♦️بیشتر سیاسی، کمتر دانشگاهی: یادی از دکتر غلامحسین صدیقی
✍️ حسن محدثی۱۴ آذر ۱۴۰۲
۱۲ آذر، روز تولد
صدیقی، به یاد ایشان روز علوم اجتماعی نامیده شده است. ضمن تبریک به کنشگران علوم اجتماعی در ایران، یادی میکنم از ایشان!
صدیقی بهلحاظ شخصیتی انسان والایی بوده و این مایهی خوشحالی است که چنین انسان والایی در بنیانگذاریی رشتهی جامعهشناسی در ایران سهیم بوده است. اگر تاریخ جامعهشناسی را با وام و الهام (نه فقط وام) از
یوهان هیلبرون در کتاب
تاریخ نظریهی اجتماعی به چهار مرحلهی پیشا تاریخ، تاریخ اولیه، دورهی توسعه و نهادینه شدن، و پسا تاریخ رشته تقسیم کنیم،
صدیقی به دورهی سوم یعنی دورهی توسعه و نهادینه شدن جامعهشناسی تعلق دارد و
سهم قابل توجهی به نهادینهسازی و توسعهی جامعهشناسی در ایران داشته است و همهی ما که به نسلهای بعدیی این رشته در ایران تعلق داریم، از این لحاظ به او و کوششها و نگاه سازندهاش مدیون هستیم. این بعد بنیانگذاری و گسترش حوزهی علمی یکی از ساحات شخصیت ارزشمند او است.
اما مهمترین ساحت شخصیت
صدیقی ساحت تعلقات و درگیریها و اندیشههای سیاسی او است. در این حوزه است که او آوازهای به هم رسانده و الهامبخش و تأثیرگذار بوده است. کنشگریی سیاسیی او و درستکاری و نگاه سازنده و البته منتقدانه اش و آزادیخواهی و میهندوستی و قانونمداری و از همه مهمتر استقلال شخصیتیی
صدیقی زبانزد بسیاری شده است. از این جهت او شخصیتی افتخارآمیز و احترامبرانگیز است.
متأسفانه
صدیقی در حوزهی کار علمی و پژوهشی کار تآثیرگذار و قابل توجهی انجام نداده است. مهمترین اثر او کتاب
جنبشهای دینی ایرانی در قرنهای دوم و سوم هجری است که در حقیقت رسالهی دکتریی او در دانشگاه فرانسوی است. این اثر که من آن را با دقت خوانده ام، اثر قابل قبولی است و اطلاعات خوب و دقیقی به دست میدهد؛ اما البته هیچ نظریه یا دیدگاه جامعهشناختیی ویژهای را ارائه نمیکند و بیش از آنکه اثری جامعهشناختی باشد، تاریخی است.
کتاب کوچک دیگری از او باقی مانده به نام
گزارش سفر هند که از نظر جامعهشناختی قابل اعتنا نیست بلکه گزارش سفری است به کنفرانس کشورهای آسیایی که در هند برگزار شده است.
همچنین از
صدیقی مقالات و یادداشتهایی بر جای مانده که اغلبشان موضوعاتی ادبی، سیاسی، و تاریخی دارند و اثری جامعهشناختی نیستند؛ نظیر:
ملیت ابن سینا، دربارة انحلال مجلس و رفراندم، برگزیدهها: بهآفرید، طرح پژوهشی در شاهنامه فردوسی از دیدگاه تاریخ اجتماعی و جامعهشناسی تاریخی، داوری امانناپذیر تاریخ، ۲۸ و ۲۹ مرداد ۱۳۳۲، بعضی از کهنترین آثار نثر فارسی تا پایان قرن چهارم هجری، حکیم نسوی، یک قصیده فلسفی فارسی، جرعة کأسالکرام. علاوه بر این، دکتر
صدیقی چند اثر را تصحیح کرده است که اینها دستکم ربط مستقیمی به جامعهشناسی ندارند:
قراضة طبیعیات منسوب به ابن سینا،
ظفرنامه منسوب به ابن سینا. مقدمهی او بر کتاب اول بسیار مفصل (۹۰ صفحه) است. مقدمهی او بر کتاب ظفرنامه نیز که اثری است دربردارندهی «سخنان منسوب به بزرگمهر حکیم»، ۵۵ صفحه است.
دکتر
صدیقی همچنین مقدمهای ۲۸ صفحهای بر ترجمهی کتاب
«اصول حکومت آتن» اثری از ارسطو و به ترجمهی باستانی پاریزی نگاشته است.
در این مقدمهها،
صدیقی مراتب دانش و فضل خود را نمایان ساخته و تفکری انتقادی از خود بروز داده است. در مقدمهای که بر ترجمهی اصول حکومت آتن نوشته نقدهایی را به ارسطو وارد کرده که نمایانگر تفکر انتقادی و دانشپژوهیی ارزشمند او است.
بدین ترتیب،
فعالیتهای قلمیی دکتر صدیقی بیشتر رنگ و بوی تتبعات ادبی دارند و پژوهش جامعهشناختی نیستند. اهمیت او در جامعهشناسی بیشتر در نهادینهسازی این رشته و کمک به توسعهی آن و بنیانگذاری مرکز مطالعات و تحقیقات اجتماعی ایران و شکلگیریی دانشکدهی علوم اجتماعی است. در مجموع، کوششهای او در دو حوزهی سیاست و مدیریت دانشگاهی برای توسعهی رشته از آثار علمیی او مهمتر و جدیتر هستند. از او نقل شده که «با تواضع» میگفت:
«علم نگذاشت من به سیاست بپردازم و سیاست نگذاشت به علم برسم» (جهانی، ۱۴۰۲،
https://www.irna.ir/news/83578510/).
بهنظر میرسد جملهی نخست ایشان در ارزیابیی متواضعانهای که از خویشتن داشته اند، صحیح نیست. ایشان مرد سیاسیی مهمی بوده اند اما از نظر آفرینش و ارائهی آثار علمی و پژوهشی بهرغم دانشوری، کامیاب و تأثیرگذار نبوده اند.
پسنوشت: همچنین درسگفتارهای
صدیقی در مقام استاد دانشگاه، توسط یکی از شاگردان او (
«درسهای استاد دکتر غلامحسین صدیقی به روایت یک شاگرد: دکتر هما رنجانیزاده» ۱۳۹۳، نشر جامعهشناسان) منتشر شده است. متأسفانه هنوز این کتاب را نخوانده ام تا کیفیت آن بر من معلوم شود!
#صدیقی#جامعهشناسی@NewHasanMohaddesi