در عکس کلود و لیدی فلورانس آنسون(۱۸۷۰) کار جولیا مارگارت کامرون دو کودک دلمرده و غمگین گویی در معرض بادی ویرانگر کنار هم نشستهاند. آنها هم پناه یکدیگرند و هم هر کدام ضعیف و شکننده، گویی در دنیا تنهایند. آرامش اندوهبار آنان هراسانگیز است و زاویه سرهایشان که به هم نزدیک شده به دو عنصر متضاد همبستگی و دوری یکجا شکل میدهد. دو کودک اشرافزاده در فضایی ناشناخته که نمیدانیم آتلیهی عکاسی است یا ساحل خلیجی نشستهاند. عکس در آغاز فکری برنمیانگیزد. تنها دو کودک را میبینیم. بعد، تصوری از چشماندازهای آشنای مکتب نقاشی انگلیسی آن روزگار آفریده میشود. فضا بیش از آن بیگانه است که بتوانیم خود را در دل چشمانداز احساس کنیم. عکس سکونی باوقار دارد و فاقد گذشته، امروز و آینده است.به شکل هراسآوری بیتاریخ است.بر خلاف انتظار ما که میخواهیم در فضای عکس حرکت کنیم یا قرار یابیم،این فضا جایگاه و امن نیست.به لفظ آلمانی و نکتهی مورد علاقهی فروید Unheimlich(=ناآشنا، مرموز، ترسناک) است.
▪️مقام فلسفه در کار عکاسی، نوشتههای پراکنده، بابک احمدی- عکس: کلود و لیدی فلورانس آنسون
#زیگموند_فروید
#بابک_احمدی
@NazariyehAdabi