سلام جناب دکتر محدثی گیلوایی گرامی؛
مطالب و نوشته های شما را در کانال تان اگر چه به صورت نامنظم، اما دنبال می کنم و از جرأت اندیشیدن شما لذت می برم.سطح اطلاعات و دانش من چنان نیست که بتوانم با قوت و پیوسته با رویکردی انتقادی با نوشته های شما مواجه شوم؛ اما این را می دانم که در فضای مرید سازی و مرشدپروری، نقادی و نقدپذیری که ستون فقرات رشد و تعالی اندیشه ی علمی و فلسفه ورزی است، به محاق بی مهری می رود. من براساس تجربه ی زیسته ی خود از خودانتقادی بهره های فراوان برده ام و در جمع های دوستانه به دوستان گرامی ام بارها متذکر می شوم که من کسی هستم که با تیغ بی رحم
نقد با خودم مواجه می شوم، لذا از من انتظار نداشته باشید که همواره شما را تحسین و آفرین بگویم و دوست دارم شما نیز با من چنین کنید و گمان مبرید که من در جاده ای یک طرفه می رانم.
ابیات گران بار سعدی را بیشتر وقت ها با خود زمزمه میکنم که می گوید:
کو دشمن شوخ چشم چالاک
تا عیب مرا به من نماید
از صحبت دوستی برنجم
که اخلاق بدم حسن نماید
عیبم هنر و کمال بیند
خارم همه یاسمن نماید
با تاسف باید بگویم بسیار وقت ها دانسته ها و دارایی های علمی گاه چنان به هویتی مقدس مبدل می شوند که راه
نقد را بر منتقد می بندد. مثلا اگرگفته شود که فلان انسان والایی که شما او را دوست می دارید، انسان وارسته ای است اما فیلسوف نیست، آشفتگی هواداران آن انسان وارسته به مرز انفجار می رسد؛ در حالی که اصل سخن جای تامل دارد. چرا که انسانی ممکن است عارف باشد اما فیلسوف نباشد یا انسانی در حوزه ی فلسفه بسیار مبرز باشد اما با معیارهای علمی مدرن، عالم نباشد. اگر کسی مدعی باشد که محدثی گیلوایی یک جامعه شناس است؛ او فیلسوف و ادیب نیست آیا به خطا رفته است که دوستدارانش رگ گردنشان بیرون بزند؟ هر ادعایی باید متکی به حجت ها و برهان های قوی باشد." دلایل قوی باید و معنوی/ نه رگ های گردن به حجت قوی".
من شخصا مرحوم دکتر طباطبایی را عزیز میدارم و حرمتش را به عنوان یک بزرگ فرونمی گذارم اما درشت گویی هایش را به مخالفان فکری اش را هیچگاه نمیتوانستم بپسندم. حتی اگر اندیشه اش از عرش آورده باشد حق نداشته که منتقدانش را به فرش بکوبد. من با دانش اندکم حتی زمانی که به مواجهه ی مولانا با مخالفانش برخورد کردم که به آنان می گفته: " خربطی ناگاه از خرخانه ای/ سر برون آورد چون طعانه ای* که این سخن پست است یعنی مثنوی/ قصه ی پیغمبر است و پیروی"، قدری آزرده شدم که چرا مولوی این چنین مخالفانش را تحقیر می کرده است. او که خود را شاگرد مکتب پیامبرش می دانسته چرا اینجا مصداق "و عباد الرحمن الذین یمشون علی الارض هونا و اذا خاطبهم الجاهلون قالوا سلاما"، نبوده است؟
در پایان ضمن عذرخواهی از تصدیع، استدعا دارم شما نیز با رواداری بیشتری نسبت به کسانی که رفتارشان را نمیپسندید مواجهه داشته باشید و از استفاده از کلماتی که طعن و کنایه را به همراه دارد، بپرهیزید و اجتناب بورزید.
کشور ما هم به امثال شما سخت نیازمند است و هم به امثال طباطبایی. باشد که از صدای چکاچاک نقدها، اندیشهها صیقلی یابند.
سرافراز و پویا بمانید.
✍️ طیب اسدی
۷ خرداد ۱۴۰۲
🔸محدثی: قدردان و سپاسگزار نگاه و
نقد ارزشمندان هستم! از این پس میکوشم هر چه بیشتر به مشی روادارانهی مد نظر شما پایبند بمانم. بیتردید نیازمند نگاه نقادانهی همهی بزرگواران خردمند هستم.
#نقد#اسدی#نقادی#رواداری#طباطبایی#نقد_شخصیت@NewHasanMohaddesi