♦️از شریعتی چه آموختم؟
🔸 ۲۹خرداد سالگرد درگذشت کسی است که از او بسیار آموختم و او برایم معلمی ارزشمند و عزیز بود.
#دکتر_علی_شریعتی معلمی بود که به من بسیار آموخت.
🔸اولین درسی که از او آموختم اندیشیدن و مستقل اندیشیدن بود.
او به من مقلد و مرید نبودن را آموخت.
او بمن آموخت که در بیرون این دنیا خبری نیست و هر چه هست در این جهان مادی است می گفت :
این سخن اوپانیشادها که در بیرون خبری نیست هر که به بیرون چشم بدوزد در انتظار خواهدماند خواهد مرد.
راست می گفت بودا نیروانا در درون است نیروانای بودا همین من است که اکنون من خود را در آغوش او می یابم خودی که از میان انبوهی از من های نمودین استخراج کرده ام
تمام تعالی و تقدس همه در همین جاست همین است و جز او هرچه هست کف است و فریب و دروغ و سراب و خیال و بیهودگی.
من به "ماورا طبیعه ای" معتقدم که در بیرون طبیعت در بالای این عالم در دنیایی دیگر نیست!!!
در هر واقعیتی طبیعتی است و ماورا طبیعه ای ،در هر فردی طبیعتی است و ماورا طبیعه ای.
طبیعت گل از آن کاسبی است که گلابش را میگیرد.
بهشت در همین دنیا پیچیده است خدا نیز در همین مادیات است و خداشناس باید آن را بشناسد.
دنیای دیگر در همین دنیای محسوس مادی است نه جایی آن بالا در آسمان
(م.آ.۳۳ص۶۹)
🔸شریعتی به من عصیان کردن را آموخت...
از او آموختم :
جای ما در ميان توده ها و در کوچه پس کوچه هايي است که درد و زخم و فرياد توده ها را هر روز و هر شب به وضوح می توان شنید.
🔸از او آموختم که شبه روشنفکرها
حرف هايي که در مراسم ها و همايش ها و بحث هایشان می زنند همه حرف هایی است انتزاعی و برای حرف!!!
نه حرفي براي رهايي و آگاهی و فهم بهتر و بيشتر جامعه،
فقط حرفی براي حرف است و
بحثی براي بحث...
🔸از او آموختم که:
#مبارزه_در_برابر_زور ،
اسمش آزاد شدن انسان است؛
آزادي سياسی؛ يعني قدرت حکومت و قدرت حاکميت آزادی مرا برای انتخاب فکريم،انتخاب زندگيم، ابتکارم،
تجلی وجوديم در بند نکند،
در بند نکشد، زندان نکند، محروم نکند و محکومم نداشته باشد.
مبارزه انسان در برابر
حکومت زور و حاکميت تيغ بعد فرعوی
اسمش:
ليبراليسم دموکراسي و آزادي است؛
يعني در برابر قدرت حاکميت، قدرت مردم را جانشين بکنيم يا براي تعديلش به مردم تکيه بکنيم و يا مردم را بهصورت نيرويي در بياوريم که منشاء حکومت خودش باشد و خودش بتواند بر خودش حکومت کند و حکومت خود بر خود هيچوقت اسمش زور نيست.
(آثارگوناگون)
🔸از او آموختم که :
لاﺋيک شدن حکومت،غير مذهبي شدن
و نيز تعليم و تربيت،استقلال علوم،فلسفه و هنر و ادب و اقتصاد از سلطه احکام و عقايد مذهب حاکم سبب می شود که انسان ها
خود آزادانه رشد کنند و انسان ها از هر مذهب و نژادي از زندگی مادی و معنوی جامعه شان برخوردار شوند و امکان اختلاف و درگيري و جدال عقايد و تنوع انتخاب ها و ابتکارها و افکار را زندانی تعصب و محروم از جریان های فکری نباشند.
(نامه ها)
🔸از او آموختم :
اگر پیاده هم شده است سفر کنم چرا که در ماندن میپوسم . هجرت کلمه بزرگی در تاریخ «شدن» انسانها و تمدنها است. اروپا را ببین اما وقتی که ایران را دیده باشی، وگرنه کور رفتهای و کورتر بازگشتهای.
(هبوط)
🔸از او آموختم :
با همه چیز درآمیزم و با هیچچیز آمیخته نشوم چرا که در انزوا پاک ماندن نه سخت است و نه باارزش.
(کویر)
🔸از او آموختم:
شبه روشنفکر ها برای اینکه کاری انجام ندهند، دست به دامان منزه طلبی می شوند و به تعبیر سارتر هیچ کاری نکردن، ساکت و ساکن ماندن،
دست زیر چانه زدن و دستکش به دست کردن را انتخاب می کنند.
اما کسی که دغدغه دارد به طور حتم در جاهایی دستهایش هم آلوده می شود.
و این نه تنها عیب نیست که نشانه ای است از کاری کردن، حرکت کردن
چرا که انسان تا کاری نکند پی به بد و خوبش نمی برد و در حرکت است که تغییر ورسیدن به مطلوب متصور است نه در انفعال و سکون.
🔸آری؛
برای من و هر کسی که شریعتی را خوب خوانده باشد:
شریعتی معلم انقلاب نبوده و نیست؛
او
معلم اعتراض بوده هست و خواهدبود.
اعتراض :
#به_هر_آنچه_باید_باشد_و_نیستروانش شاد یادش گرامی...
❤️✍یک مخاطب محترم
تاریخ انتشار: ۲۹ مرداد ۱۳۹۹
#امید..
#شریعتی@NewHasanMohaddesil