🔻نیلوفری در مرداب:
عباس میرزا✍️علی مرادی مراغه ای
🔹بزرگترین هنر،روییدن در میان لجن ها و شکفتن و بالیدن است در محیطی بد و نامناسب!. بزرگی هر انسان اینکه: محیط و پیرامونش به او چه داده و او با آن کمترین امکانات، چگونه خود را بالا کشیده و مسِ وجود را به طلا مبدل کرده....
▫️برای بزرگی
عباس میرزا، نیازی به کتب مورخین نیست بلکه سفرنامه های بیگانگان کفایت میکند بزرگوارى اين شاهزاده بى نظير در ميان خيل عظيم عجوزکان! به كرات آمده، ژوبر مینويسد:
«هنگامى كه من از آذربايجان میگذشتم، اين شاهزاده جوان، قلب تمام مردم اين سرزمين را شيفته خود كرده بود و از محاسن اخلاق و محامد صفات وى، به آتيه نيز اميد بسيار داشتند... وى اگر روزى به تخت سلطنت جلوس كند، بايد گفت كه از هر حيث در رديف بزرگترين سلاطين خواهد بود كه در اين كشور حكمرانى كردهاند...»
سفير عثمانى كه در جنگهاى اول ايران و روس او را در 18 سالگیش دیده مینويسد:
«... به سبب شايستگى خويش وليعهد گرديده اينك فرمانرواى تبريز است با وجود كمى سن و سال، گويى يكى از مشايخ بزرگوار است، از پيروى خواهش نفس و برافراشتن كاخ و ايوان و پوشيدن جامه هاى زيبنده پرهيز دارد و شيفته دادپرورى و دادگسترى است و دوستدار كمال».
🔹تأكيدش بر عدالت و دفع ستمگرى در آن برهوت استبداد شرقی، زبانزد خاص و عام بود به فرزندش مینويسد:«ملاحظه رفع ظلم از مظلوم، بسيار واجب و لازم است، خاصه از حكام بى مروت و ظالم و مأمورين...» و آنوقت همین آدم را مقایسه کنید با شاهزاده ظل السلطان حاکم اصفهان که وقتی تفنگی تازه به حضورش آوردند او برای امتحان کارایی تفنگ، زن رختشویی را نشانه گرفته و با شلیک، او را زخمی ساخت!.
همواره مراقبِ سربازانش بود تا کوچکترین تعدى به رعايا نکنند.
موریر مینويسد:«در لباس بسيار ساده است و لباسش هيچ فرقى با لباس ديگران ندارد عشق سرشارى به مطالعه كتب و كسب اطلاعات دارد، مخصوصاً تاريخ وطن خود را خوب مىداند...»
🔸بزرگ بود و کاملا از اهالی امروز بود! اما یک اشتباهی کرد که مصداق بارز این سخن بود که«بزرگان اشتباهی بزرگ می کنند»! او آغاز کننده دور دوم جنگ با روسها بود. اگرچه برخی علما نیز از مسببین اصلی بودند اما خود
عباس میرزا نیز نقش داشت. هرچند دوستدارانش کوشیده اند تبرئه اش کنند اما کوششهایشان بی فایده بوده.
ایرانیان قبلا،همین اشتباه را در جنگ چالدران نیز مرتکب شدند و شکست سختی خوردند حتی زن شاه صفوی نیز اسیر دشمن شده و دیگر خود شاه صفوی از غم، نتوانست کمر راست کند!
زیرا دوران جدیدی دم در بود اما نبض آن شنیده نمی شد دیگر، سرنوشت جنگها را نه زور و بازو و جوانمردی قزلباشان، بلکه علم، سلاحهای مدرن و تاکتیکهای جنگی رقم میزد...!
اما ایرانیان از شکست چالدران بیدار نشدند در نتیجه، آنرا دوباره تکرار کردند و به ترکمنچای رسیدند! این بار هم، پس از شکست، هم کمر شاهزاده بی بدیلش شکست و هم کمرِ کشورش ایران!
عباس ميرزا پس از شکست، در نامه ای، عمق اندوهش را چنین بیان میکند«بعضى فقرات مذكور میشود كه كاش مى مُردم جانم خلاص میشد. والله در ميان دو سنگ آرد شدم...»
و در نامه اى دیگر آرزوی مرگ میکند«يك بار كشتن، بهتر آن است از اينكه هر بار در مجلسهاى دارالخلافه طورى مذكور شوم كه العياذبالله اسلام را مغلوب كفر مىخواهم... عجب دارم كه با شنيدن اين حرف چرا هنوز زنده ام يا درميان دنيا مانده ام؟!»
🔸پس از شکست سهمگین،در بدترین زمان در 44سالگی درگذشت بطوریکه قائم مقام فراهانی كه در وجود
عباس ميرزا ، شاهى دادگستر و رهبر«طرح نو» ایران را میديد در نامه ایی به همسرش دردمندانه می نوبسد:
«در اين واقعه هايله، كه خاك بر سر من و ايران شد، تلف خواهم گرديد... دريغ و درد كه آسمان نخواست ايران نظام گيرد و دولت و دين انتظام پذيرد... اين غلام پير به چه زبان بگويد و به چه بيان بنويسد؟ خدا نخواست كه جهان در عهد جهاندارى او زنده و نازنده شود»
و ایرانِ بدرآمده از ترکمنچای، چنان اسیر سرپنجه دو قدرت استعماری گشت که نیم قرن پس از آن، حتی قدرتمندترین شاه قاجاری نیز نمی توانست بدون اجازه از آن دو قدرت خارجی، به شمال و یا جنوب کشورش سفر کند...!
🔹تاریخ و تاثیر عملکردهای گذشتگان،بخش اعظم سرنوشت آیندگان را رقم می زند به قول ادوارد سعید«گذشته، هرگز نگذشته است» و نقش و مُهر آن در وجود ما و زندگی ما حک شده و جریان دارد، همچنانکه جزیی ترین عملکردهای امروزی ما در سرنوشت فرزندان آینده ما و کشور، سهمی عظیم خواهد داشت...
#تاریخ#عباس_میرزا📖 جامعه شناسی مردم
✅ @Popular_Sociology