فلسفه

#ایمانوئل_کانت
Канал
Логотип телеграм канала فلسفه
@Philosophy3Продвигать
44,27 тыс.
подписчиков
2,1 тыс.
фото
512
видео
2,14 тыс.
ссылок
@Hichism0 برای تبلیغ به این آیدی پیام دهید کانالهای پیشنهادی @Ingmar_Bergman_7 سینما @bookcity5 شهرکتاب @Philosophers2 ادبیات و فلسفه @audio_books4 کتاب صوتی @Philosophicalthinking فلسفه خوانی @TvOnline7 فیلم و سریال
К первому сообщению
▪️تمایل به شر در طبیعت انسان: من واژه تمایل را به معنی زمینه درون ذهنی یک میل (میل عادی) به کار می برم؛ تا آنجا که این میل برای انسان به طور کلی یک میل تصادفی (عارضی) است. فرق تمایل با استعداد در این است که، گر چه تمایل هم مانند استعداد میتواند فطری باشد اما در واقع نباید آن را به عنوان یک صفت الزاما فطری تصور کرد: بلکه می توان آن را (اگر خیر باشد) اکتسابی یا (اگر شر باشد) مجعول خود انسان قلمداد کرد. اما در اینجا فقط سخن از تمایل به شر اخلاقی است، که چون چنین شری فقط به عنوان اراده آزاد ممکن است و اراده فقط به موجب اصل خود به خیر و شر تقسیم می شود، این تمایل به شر باید به عنوان زمینه درون ذهنی امکان انحراف اصل اراده از قانون اخلاقی لحاظ گردد؛ و هنگامی که این تمایل به عنوان تمایل کلا متعلق به نوع انسان (و لذا به عنوان شاخص نوع او) تلقی گردد می توان آن را تمایل طبیعی انسان به شرارت نامید. همچنین باید توجه داشت که مناسبت یا عدم مناسبت اراده را، برای اینکه قانون اخلاقی را اصل خود قرار دهد، که در هر حال ناشی از این تمایل طبیعی است، می توان قلب خیر با قلب شریر نامید. در استعداد شرارت سه مرحله متمایز می توان تصور کرد: اول، ضعف کلی قلوب انسانی در پیروی از اصول اتخاذ شده یا شکنندگی طبیعت انسان؛ دوم، تمایل به آمیختن انگیزه های اخلاقی به غیر اخلاقی (حتی وقتی با نیت خیر و تحت اصول خیر اقدام گردد که عبارت است از عدم اخلاص؛ سوم، تمایل به اتخاذ اصول شر یعنی شرارت طبیعت انسانی یا قلوب انسانی.
انسان طبیعت شرور است: هوراس میگوید: "و هیچ کس مبرا از شرور متولد نشده است." قضیه «انسان شرور است، مطابق جمله فوق الذکر، چیزی نمی گوید جز اینکه: انسان از قانون اخلاقی آگاه است، با این وصف (در مواقعی) انحراف از این قانون را اصل رفتار خود قرار داده است. «انسان طبیعتأ شرور است، حداکثر به این معناست که شر به نوع انسان منسوب است؛ نه به این معنی که بتوان کیفیت شر را از مفهوم نوع انسان (از کل وجود او) استنتاج کرد (که در این صورت از لوازم ذات او خواهد بود) بلکه به این معنی که بنا بر آنچه از طریق تجربه در مورد انسان می دانیم، به نحو دیگری نمی توان در مورد او حکم کرد؛ یعنی می توان شر را به نحو درون ذهنی در وجود هریک از افراد، حتی بهترین آنها، فرض کرد.

📚 #دین_در_محدوده_عقل_تنها
👤 #ایمانوئل_کانت

join us | کانال فلسفه
@Philosophy3