شهادت: منطقه عمومی ماوت ارتفاعات اولاغلو

🔺 شهید #محمد_طهماسبی 🌹 در سال 1343 در یک خانواده مذهبی در روستای #دعوت_مالگه متولد و پس از شروع جنگ تحمیلی لباس مقدس پاسداری را بر تن کرد و در اکثر مناطق جنگی به ویژه عملیاتها حضور پیدا کرد و تا آخرین نفس در را ه دفاع از این آب و خاک تلاش کرد.

#خاطره_ای_از_شهید

راوی: همرزم شهید ضرغام گلشن

🔺 چند روز قبل از شهادتش افتخار آن را داشتم که در خدمت ایشان در عملیات بیت‌المقدس دو شرکت کنم. شب عملیات زیر آتش سنگین دشمن و بارش باران حدود ۷ ساعت راهپیمایی کردیم بطوری که خستگی بر تمام وجودمان حاکم شده بود. فردای عملیات از طرف فرماندهان اعلام شد که در منطقه ای دیگر عراق حمله کرده و احتیاج به نیرو می‌باشد کسانی که می‌توانند آماده باشند. چون شب قبل بچه‌ها خیلی خسته شده بودند تعدادی از بچه‌ها ی گردان شهدا از جمله شهید محمد طهماسبی شهید احمدپور، شهید تیمور نصیری، شهید محمد گلشن و... از اولین کسانی بودند که اعلام آمادگی کردند و رفتند تا در عملیات شرکت کنند. در آن عملیات که در شب‌های بعد صورت گرفت علی رغم سردی شدید هوا و برفی بودن منطقه شهید محمد طهماسبی با شجاعت و از خودگذشتگی، بیشترین نفوذ را در مواضع دشمن انجام می‌دهد بطوری که به نزدیکترین نقطه از مواضع دشمن می‌رسد و در منطقه کا ملا صعب‌العبور که امکان امداد و کمک رسانی به وی وجود ندارد مورد اصابت گلوله دشمن قرار می‌گیرد و حدود چند ساعت بعد به علت حجم شدید آتش دشمن و عدم پشتیبانی از طرف نیروهای خودی آن منطقه به دست نیروهای عراقی می‌افتد.
و پیکر پاکش بعد از چند سال مفقود الجسد بودن در ارتفاعات اولاغلو به دامن وطن بازگشت

🔺 همه ما می‌دانیم که همه مادران فرزندان خود را دوست دارند ولی اگه فرزندی سایه پدر بالای سرش نباشد آن فرزند برای مادر خیلی عزیزه خیلی حواسش هست که برایش مشکلی پیش نیاید. در همان ایام که ما خواستیم به جبهه اعزام شویم چون شهید پسر خاله ما بود مادرش خطاب به ما (عزیز برادرم شهید محمد گلشن و من )سفارشی کرد که هرگز فراموش نخواهم کرد. مادرشهید گفت: من شما را هم مثل فرزندان خودم دوست دارم با آنها فرقی ندارید من دعا می‌کنم که همگی شما با صحت، سلامتی و پیروزی برگردید ولی حواستان به محمد باشد. خیلی برایش سخت بود که عزیز دلش کسی که سایه پدر بالای سرش نبود و خیلی به او علاقمند بود به جبهه اعزام شود ولی هرگز مخالفت نکرد و علی رغم اینکه فرزندش سالها بود که در جبهه حضور داشت نگفت من دوست ندارم فرزندم به جبهه برود بلکه گفت من دعا می‌کنم که همگی شما با پیروزی و موفقیت برگردید.

