▪️نظر فیلمسازان و منتقدین سینما درباره «ژان لوک گدار»
👤| اینگـمار بـرگـمان:
💬 «هرگز نتوانستهام ستایشگر فیلمهای گدار باشم. واقعا هیچگاه از فیلمهای او چیزی دستگیر من نشدهاست. فیلمهای او بیش از حد خودشیفته و روشنفکرانه هستند. با اینکه سعی بر پیشرو بودن داشته اما بهعنوان آثار سینمایی، آثارش بسیار طولانی و ملالآورند. فیلمهای او واقعا مرده و بیمحتوا هستند و حتی از نظر تکنیکهای فیلمبرداری نیز بسیار معمولی و محتوای آن خستهکننده است. او خودش هم آدم خستهکنندهای است که فیلمهایش را فقط برای جلب نظر منتقدین ساخته است. گدار فیلمی هم در سوئد با عنوان «مذکر–مؤنث» ساخت. این فیلم چنان کسالتبار بود که خوابم برد »
👤| مارتین اسکورسیزی:
💬 « من به دوستان گفتهام که نمیتوانم دنیایی را تصور کنم که در آن زنده باشم اما ژان لوک گدار رفته باشد. حضور او باعث شجاعت من میشد. فیلمهای او نه به سینما، بلکه به اینکه چگونه باید مسیر خود را پیدا کنم، حتی با وجود موهبتهای بسيار کوچکم، معنا میبخشید »
👤| سوزان سانتاگ:
💬 «گدار نه تنها يک بتشكن، بلکه بطور عامدانه ويران كننده سينماست»
👤| ورنر هرتزوک:
💬 « کسی مثل گدار به نظر من یک پول تقلبیِ روشنفکری است در قیاس با یک فیلم خوب کونگفو ! »
👤| کوئنتین تارانتینو:
💬 « به نظر من گدار همان کاری را با سینما انجام داد که «باب دیلن» با موسیقی انجام داد. هر دو انقلابی در فرم ایجاد کردند »
👤| ژیل دلوز:
💬 « گدار سینما را با وارد کردن اندیشه به درون آن دگرگون میکند. او، اگر اشتباه نکنم، برای نخستین بار اندیشهٔ سینمایی را آغاز میکند. به لحاظ نظری گدار مستعد ساختن فیلمی درباره نقد کانت یا اخلاق اسپینوزا است، و این نمیتواند سینمای انتزاعی یا کاربردی سینماتوگرافیک باشد. گدار میداند چگونه هم ابزاری جدید و هم تصویری نو بیابد - که ضرورتاً انقلابی در محتوا و مضمون را پیشفرض میگیرد. »
👤| لوک موله:
💬 « نفرت شدیدی به فیلمسازان [مثلا] فیلسوفی دارم که میخواهند موضوعات جالب را با سبکهای هنری خاصی عرضه کنند اما صرفا در سینما کشفیات هنرهای دیگر را تکرار میکنند. باید به آنها گفت براستی اگر چیزی برای گفتن دارید، بگویید... حتی موعظه کنید اگر دوست دارید، اما با فلسفهبافیهایتان سردردمان ندهید »
👤| استیون سودربرگ:
💬 « ژان لوک گدار منبع الهامِ دائمی من است. قبل از انجام هر کاری، به عقب برمیگردم و تا جایی که میتوانم به فیلمهای او نگاه میکنم تا یادآوری کنم که چه چیزی ممکن است »
👤| ژان پییر ملویل:
💬 « در نماهایی از «دو مرد در منهتن» ما یک پاکت سیگار بویارد میبینیم. این نما را برای خوشحالی گدار گرفتم، چون او به جز این سیگار چیز دیگری نمیکشید. حتی نقش پروولسکو را هم برای خوشحال کردن او پذیرفتم اما بهش توصیه کردم که همه سکانسهایی که کاربرد ندارد را حذف کند؛ از جمله سکانس من را، اما او بمن گوش نکرد. البته آن برای دورهای از موج نو بود که گدار را دوست میداشتم. چون بنظرم شیوهای به اسم «موج نو» وجود ندارد. اگر هم [به فرض] چیزی به نام «موج نو» باشد، فقط متعلق به گدار است. چون حقیقتا موج نو چیزی جز طریقی اقتصادی برای فیلمسازی نیست. فقط همین. »
👤| میشائیل هانکه:
💬 « زمانی یکی از طرفداران پر شور گدار بودم و از ظرافتطبع و روشنفکریاش خوشم میآید. میتوان گفت او چیزی را نهادینه کرد که شاید اسمش را بتوانم بگذارم خودارجاعی و خودانعکاسی روی پرده. یعنی سینمایی که خود را مورد ارزیابی قرار میدهد. تا قبل از او هیچکس تا این حد پیش نرفته بود. اینکار روی من به همان اندازهای تاثیر داشت که کشف برسون. این سینما، سینمایی بود که تا آن موقع حتی تصورش را هم نمیتوانستم بکنم »
👤| بیلی وایلدر:
💬 « با همه بچههای موج نو آشنا بودم و با [فرانسوا] تروفو و لویی[مال] دوست بودم. موج نوییها فکر میکردند در سینما چیز نویی یافتهاند. خیر، چیز نویی در کار نبود. من یکی از علاقمندان شدید تروفو هستم. بر خلاف تروفو، از گدار خوشم نمیآید. فکر میکنم در پس آن نقابِ بسیار فرهیخته، آدمی متفنن پنهان شده است و تنها فیلم خوب او «از نفس افتاده» است »
👤| فرانسوا تروفو:
💬 «گدار تنها یک کارگردان نيست که سینما با او زندگی کند، بلکه کسی است که سينما با او بهتر زندگی میکند. او سرعت عمل روسلينی، حس موسيقيايی ولز و تاثيرگذاری هيچکاک را دارد و در عين حال به عنوان يک انسان بسيار گستاخ است. اما گدار اگر یک فیلم اتوبیوگرافیکال میساخت، مناسبترین عنوان برای آن احتمالا "یک بار یک گُـه، همیشه یک گُـه" بود »
💬|
#Quote👤|
#Jean_luc_godard🌀|
@Perspective_7 .