کانال رسمی نسل شیک پاسارگادی هخامنشی𓄂𓆃(رادیو تلویزیون بیداری دوستداران ایران بزرگ )𓄂𓆃

#جالب
Канал
Логотип телеграм канала کانال رسمی نسل شیک پاسارگادی هخامنشی𓄂𓆃(رادیو تلویزیون بیداری دوستداران ایران بزرگ )𓄂𓆃
@Nasle2500pasargdПродвигать
2,55 тыс.
подписчиков
24,9 тыс.
фото
19 тыс.
видео
26,6 тыс.
ссылок
کوروش بزرگ: پسر من نیکو کار باش نه بدکار زیرا زندگانی انسان جاودان نیست و هیچ چیز از کردار نیک لازمتر نمی باشد. ای پسر من بشنو تو را می گویم که بهترین بخشش ها تعلیم و تعلم است زیرا مال و مکنت زوال پذیرد و چهار پایان بمیرند ولی دانش و تربیت باقی ماند.
کانال رسمی نسل شیک پاسارگادی هخامنشی𓄂𓆃(رادیو تلویزیون بیداری دوستداران ایران بزرگ )𓄂𓆃
Photo
technology_science.persian
دانشمندای دانشگاه کالیفرنیا، سن فرانسیسکو یه ایمپلنت مغزی دوزبانه ساختن که از هوش مصنوعی استفاده میکنه تا به یه فرد بعد از سکته مغزی کمک کنه برای اولین بار همزمان به زبان اسپانیولی و انگلیسی ارتباط برقرار کنه.

نزدیک به ۱۲ دانشمند از مرکز مهندسی عصبی این دانشگاه چند سال روی طراحی یه سیستم رمزگشایی کار کردن که میتونست فعالیت مغزی اون آقا رو به جملات انگلیسی و اسپانیولی تبدیل کنه و روی صفحه نمایش بده.
یه مقاله که 20 می در نیچر بیومدیکال انجینیرینگ منتشر شده، نتایج تحقیقاتشون رو شرح میده . در سن 20 سالگی اون دچار فلج شدید بر اثر سکته مغزی در اوایل دهه 2000 شده بود. پانچو قدرت صحبت کردن رو از دست داده بود . اون اسپانیولی زبان اصلیشه و حالا با این ایمپلنت میتونه به زبان انگلیسی هم صحبت کنه

تحت رهبری دکتر ادوارد چنگ، یه جراح اعصاب که مدیر مشترک مرکز مهندسی عصبی و وسایل کمکیه، پانچو در فوریه 2019 یه ایمپلنت عصبی دریافت کرد که به دانشمندا اجازه داد فعالیت مغزیش رو ردیابی کنن. حالا این بیمار قدرت تکلم همزمان به دو زبان رو به دست آورده به صورتی که اطلاعات خروجی مغزش به یک سیستم پردازش زبان منتقل میشه و خروجی صدا به هر زبانی که انتخاب کنه بیرون میاد

@technology_science.persian

https://www.nbcnews.com/news/amp/rcna154295

.
.
.
#علم_و_تکنولوژی#علمی #علم #جالب #تکنولوژی #فناوری #هوش_مصنوعی
به مناسبت #جشن_مهرگان داستان ضحاک رو باهم مرور کنیم...🌾🔥

به روایت #فردوسی،
۱۶ مهر روز کشته شدن ضحاک است


ضحاک عرب است ولی بر ایران ‌زمین سلطه‌دارد ، چه رویای عجیبی است این کابوس فردوسی .
شیطان در هیأت یک آشپز به‌ استخدام دربار در‌می‌آید و برای نخستین‌بار به ضحاک گوشت می‌خوراند .
طعم پرندگان بریان به ‌مذاق ضحاک خوش ‌می‌آید و تصمیم به تشویق آشپز جدید می‌گیرد .
ضحاک ، آشپز را به‌حضور ‌می‌طلبد و از او تمجید می‌کند و به‌او می‌گوید چه دستمزدی برای این غذای لذیذ طلب‌می‌کند ، آشپز که همان شیطان است می‌گوید بوسه بر شانه‌های شاه بهترین پاداش برای من است .
شاه از این تملق خوشش ‌می‌آید و اجازه بوسه می‌دهد !
روز بعد شانه‌های شاه زخم‌ می‌شود و پس از مدتی ‌زخم‌ها باز می‌شوند و دو مار سیاه از زخم‌ها بیرون‌می‌آیند ، مارها تمایل‌دارند از گوش‌های ضحاک به‌داخل روند و مغز سر او را بخورند !
شیطان اینبار به هیأت حکیم ظاهر‌ می‌شود و می‌گوید تنها ‌‌راه بقای شاه این ‌است که هر‌ روز دو‌ جوان را قربانی‌کند و مغز سر آنان را به‌ مارها بدهد تا سیر شوند و اشتهایی برای خوردن مغز شاه نداشته‌باشند !
هر‌ روز دو پسر جوان ایرانی به قید قرعه دستگیر ‌می‌شوند و به آشپزخانه دربار آورده‌ می‌شوند ، ظاهرا عدالت برقرار است و به‌کسی ظلم‌نمی‌شود .
ولی روزانه مغز سر دو‌ جوان ، غذای مارها می شود ، باشد که مغز شاه سالم ‌بماند .
قیمت مغز شاه سالانه بیش از هفتصد‌ مغز جوان است!
هیچکس جرأت مقاومت ندارد و ایرانیان کماکان دچار این گفتمان هستند که :
بگذار همسایه فریاد بزند ، چرا من ؟؟
و خشنودی هر خانواده ایرانی این‌است که امروز نوبت جوان آن‌ها نشده‌است
به اصطلاح از ستون ‌به ‌ستون فرج است!