🔺 روحش شاد ، یادش همیشه در دلها ماندگار و راهش پررهرو باد

📻 رادیوپل👇
https://telegram.me/joinchat/BHDIKkCzN3dFa9SqTeIYqg
رادیوپل
▪️به مناسبت ۲۶ آذرماه روز ملی حمل و نقل گرامی میداریم یاد و خاطره زنده یاد #ابراهيم_اديمى از رانندگان صبوری که عمر خود را در این عرصه صرف خدمت به مردم نمود روحش شادو یادش گرامی باد🌹 📻 @RadioPoll
#یادداشت

⚡️بیادِ اَبه


🌀 #ابراهیم_ادیمی (معروف به اَبِه) مرد مهربان، خوش اخلاق، خوش مشرب و همیشه پرتلاش در عرصه حمل و نقل شهرستان پلدختر بود که یادش برای همیشه در ذهن ها خواهد ماند.
زنده یاد ادیمی نامی نیک و چهره ای قابل احترام برای شهروندان در عرصه #حمل_و_نقل شهرستان پلدختر بود و همیشه به فکر خدمت به مردم بود و انصافاً حق زیادی بر گردن مردم پلدختر دارد.

🌀 بعید است کسی #دانشجوی_خوزستان بوده باشد و برای مرگ #ابه متاسف نشده باشد. سالهای سال، این #راننده_ی_مهربان مردم پلدختر و روستاهای همجوار را به شهرستان های دزفول و اندیمشک منتقل میکردند. صبح های زود در چند نقطه از شهر توقف میکردند و مردم را سوار میکردند و جالب است بدانید اگر شهروندان و دانشجویان مقیم خوزستان وسیله ای با خود داشتند، برای رفاه انها، به درب منازلشان میرفت و آنها را از درب منزل سوار میکرد.

🌀 #خاطره ای که از زنده یاد ادیمی در خاطر نگارنده مانده است:

خواهرم در #دانشگاه_شهید_چمران اهواز قبول شده بود. به دلیل عدم آگاهی از تاریخ شروع و اتمام ثبت نام، یک روز مانده به اتمام مهلت ثبت نام، اطلاع یافتیم که فردا آخرین روز مهلت ثبت نام است. تصمیم گرفتیم که فردا صبح زود برای ثبت نام به خوزستان برویم. صبح زود و در سرمای استخوان سوز دی ماه به ترمینال رفتیم. وقتی به ترمینال رسیدیم فقط یک ماشین انجا بود که مقصدش خرم آباد بود. وقتی مقصد ما رو جویا شد گفت که نزدیک به چند دقیقه پیش "ادیمی" رفته و اجازه بدهید تا با ایشان تماس بگیرم و اگر زیاد دور نشده باشد، خودم شما رو به ایشون برسانم. بعد از تماس، راننده گفت: نزدیک است و الان خودشان ( آقای ادیمی) به ترمینال خواهند آمد. بعد از حدود بیست دقیقه مینی بوس آقای ادیمی درب ترمینال توقف کرد و ما سوار ماشین شدیم. در بین راه تعریف می کرد که زمانی که تماس گرفته اید، ده کیلومتر از روستای ولیعصر را رد کرده بودم ولی چون میدانستم شما عجله دارید و به این زودی ماشین گیرتان نمی آید با اجازه مسافران، مسیر را برگشتم.

🌀 این حرکات زنده یاد ادیمی درس عبرتی بود برای نگارنده و امثالهم که خدمت کردن به مردم فقط با #میز_ریاست و #نمایندگی و #مسئولیت_داشتن نیست بلکه در هر صنف و حرفه ای میتوان به مردم خدمت کرد و نامت جاودان بماند.

💐 روحش شاد و یادش گرامی


💠 به کانال تحلیلی خبری رادیوپل بپیوندید
👇👇👇👇👇👇👇👇👇
https://telegram.me/joinchat/BHDIKkCzN3dFa9SqTeIYqg
رادیوپل
⚡️ مصاحبه ی مفصل و خواندنی #رادیو_پل با سید اصغر اهوقلندری معروف به #اصغر_قصاب 💠 با ما همراه باشید 👇 👇 https://telegram.me/joinchat/BHDIKkCzN3dFa9SqTeIYqg
⚡️ مصاحبه ی مفصل و خواندنی #رادیو_پل با سید اصغر اهوقلندری معروف به #اصغر_قصاب

