اوز

#سالگرد_پدر
Канал
Логотип телеграм канала اوز
@OZRUDПродвигать
988
подписчиков
10,6 тыс.
фото
2,12 тыс.
видео
361
ссылка
کانال اجتماعی اوزرود تنها کانال رسمی روستای اوز هر روز چند خبر از روستا،عکس ترانه،چند شعر،یا نمایش،یک کتاب یا چند نکته علمی و....مهمان ما باشید شماره تماس: 0912 64 63 609 @mohamad_bahramian تاریخ تاسیس کانال 94/2/15
#سالگرد
پدر بزرگ ؛ یعنی قشنگترین کلمه دنیا
که هیچ مترادفی نمیتوانی براش پیدا کنی !
نبودن هایى هست که هیچ بودنى جبرانشان نمیکند و آدمهایی هستند که هرگز تکرار نمیشوند و تو آنگونه ای پدربزرگ …
چهارمین سال از غروب ناباورانه عزیزمان گذشت،دست تقدیر او را از باغ زندگی
جدا کردو جز مشتی خاک بر ما باقی نگذاشت.
چهارسال از پرواز معصومانه
اش گذشت،این چهارسال را با یاد و بی حضورش تلخ و مبهوت به پایان
بردیم و در فراقش چه خونها که از دل چکیدو چه اشکها که بر رخ دوید،هنوز به
یادش اشک می ریزیم تا شاید آرام گیریم و با حضور یاران رفتنش را باور کنیم
روحت شاد یادت تاابد درقلبمان زنده است
برای شادی روح اقاجون عزیزم حاج غلامعلی ضیایی فاتحه الصلوات
خیلی دلتنگتم اقاجون مهربونم

دلنوشته نوه دلتنگت علیرضا
#کانال_اجتماعی_اوزرود
Official cнαɴɴεℓ↝
Join us | @ozrud
اوز
#سالگرد هفتمین سالگرد عمو طالب بنایی/برای شادی روحش فاتحه ای قرائت بفرمایید. باتشکر از زحمات آقا #عبدالله_بنایی بابت همکاری با کانال و عکسهای بسیارزیبا و حضور در تمام مجالس •🍃🌸 @OZRUD 🌸🍃
پدر اين اواخر
اگر چه خوشرويي و خنده رويي اش را فراموش نكرده بود ولي خاطره اي را كه به تازگي گفته بود
وقتي از ش ميخواستند اين خاطره را بگويد
با همان شيريني تكرار ميكرد
برادر كوچكترم دست اش مينداخت و ميخنديدند
و او هم خوشحال بود
كه بچه ها شادي ميكنند
داستان جن ها را آنچنان زنده تعريف ميكرد كه همه باور ميكردند
آنقدر ساده و صميمي بود
و چهره اي مهربان داشت كه ناخود آگاه دل ات ميخواست دل اش را با تاييد حرف هاش بدست بياري
تعريف ميكرد
هوا تاريك بود كه به حمام عمومي وارد شدم
ديدم صداي ساز و آواز از داخل حمام مياد
به اوستا گفتم
اصغر آقا عروسي داريد
به نظر خواب آلود مي اومد
با بي حالي سري تكان داد
فوراً داخل شدم
زن و مرد همه ميزدند و ميرقصيدند
من هم شروع به رقصيدن محلي خودمان كردم
برادرم كوچكترم شيطنت ميكرد
پرسيد پدر لخت بودند
پدر تو دنياي خودش بود
تمام جزئيات رو مو به مو ميگفت
تا اينكه اصغر آقا اومد داخل حمام و گفت اوس طالب اين چه قشقرقيه كه راه انداختي
از دهن اش در رفت گفت
بسمه لله
يهو همشون غيب شدند
من تازه فهميدم كه اينا جن بودند
بعد از ترس بيهوش شدم
تا اينكه اصغر آقا را ديدم
كه بالاي سرم مرتب مي گويد
مش طالب
مش طالب

يادش گرامي
#سالگرد_پدر
#دکتر_سینایی

#کانال_اجتماعی_اوزرود_حامی_طبیعت_منطقه

🍃🌸 @OZRUD 🌸🍃