صدای گوش خراش راکت اینبار دل خراش شد ... رزمنده جوانی محمد کاظم را در آغوش گرفته بود به او میگفت: تحمل کن تا ماشین بیاد و بریم بیمارستان محمد کاظم با لبخند دلنشینی که موج رضایت را با خود به همراه داشت گفت: "هیچ اشکالی ندارد. من ناراحت #نیستم" چه زیبا بار #امانت را میکشند