#قسمت_اول

#والاخادم/ فعال فرهنگی اجتماعی

🎙 @RadioPoll

🔻 نام: اصغر
🔻 نام خانوادگی: آهوقلندری
🔻 شهرت: اصغر قصآو (اصغر قصاب)
🔻 تاریخ تولد: 1327
🔻 تعداد فرزندان: هفت نفر(سه دختر و 4پسر)

🌀 اینبار به سراغ یکی دیگه از کاسبهای موفق،بامرام ومشتی پلدختری رفتم،
چقدر این عزیزان دوست داشتنی و بزرگ منش اند،
چقدر این خلایق تکرار نشدنی مهربان،و همه چیز تمام اند.

💢 بعد از هماهنگی با فرزند ارشد اصغر آقا تو یک عصر دلچسب پاییزی مهمون خونه ی گرم و صمیمی خانواده ی آهو قلندری شدیم،...
چقدر با محبت و خوشرویی ،که امروزه از کمتر کسانی دیده میشه پذیرای ما شدن.
چقدر خوشحال بودم که افتخار هم صحبتی با یکی دیگه از موفقترین کاسبهای قدیم پلدختر نصیبم شده بود،
خوشحالم از این بابت که این عزیزان هنوز سلامت و سرزنده هستن و من و همنسلانم این فرصت طلایی رو داریم که از وجود ارزشمندشون درس اخلاق و منش بیاموزیم...چیزی که در جوامع امروزی قدری کم و کمرنگ شده..
ای وای ببخشید،قرار بود منتظرتون نذارم و باهم بیوگرافی این عزیز رو مرور کنیم،،


💢 سید با اجازه تون سوالاتمو از خدمتتون میپرسم، هرکدومو دوست نداشتید جواب ندید،
اصغر آقا با خنده گفتن،نه دخترم سی چیه جووآو نیم بفرما هر سواله داری.
تندی برگه ی که توش سوالاتمو یادداشت کرده بودمو توی دستام جا به جا کردم و شروع کردم:

اصغر آقا، چی شد که شغل قصابی رو انتخاب کردید؛؟؟چرا نونوا نه؟اصن چرا بنا،معلم یا یه چیزی غیر قصاب نشدید؟
راستش دخترم من تا کلاس ششم پلدختر درس میخوندم بعد برای ادامه تحصیل مجبور بودم برم خرم آباد ،تا کلاس نهم هم رفتم خرم آباد اما بعدش خسته شدم و اومدم کنار دست یکی از اقوام مشغول قصابی بشم،،بعدها که خم و چم کار دستم اومد خودم مغازه ی قصابی زدم.



سید، آیا قصابی الان با قصابی زمان شما تفاوتی داره؟
بله که داره، زمان ما #برق نبود و مجبور بودیم گوشت رو با روشهای سنتی از فاسد شدن حفظ کنیم.
با پاسخ اصغر آقا کنجکاو شدم از روش مذکور سر در بیارم برا همین از اصغرآقا پرسیدن میشه فوت وو فن نگهداری گوشت بدون یخچال و وسایل سرمایشی برامون توضیح بدید؟

بله ،یه پارچه ی سفید میخریدیم که فقط مخصوص پوشوندن روی لاشیه کشتار شده باشه، و هر بیس تا نیم ساعت یکبار با آب خنک اونو خیس میکردیم..جوری که رطوبت پارچه و جریان هوا به تازگی و ماندگاری گوشت کمک کنه. بعدها که فیبری و قالب های بزرگ یخ مد شد و ما هم استفاده و گوشت تازه دست مشتری میدادیم.

