📣به مناسبت داستان سرایی
#فرماندار_مستعفی▫️جمال خسروی همان کسی است که در کمال رو راستی
و شهامت
و صداقت با همشهری هایش به بهانه مضحک “درد کمر” کسوت فرمانداری را از تن درآورد
و از همان زمان سودای نماینده شدن را در ذهن خود می پروراند
▫️وی اکنون سرخوش
و خرم از ثبت نام کاندیداتوری مجلس مطلبی نوشته که بیشتر به داستان سرایی برای کودکان شبیه است تا یادداشتی خطاب به مردمان دیار فرهیختگان
▫️جمال خسروی در ابتدای گفتار سراسر هیچ خود سعی دارد با توجه به سابقه فرمانداری اش خود را گزینه اصلح معرفی کند اما توضیح نمیدهد با کدام کارنامه
و پرونده ای به این مهم دست یافته است
▫️گفته است از راهکار مشکلات عدیده بوکان آگاه است،اما توضیح نداده چرا در ۵سال فرمانداری خود
و ۱۲ سال نمایندگی قسیم عثمانی که برادرش میخواند چرا این راهکار ها بکار گرفته نشدند تا اینگونه غبار عقب ماندگی بر بوکان نشیند
▫️نگفته است هنگامی که بوکان
#سیزدهم_استان شد
و از هر شهر
و نیمچه شهری عقب رانده شد بعنوان شیخ الرئیس بوکان چه کرد
و چه حسی داشت!؟
▫️نگفته است چرا در دوران بسی پر بار فرمانداری اش نخبگان بومی به گوشه رانده شدند
و سطح مدیریتی بوکان از معاونت سیاسی اجتماعی خودش گرفته تا روسای ادارات مملو از غیر بومی های شاهین دژی
و... شد!؟
▫️نگفته طی “۵سال”فرمانداری چرا قتلگاه های بوکان را بهبود نبخشید تا
#پدران_و_مادران این دیار هر روز داغدارنشوند،چرا کارخانه ای به بوکان نیاورد تا مرهمی بر زخم عمیق بیکاری
#جوانان باشد،چرا در دوره ی او
#بوکان در تحریم مسوولان کشوری
و استانی بود،چرا وضعیت عمرانی بوکان اسفبارتر شد،چرا
#سد_شهریکند که یگانه امید بوکانی ها بود تعطیل
و تخریب شد،چرا
#نورچشمی ها در ادارات تحت امر او استخدام شدند
و نمک بر کهنه زخم جوانان بیکار بوکانی پاشیده شد،چرا
#وامهای هنگفت که باید صرف توسعه روستاها میشد به جیب خودی ها رفت،چرا
#استقلال نهاد فرمانداری را آنقدر پایین آورد که قسیم عثمانی وی را منصوب
و گماشته دست خود بنامد،چرا
#مردم بوکان را آنقدر
#نامحرم_و_غریبه دانست که کمر درد را دلیل استعفایش عنوان کرد ولی بدنبال کرسی بهارستان رفت،
و ده ها چرای بی جواب دیگر...
▫️این را هم نگفته چگونه در “۴سال” نمایندگی حلال مشکلات بی شمار بوکان میشود!؟
▫️فرماندار مستعفی که خودش،خود را جامعه شناس قلمداد کرده است،پر واضح است علاوه بر دست خالی بودن در عملگرایی از حیث نظری
و تئوری هم چنگی به دل نمیزند...!
بدیهی است در جامعه شناسی سیاسی هیچ گاه منتقدان را
#پشه و حکمران را
#پشه_کش نمی نامند
و هیچ گاه یک مقام،
#استقلال آن نهاد
و جایگاه را قربانی نمیکند
و خودش هم قطعه مومی در دست شخص دیگری نمیشود...!
#صدای_شهروند #رادیــــــــوبوکـــــــان🆔 t.me/joinchat/AAAAAEBoHvwYsFsSvZkAGQ