♦️ما همه بابک خرمدین بودیم: ارزشگذاری ملکوتی در خدمت سلطهگری /۱
✍ مقداد کریمی۱ خرداد ۱۴۰۰
خیلی واضح، مانند آیینه و انگار همین الان جلوی چشمانام مانند نمایش در حال اجراشدن باشد، به خاطر دارم که چند سال پیش در جمعی دوستانه-خانوادگی گفتم:
🔹"من معتقدم پدر و مادرها هم انسان هستند. آنها هم منافعی دارند، آنها هم صفتی طبیعی و انسانی بهنام حبذات دارند و صرفا بهواسطه پدر و مادر بودن فرشته نمیشوند. آنها هم بهواسطهی انسان بودنشان علائقی شخصی دارند و طبیعتا به سمت آن علائق گرایش و کشش دارند.
خب تا اینجای مساله مشکلی نیست. سلّمنا. هیچکس حق ندارد در مقابل ذات طبیعی انسان بایستد. و اما ادامه ماجرا.
در مرحلهی بعد ممکن است والدین ناخواسته یا حتی خواسته با استفاده از نزدیکترین، مطیعترین و البته کارآمدترین مجریان دم دستشان که فرزندانشان هستند، اهداف خود را در پیش بگیرند. تا اینجای مساله هم ممکن است مشکل چندانی در کار نباشد که البته هست و بعد به آن اشاره خواهیم کرد. مشکل از اینجا آغاز میشود.
بر اساس برخی (البته اگر با خودمان کمی روراست باشیم بسیاری) آموزههای تاریخی، مذهبی و اجتماعی، ویژگیها یا نقشهایی، باطن انسانها را مانند اکسیری شگفتانگیز، طلا میکنند و آنان را به "خیرخواهان مطلق" و "دانایان بیبدیل" تبدیل میکنند؛ بهگونهای که خشتخام برای آنها مبدل به آیینهی سکندر شده و تا آن سوی هر آنچه ناپیداست، بر آنها آشکار میشود. در جامعه از این نقشها و عناوین کم نداریم:
کسی که والد یا بهعبارت بهتر، پدر و مادر است،
کسی که معلم است،
کسی که سن بیشتری دارد یا ریشاش سفید شده است،
کسی که مدراک تحصیلی بالاتری دارد،
کسی که لباس روحانیت بهتن دارد،
حالا و اخیرتر کسی که ثروت بیشتری دارد،
و ...
در جامعه برای این نقشها و عناوین چنان ارزشی قائلایم که قبول اشتباه از جانب آنها برایمان غیرقابل تصور بوده و نه میتوانیم و نه میخواهیم اشتباهات فاحش و نابودگرشان را بپذیریم."
🔹به این قسمت کلام که رسیدم، دیگر مجال سخن گفتن نیافتم و انواع حرفها و انتقادات نثارم شد. بله، کاملا طبیعی است. تمام افراد، آن نقشها یا این نقشها را داشتند یا برای داشتن یکی از آنها آماده میشدند.
خب حالا اینجا و در این زمان حرفام را ادامه میدهم.
ارزشگذاری افراطی و اشتباه بر این نقشها و عناوین و اشتباهات آنها چه پیامدهایی دارند؟ کشته، تکهتکه و ریخته شدن در سطل زباله؟ نه.
اما چندان خوشحال نباشیم. این فقط یک فقره از هزارها است که اتفاقا چون شانس آوردهایم دیده شده. آیا کسی که در اثر این ارزشگذاری اشتباه تن به خواستهب دیگران در جهت ازدواجی اجباری داده است و حداقل زندگی یک و در نهایت زندگی چند نفر را تلخ یا نابود کرده است، کشته نشده؟
آیا کسی که در تمام عمر وظیفهی سربلندکردن والدین در مجامع دوستانه و خانوادگی بزرگ و کوچک را داشته و در راستای این وظیفهی خطیر از کودکی، نوجوانی، جوانی و حتی میانسالی خود کمترین لذتی نبرده و تمام لحظات را درپی ردیفکردن مدارک تحصیلی متفاوت بهسَر دویده است، تکهتکه نشده؟
آیا کودکی که درکنار خیابان توسط مادر/پدر با چند گرم ماده مخدر تعویض شده و بعد سرنوشتاش را خودش هم نمیتواند روایت کند، جایگاهی بهتر از سطل زباله دارد؟
آیا معلمی که با اولین کشیده در گوش دانشآموزی، برای همیشه او را از درس فلان یا بهمان متنفر کرده و به اعتقاد همگان خیرش را خواسته و میخواهد نظم را به او بیاموزد و کسی چه میداند، شاید در پس این تنفر از درس فلان و بهمان، سرنوشتی تغییر کرده یا حتی نابود شده باشد، خیلی از پدر بابک خرمدین مهربانتر بوده؟
آیا فرماندهی گروهانی که معتقد است "سرباز را باید شکست و خرد کرد تا آدم شود" و یا "افراد به پادگان رفتهاند تا آدم شوند" یا جالبتر از اینها "افراد باید در پادگان در مقابل حرف زور تمکین داشته باشند تا فردا که در محیط جامعه توسط انواع افراد بالادست به آنها زور گفته میشود، تمرینات لازم و البته مفید درجهت توسری خوردن را انجام داده باشند" و اتفاقا مورد تایید، تمجید و تشویق آحاد جامعه اعم از پدر و مادر تا وزیر و وکیل نیز هست، کمتر از یک قاتل در درون خود دارد؟
ادامه دارد.
👇👇👇#خانواده#فرزندکشی#تقدس_خانواده#قتل_خانوادهگی@NewHasanMohaddesi