▫️▫️▫️▫️▫️▫️

آقای آهو قلندری آیا #خاطره ای دارید که دوست داشته باشید برای من و مردم تعریف کنید،،،،


بله خاطره که کم ندارم اما یکیش همین سازش با محصل ها بود با کارمند ها با دانشجو ها،،،یادمه به عنوان مثال اگر گوشت کیلویی ده تومن( ده تا یه تومنی ها) بود و حقوق کارمند ها پانزده تومن،من به کارمن ها به خاطر حقوق پایینشون تخفیف میدادم .یا وقتی بچه محصل یا دانشجویی برای خرید گوشت میومد همیشه مقداری گوشت اضافه بر خریدشون بهشون میادم و با خنده بهشون میگفتم امشب رو سیر بخورید.
کسانی که از نزدیک با من آشنایی دارن میتونن شهادت بدن که من به بسیاری از #دانشجو ها و دانش آموزان اون دوران کمکهای مال میکردم و فقط به درس خوندن تشویقشون میکردم و میگفتم تا گوشت تو این مغازه هست ک تا من زنده ام بیایید و گوشت ببرید پولدار شدید آوردید آوردید نیاوردید هم حلالتون.

▫️▫️▫️▫️▫️▫️

سید به نظر خودتون دلیل #محبوبیت شخصیت اصغر قصاو چیه بین مردم شهرش؟

مردم لطف دارن سلامت وآن انشاله،
ولله دخترم مه د اوسه که و یاد دارم حتی اگر حق هم وام بیه وا هیچکس بد اخلاقی نکردمه، و همیشه وا نرمش وا مردم برخورد کردمه/

🔻 ادامه دارد ...

🎙 رادیوپل 👇
https://telegram.me/joinchat/BHDIKkCzN3dFa9SqTeIYqg
مصاحبه ی #رادیوپل با غلامرضا ابراهیمی معروف به #غلام_خیاط

#والا_خادم/ فعال فرهنگی اجتماعی

(قسمت اول)

🎙 @RadioPoll

🔻 نام: #غلامرضا_ابراهمی معروف به (غلام خیاط)
تاریخ تولد 1321
محل تولد :خرم آباد پشت بازار محله ی دآر پی

🌀 غلام خیاط یکی از خوش نام ترین، با اخلاقترین و محبوب ترین کاسبهای پلدختر هستن که نسل گذشته و نسل امروز با ایشون و کار دلنشینشون خاطره ها دارند. از عمو غلام سوالات زیادی پرسیدم و ایشون با صبر و گشاده رویی به تک تک این سوالات پاسخ داد که توجه شما دوستان عزیز رو به پرسش و پاسخ جلب میکنم.
▫️▫️▫️▫️▫️▫️

💢 و اما چرا غلام به #پلدختر مهاجرت کرد:

غلام خیاط در دوران طفولیت پدرش رو از دست میده و توسط مادرش نزد خیاط معروفی در خرم آباد تحت تعلیم فوت و فن هنر خیاطی قرار میگیرد.
غلام خیاط در سن 22سالگی دچار #بیماری میشود که با تشخیص شورای پزشکی مجبور به کوچ به منطقه ای گرمسیری میشود، و ان منطقه ی گرمسیری جای نیست جز، #پاپیل، شهری کوچک که در آن زمان چهار خیاط دیگر در آن به کار دوزندگی مشغول بودند که غلام خیاط نزد یکی از این چهار نفر به ادامه ی کار خیاطی پرداخت.
به لطف خداوند روند بیماری غلام 22ساله هر روز کند و کندتر و سر انجام ریشه کن میشود.
▫️▫️▫️▫️▫️▫️

از غلام خیاط در مورد #ازدواجش پرسیدم که با خنده گفت:
یک روز با جمع دوستان به رومشکان رفته بودیم که یکی از دوستان صاحب خانه به صمیمی ترین دوستم گفت تو دوست خوبی نیستی، اگر بودی، خواهر مجرد داری، یکیش رو به غلام میدادی،اون هم با خنده گفت اگه غلام قبول کنه من حرفی ندارم، و اینطور شد که دست تقدیر شرایط ازدواج غلام رو رقم زد، حاصل این ازدواج هشت فرزند بود (سه دختر و پنج پسر)
که پسر بزرگ خانواده بعدها در عملیات نصر 8 سال 1366 در ماووت عراق به درجه ی رفیع #شهادت رسید.
▫️▫️▫️▫️▫️▫️