«ارمایل» و «گرمایل» که اداره‌کننده آشپزخانه دربار هستند تصمیم‌ به‌ اقدام می‌گیرند ،
البته نه اقدامی رادیکال بلکه اقدامی میان‌دارانه

آن‌ها فکر می‌کنند که اگر هر روز یک ‌جوان را قربانی‌کنند و مغز سر آن ‌جوان را با مغز سر یک‌ گوسفند مخلوط ‌کنند ، مارها تغییر طعم مغز را متوجه نمی‌شوند و با ‌این‌حساب آن‌ها می‌توانند در طول یک سال ، سیصد و شصت و پنج جوان را نجات‌دهند!

نکته #جالب #حکایت اینجاست که مارها «مغز» می‌خواهند ، مغز !
نه قلب ، نه جگر ، نه ران ، نه دست ، فقط مغز!

هرکس که مغز ندارد خوش‌بگذراند ، مارها فقط مغز طلب‌می‌کنند .

اقدام میان دارانه دو آشپز جواب ‌می‌دهد ! مارها طعم مغز مخلوط را تشخیص‌ نمی‌دهند و هر روز از دو ‌جوان که به آشپزخانه سلطنتی سپرده‌ می‌شوند یکی آزاد می‌شود !
ارمایل و گرمایل خشنودند که در‌سال ۳۶۵ نفر را نجات داده‌اند ،
در این کارشان نیمه پر لیوان را می‌بینند

ارمایل و گرمایل هر روز یک جوان را آزاد‌ می‌کنند و به‌او می‌گویند سر ‌به‌ بیابان بگذارد و در شهرها آفتابی‌ نشود که اگر معلوم ‌شود او از آشپزخانه حکومتی گریخته ، هم او خوراک مارها می‌شود و هم سر ارمایل و گرمایل...

« #کاوه_آهنگر » آهنگر بود
و سه‌ جوانش خوراک مارهای حکومتی شده‌بودند ،
کاوه رادیکال بود ، اگر ارمایل و گرمایل هم سه‌جوان داده بودند شاید رادیکال شده بودند .

#ضحاک_مار‌‌دوش تصمیم‌ می‌گیرد
از رعایا نامه‌ای بگیرد مبنی ‌بر این‌که سلطانی دادگر است !!!

رعایا اطاعت ‌می‌کنند و به‌ صف می‌ایستند تا طوماری را امضا‌کنند به‌نفع دادگری #ضحاک !!!

در صف می‌ایستند و امضاء می‌کنند ، در صف می‌ایستند و ....

تا نوبت به کاوه می‌رسد ،
او امضا‌ نمی‌کند،
طومار را پاره‌می‌کند ،
و فریاد‌ می‌زند که تو دادگری ؟؟؟!!!
تو بیدادگری...
کاوه نمی‌ترسد!
فریاد کاوه ، ضحاک و درباریان را وحشت‌زده می‌کند
و این فریاد دلیرانه شمارش معکوس سقوط ضحاک است.
کاوه آهنگر پیشبند چرمی که هنگام کار بر تن می‌پوشید را بر سر نیزه میکند
و این پرچم نماد قیامش میشود،
#درفش_کاویانی.
با پیوستن جوانان آزاد شده از مسلخ ضحاک به کاوه آهنگر ،
قیام علیه ضحاک آغاز می‌شود...
و سرانجام ضحاک بدست #فریدون اسیر میشود
 در شاهنامه آمده است که هنگامی که فریدون می خواهد ضحاک را بکشد،
سروش(پیک آسمانی) پدیدار می شود
و با گفتن رازی در گوش فریدون،
از او می خواست که دست از کشتن ضحاک بکشد:

«همان گه بیامد خجسته سروش به چربی یکی راز گفتش به گوش؛
که این بسته را تا دماوند کوه، ببر همچنین تازیان بی گروه
مبر جز کسی را که نگزیردت. به هنگام سختی به بر گیردت.
بیاورد ضحاک را چون نوند. به کوه دماوند کردش ببند.»

سروش می گوید که زمان کشته شدن ضحاک فرار نرسیده است و سرنوشت او در این زمان نیست.
فریدون نیز ضحاک را به کوه دماوند می برد و در آنجا به بند می کشد.
تا وقتی که زمان آن فرار رسد و به دست گرشاسب کشته شود
#داستان #شاهنامه #اندیشه
#جشن #مهرگان خجسته باد🌾

┄┅✿░⃟‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌𓄂𓆃
کانال رسمی نسل شیک پاسارگادی هخامنشی
https://t.center/Nasle2500pasargd