[در نقد ایدههای محدثی در بارهی ناکارآمدی فقه و تاخر اجتماعی فقه]
✍ علیرضا کیانپور۲۵ آبان ۱۳۹۹
سلام بر دکتر محدثی گرامی
اگر عرصههایی چون عدالت اجتماعی، آزادی و دموکراسی در جامعهای که چندین هزار سال هویت دینی داشته، عرصههای چالش برانگیز و نقاط کانونی خیزش و مطالبه در جامعهی ایران از مشروطه تا انقلاب اسلامی و تا کنون باشد که به باور نگارنده چنین است. از علامه نائینی تا امام خمینی و مرحوم آیت الله منتظری هر کدام با خوانشی خاص تلاش نمودهاند با اجتهاد در فقه و با استفاده از ظرفیت سترگ فقه راهی بگشایند. نائینی و آیتالله منتظری با تمرکز تئوریک بر آزادی و مردمسالاری و امام خمینی با تاکید بر نقش مردم و توجه پررنگتر به عدالت اجتماعی خصوصا تلاش ارزشمند و ناتمام و ناقص ماندهای که از اواسط دههی شصت برای پل زدن از مفهوم سترگ مصلحت و سامان دادن تفکر اجتهادی در مسیر عدالت اجتماعی داشت. هریک تلاش نمودند که باب اصلاحی در فقه بگشایند. مرحوم استاد
فیرحی بهعنوان فقهپژوهی آکادمیک نیز با درک فقه بهمثابه نظامی نرماتیو و هنجاری و از این منظر ارتباط فقه و عرصههای زندگی تلاشی محققانه و آکادمیک را در این عرصه انجام داد که متاسفانه با رفتناش ناقص ماند.
اما در این میان شما و خوانندگان را به سه نکته تذکار میدهم. اولا فقه نیز مانند همه عرصههای دانش، دانش سترگی است که اشراف بر آن و رسیدن به یک نگاه اجتهادی نیازمند سالیان سال تحصیل و تحقیق و تتبع است که البته مطالعات نگارنده علیرغم تحصیل و مطالعه نیز بسیار ناقص است.
نکتهی دوم اینکه نواندیشی دینی فقهمدار تا کنون دو انقلاب بزرگ مشروطه و انقلاب اسلامی را در ایران سامان داده گرچه به دستاوردهای کاملی نرسیدهاند اما گامی به پیش بودهاند. این در حالی است که روشنفکران عرفی غیردینی هرگز نتوانستند انقلابهای بزرگ را سامان دهند. و ثمرهی تلاشهای آنان یا منتج به استبداد پهلوی اول گردید یا استبداد با پهلوی دوم پس از بیست و هشت مرداد به محاق رفت.
سوم. روشنفکران دینی اگرچه تلاش آنان ارزشمند بوده و در مدل ماقبل انقلابی موفق تر بودند در مدل مابعد انقلابی در جاده مواجهه فلسفی، اپیستمولوژیک به ناکامی و یاس فلسفی رسیدند که اکنون یکی شب و روزش را با مولانا و حافظ و دیگری در پروژه معنویت و عقلانیت به ستایش سیمون وی و کریشنا مورتی مشغول است. حال که از روشنفکری دینی آبی گرم نشد به همان تداوم نواندیشی دینی که ضرورت پیوند اندیشه و عرصه های زندگی را دریافته است باید امیدوار بود وگرنه با لائیسیته ای بنیان کن مواجه خواهیم شد که نه به توسعه و دموکراسی و نه به عدالت اجتماعی و اخلاق مددی نخواهد رساند و جز هرج و مرج و شورش ها و درگیری ها نتیجه ای نخواهد داشت.
🔸محدثی:
سلام بر شما! ممنونام از نقد شما!
حرف و سخن بسیار است، اما آنچه جالب است اعتماد به نفس ویژهی شما در این نوشتار است. دو انقلاب را به نام نواندیشی دینی ثبت کردهاید! اینگونه ادعاهای بیارتباط با جهان واقع مطرح کردن و اینگونه در باب امور عالم سخن گفتن آسان است.
باقی مدعیات شما نیز کم و بیش از همین دست است و این نوشته با این شروع، مرا به گفتوگو برنمیانگیزد. شاید روزی و مجالی دیگر، نوبت گفتوگویی همهجانبه برسد و انگیزهی گفتوگو هم موجود باشد و از اشتلم و تکفیر و ... منتقد هم ان شاء الله خبری نباشد!
فعلا که چند سالی است کتاب ما تحت عنوان "فقه شیعی و زندهگی تکرارناپذیر زنان" (تعبیری وام گرفته از استاد
فیرحی اما در جهت عکس) مجوز انتشار دریافت نکرده است. حالا من اینجا چهبگویم؟! همین نکات مختصر کافی است.
فعلا که فقها و اسلام فقاهتی در مصدر قدرت و ادارهی اموراَند. پس با احترام به ایشان، کناره مینشینیم و نظاره میکنیم و همچون چهار دههی گذشته کارآمدی فقه را در ادارهی امور جهان جدید و جامعهی جدید ارزیابی میکنیم.
خوش بود گر محک تجربه آید به میان
تا سیه روی شود هر که در او غش باشد!
لعنت بر من اگر شکست فقه و فقاهت را آرزو کنم! اما نیک میدانیم که با آرزواندیشی امور عالم پیش نمیرود.
#فقه#فقاهت#فیرحی@NewHasanMohaddesi