عمو غلام نظرتون راجع به #مشتریهای_قدیم چی هست؟

به نظر من اون زمان مردم بیشتر به همدیگه احترام میذاشتن،تو هر صنف و شغلی احترام متقابل موج میزد.
▫️▫️▫️▫️▫️▫️

عمو غلام دوس دارم نظرتون رو راجع به #کاسبهای_قدیم بدونم؟

کاسبهای قدیم با مشتری، با حوصله، احترام و گذشت برخورد میکرد. زمان ما کسی چندان به مادیات اهمیت نمیداد،چیزی که برای هم نسلهای من قابل ارزش بود، بیشتر معنویات و انسانیت بود.
▫️▫️▫️▫️▫️▫️

میشه یه #خاطره از دوران کاسبی و روابط تون با مشتریهای زمان خودتون برامون بگید؟

با خنده بهم گفت باشه دخترم،
( #هی_تونه_هی_خاطره)
اون زمان خیاط کم بود، یادمه حتی از دره شهر با قافله میومدن پلدختر و شبانه برای اندازه گیری و دوخت و دوز بیدارمون میکردن و ما شکر گزار خداوند و مردم قدرشناس بودیم،اگه بخوام خاطره ای جالب از دوران کاریم و براتون بگم باید به روزی اشاره کنم که مشتری میانسالی پیشم اومد که لباسهاشو تحویل بگیره،قیمت دوخت رو ازم پرسید ،بهش گفتم 6تومن و پنج قرون،اون بی درنگ دست کرد تو جیب شلوارش و پولهاشو در آوورد من هم به نشانه ی احترام و تعارف بهش گفتم هیچ قابلی هم نداره برادر،
اونم نامردی نکرد و پولاشو گذاشت تو جیبش و گفت خجالتم دادی،حتی یک لحظه به این فکر نکردم که به روش بیارم تعارف کردم یا از حرکتش ناراحت نشدم.

🔻 ادامه دارد ...

💠 رادیوپل 👇
https://telegram.me/joinchat/BHDIKkCzN3dFa9SqTeIYqg
#پیگیری_پروژه

⚡️ #پالایشگاهی که #خاطره شد

🌀 كلنگ زده شده بدون #سرمايه_گذار

🌀 زمينى كه به #چراگاه تبديل شد

🎙 @RadioPoll

💢 سال ۸۷ طرح احداث پالایشگاه نفت در شهرستان پلدختر تصویب شد و ۱۲ بهمن‌ ۸۸ از سوی وزارت نفت با تخصیص خوراک ۳۰ هزار بشکه نفت خام در روز برای این پالایشگاه موافقت اصولی صورت گرفت و در ۲۱ بهمن‌ماه همین سال پروژه کلنگ‌زنی شد. 

💢 مراسم زیبا و پر زرق و برق #کلنگ‌زنی با حضور مسئولان در روستای #جلگه_خلج برگزار شد و اهالی از آغاز عملیات احداث یک کارخانه بزرگ خوشحال و امیدوار شدند ولی دیری نپایید که این امید به یأس تبدیل شد. 

💢 این پروژه از همان ابتدا با مشکل مواجه شد و سازمان محیط‌ زیست مخالف اصلی احداث آن بود. پروژه چند سال در گیرودار مجوزهای زیست‌‌محیطی بود که سرانجام موفق به اخذ آنها شد اما هرگز روند اجرایی به خود ندید! 

💢 سید حميد کاظمی، نماینده پلدختر و معمولان در مجلس شورای اسلامی درباره آخرین وضعیت و تعیین‌تکلیف پروژه گفت: پیگیری‌های زیادی برای ورود بخش خصوصی و واگذاری پروژه انجام داده‌ایم اما با این حال به جایی #نرسیدیم و #سرمایه‌گذار ندارد.

