♦️نقد و نظری به نقد خریتشناسی
✍ طاهره فیاضی۱۸ فروردین ۱۴۰۲
خریتپژوهی موضوعی است که این روزها دکتر محدثی با زبانی طنز و دستمایه قرار دادن بخشی از تجربیات شخصی خودشان می نگارند و تا حدی مورد استقبال قرار گرفته است. خود من شخصا با رغبت و کنجکاوی این موضوع را دنبال میکنم. با آن میخندم. در بخشی از آن خودم را باز مییابم و از خلاقیت فکری دکتر محدثی که چگونه از مسائل ساده و پیش پا افتاده داستانی میسازد و از قِبَل آن به نقد اجتماعی و نقد فرهنگ دست میزند محظوظ میشوم.
امشب نقد آقای دکتر محمد حسن علایی (مولف گرامی کتاب رویکردهای جامعهشناختی؛ "گفتمان وفاق") را که خواندم، بسیار متعجب شدم. چگونه است ایشان که خودشان دست به قلم هستند و کتاب نوشته اند، به نکات ساده و جزئیای که انتظار میرود نباید از نگاه تیزبین یک جامعهشناس جا بماند امعان نظر نداشته اند؟ بهویژه اینکه خودشان "دستی در فلسفه و ادبیات" دارند!
نکاتی که به نظرم در نوشتار دکتر محدثی با موضوع خریتشناسی و نقد دکتر علایی قابل طرح است، از این قرار است:
۱. آقای محمدحسن علایی توجه نکردهاند که در این مجموعه نوشتار محدثی از خلال برکشیدن مسائل عادی زندگی روزمره، به طرح مسائل اجتماعی با بینش جامعهشناختی میپردازد.
این دست نوشتار از جنس تبیین و تحلیل جامعهشناسانه نیست بلکه نقد اجتماعی و نقد فرهنگ و زندگی روزمره است در قالب طنز و اتوبیوگرافی. بنابراین در پیِ تبیین و تحلیل واقعیتهای اجتماعی و پدیدارهای جامعهشناختی در معنای آکادمیک آن نیست و اگر به واقعیتهای اجتماعی و پدیدارهای جامعهشناختی میپردازد، قالب توصیف و روایت داستانی را برگزیده است که متفاوت از پژوهش آکادمیک است.
۲. اینکه آقای علایی چند قسمت خریتپژوهی را که اتفاقا متقاضیانی برای ادامهی موضوع دارد، ابتلا به افراط میدانند نیز باعث تعجب است. اولا هنوز افراطی اتفاق نیفتاده، ثانیا چه اجباری ایشان را وا میدارد مطالب و موضوعاتی را که برایشان جالب نیست، در برنامهی مطالعاتی خود جای دهند؟ واقعا اجباری وجود دارد؟ آیا این نوعی تعیین تکلیف برای نویسنده نیست؟
۳. حالا که در میان جامعهشناسان یکی پیدا شده تا از برج عاج تکرار نظریهها فرود بیاید و در کف زمین جامعه و بین مخاطبان عام و حتا خاص با ادبیاتی بنویسد که مخاطب غیر متخصص نیز بتواند با موضوع و محتوای آن ارتباط برقرار کند و از پیِ این آگاهی به رفع نقایص از کنش و منش و بینش خود از بابت نوع نگاه به یک مسئله یا پدیدار و نحوهی مواجهه با آن بپردازد و با مسائل زندگیاش که اتفاقا بعد اجتماعی هم دارد، مواجههی عقلانی داشته باشد، اشکالی دارد؟
۴. آیا اساسا یک جامعهشناس به سبب عنوان جامعهشناس بودن، مانعی دارد ذوقورزی کند و در موضوعاتی با ادبیاتی غیر جامعهشناسانه اما همچنان با بینش جامعهشناسانه به تامل و تفکر بپردازد.
۵. دکتر محدثی خرشناسی نکرده است. خریتشناسی متفاوت از خرشناسی است. دکتر خود به این مطلب پرداخته بود. اتفاقا به زعم من، ما به برخی از جک و جانورشناسی و حشرهشناسی و بوزینهشناسی در فرهنگ و نظام اجتماعی متصلب و انعطافناپذیر نیاز داریم تا نقایص فرهنگیمان قابل فهم و لمس بشوند و گزندگی آن، مخاطب را از ارتکاب به آن باز دارد.
جامعهشناسی با همین زبان و ادبیات راهش را به میان مخاطب عام میگشاید نه با تکرار نظریهها و روشهای پژوهشی صرفا آکادمیک.
https://t.me/sociologicalperspectives/2732#علایی#فیاضی#خریتشناسی@NewHasanMohaddesi