منبع با تلخيص : ايسنا منطقه لرستان


💠 به كانال خبرى تحليلى #راديوپل بپيونديد.

👇👇👇👇👇👇👇👇
https://telegram.me/joinchat/BHDIKkCzN3dFa9SqTeIYqg
رادیوپل
⚡️بیادِ اَبه 🌀 یادداشتی بمناسبت درگذشت #ابراهیم_ادیمی، راننده ی مهربان و خوش مشرب پلدختری 💠 ادامه در لینک زیر👇 https://telegram.me/joinchat/BHDIKkCzN3dFa9SqTeIYqg
⬇️ ⬇️
⬇️

#یادداشت

⚡️بیادِ اَبه


🌀 #ابراهیم_ادیمی (معروف به اَبِه) مرد مهربان، خوش اخلاق، خوش مشرب و همیشه پرتلاش در عرصه حمل و نقل شهرستان پلدختر بود که یادش برای همیشه در ذهن ها خواهد ماند.
زنده یاد ادیمی نامی نیک و چهره ای قابل احترام برای شهروندان در عرصه #حمل_و_نقل شهرستان پلدختر بود و همیشه به فکر خدمت به مردم بود و انصافاً حق زیادی بر گردن مردم پلدختر دارد.

🌀 بعید است کسی #دانشجوی_خوزستان بوده باشد و امروز برای مرگ #ابه متاسف نشده باشد. سالهای سال، این #راننده_ی_مهربان مردم پلدختر و روستاهای همجوار را به شهرستان های دزفول و اندیمشک منتقل میکردند. صبح های زود در چند نقطه از شهر توقف میکردند و مردم را سوار میکردند و جالب است بدانید اگر شهروندان و دانشجویان مقیم خوزستان وسیله ای با خود داشتند، برای رفاه انها، به درب منازلشان میرفت و آنها را از درب منزل سوار میکرد.

🌀 #خاطره ای که از زنده یاد ادیمی در خاطر نگارنده مانده است:

خواهرم در #دانشگاه_شهید_چمران اهواز قبول شده بود. به دلیل عدم اگهی از تاریخ شروع و اتمام ثبت نام ، یک روز مانده به اتمام مهلت ثبت نام ،اطلاع یافتیم که فردا آخرین روز مهلت ثبت نام است. تصمیم گرفتیم که فردا صبح زود برای ثبت نام به خوزستان برویم. صبح زود و در سرمای استخوان سوز دی ماه به ترمینال رفتیم. وقتی به ترمینال رسیدیم فقط یک ماشین انجا بود که مقصدش خرم آباد بود. وقتی مقصد ما رو جویا شد گفت که نزدیک به چند دقیقه پیش "ادیمی" رفته و اجازه بدهید تا با ایشان تماس بگیرم و اگر زیاد دور نشده باشد، خودم شما رو به ایشون برسانم. بعد از تماس ، راننده گفت: نزدیک است و الان خودشان (اقای ادیمی) به ترمینال خواهند آمد. بعد از حدود بیست دقیقه مینی بوس اقای ادیمی درب ترمینال توقف کرد و ما سوار ماشین شدیم. در بین راه تعریف می کرد که زمانی که تماس گرفته اید، ده کیلومتر از روستای ولیعصر را رد کرده بودم ولی چون میدانستم شما عجله دارید و به این زودی ماشین گیرتان نمی آید با اجازه مسافران ، مسیر را برگشتم.

🌀 این حرکات زنده یاد ادیمی درس عبرتی بود برای نگارنده و امثالهم که خدمت کردن به مردم فقط با #میز_ریاست و #نمایندگی و #مسئولیت_داشتن نیست بلکه در هر صنف و حرفه ای میتوان به مردم خدمت کرد و نامت جاودان بماند.

💐 روحش شاد و یادش گرامی


💠 به کانال تحلیلی خبری رادیوپل بپیوندید
👇👇👇👇👇👇👇👇👇
https://telegram.me/joinchat/BHDIKkCzN3dFa9SqTeIYqg