نان و آزادی

#منجنیق
Канал
Политика
Новости и СМИ
Социальные сети
Персидский
Логотип телеграм канала نان و آزادی
@Nan_AzadiПродвигать
351
подписчик
34,2 тыс.
фото
19,5 тыс.
видео
8,14 тыс.
ссылок
نان و آزادی؛ کانالی برای انعکاس مبارزات کارگران و توده‌های تحت ستم برای نیل به خودرهایی!
Forwarded from منجنیق
🔴 تصویر شریف همسنگری با شریفه محمدی

یاران ما در اصفهان و تهران در دفاع از شریفه محمدی و در دفاع از مبارزه‌ای که او یکی از رزمندگان آن بوده است پوسترهایی را روی دیوارها و معابر چسبانده‌اند و اعلامیه‌های کوتاهی را در برخی محله‌ها پخش کرده‌اند. در این اعلامیه نوشته شده: «ما همه شریفه محمدی هستیم. شریفه را می‌شناسید؟ شریفه کارگر است و مبارز. او برای دفاع از منافع کارگران سا ل‌های زندگی‌اش را گذاشته. سال‌ها عضو نهاد مستقلی بوده به نام "کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل‌های کارگری". او می‌اندیشید که کارگران جز از طریق "متشکل شدن" نخواهند توانست که حقوق خود را از حلقوم سرمایه‌داران جمهوری اسلامی بیرون کشند. شریفه را در آذر ۱۴۰۲ بازداشت و پس از شکنجه‌های فراوان در ۱۴ تیرماه ۱۴۰۳ از سوی دادگاه انقلاب اسلامی رشت به اتهام واهی بغی به اعدام محکوم کردند. می‌دانید اتهام "بغی" یعنی چه؟ بغی به معنی خروج یا شورش علیه امام مشروع و حاکم اسلامی است. اما "جرم" اصلی شریفه محمدی این است که برای مبارزه‌ی طبقاتی علیه نظام سرمایه‌داری موجود تلاش می‌کرد. صدای شریفه باشیم که او صدای بی‌صدایان، صدای اکثریت مزدبگیران و کارگران بوده است.»
و روشن است که دفاع از شریفه محمدی، توامان دفاع از آرمان او و دفاع از مبارزه‌ای است که او را به خاطر آن بازداشت و شکنجه کرده‌اند و اکنون سایه‌ی شوم طناب دار را بر سر او آونگ کرده‌اند. این طناب دار طنابی است بافته از تار استبداد و پود ستم طبقاتی نه فقط برای شریفه محمدی، بلکه هم‌زمان برای تمامی طبقه‌ی کارگر، تمامی تهی‌دستان، تمامی ستمدیده‌گان. برای هر کارگری که اعتصاب می‌کند، هر کارگری که فریاد می‌زند، هر کارگری که می‌خواهد اوضاع را به شکل بینیادین به نفع طبقات فرودست تغییر دهد. در مقابل جلادان از شریفه محمدی به دفاع برخیزیم.

مرداد ۱۴۰۳

🚩 برای تماس با منجنیق در تلگرام می‌توانید به اکانت زیر پیغام بدهید:
@ManjanighContact
#منجنیق
#شریفه_محمدی
#همبستگی
@ManjanighCollective
Forwarded from منجنیق
🔴 تصویر شریف همسنگری با شریفه محمدی

یاران ما در اصفهان و تهران در دفاع از شریفه محمدی و در دفاع از مبارزه‌ای که او یکی از رزمندگان آن بوده است پوسترهایی را روی دیوارها و معابر چسبانده‌اند و اعلامیه‌های کوتاهی را در برخی محله‌ها پخش کرده‌اند. در این اعلامیه نوشته شده: «ما همه شریفه محمدی هستیم. شریفه را می‌شناسید؟ شریفه کارگر است و مبارز. او برای دفاع از منافع کارگران سا ل‌های زندگی‌اش را گذاشته. سال‌ها عضو نهاد مستقلی بوده به نام "کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل‌های کارگری". او می‌اندیشید که کارگران جز از طریق "متشکل شدن" نخواهند توانست که حقوق خود را از حلقوم سرمایه‌داران جمهوری اسلامی بیرون کشند. شریفه را در آذر ۱۴۰۲ بازداشت و پس از شکنجه‌های فراوان در ۱۴ تیرماه ۱۴۰۳ از سوی دادگاه انقلاب اسلامی رشت به اتهام واهی بغی به اعدام محکوم کردند. می‌دانید اتهام "بغی" یعنی چه؟ بغی به معنی خروج یا شورش علیه امام مشروع و حاکم اسلامی است. اما "جرم" اصلی شریفه محمدی این است که برای مبارزه‌ی طبقاتی علیه نظام سرمایه‌داری موجود تلاش می‌کرد. صدای شریفه باشیم که او صدای بی‌صدایان، صدای اکثریت مزدبگیران و کارگران بوده است.»
و روشن است که دفاع از شریفه محمدی، توامان دفاع از آرمان او و دفاع از مبارزه‌ای است که او را به خاطر آن بازداشت و شکنجه کرده‌اند و اکنون سایه‌ی شوم طناب دار را بر سر او آونگ کرده‌اند. این طناب دار طنابی است بافته از تار استبداد و پود ستم طبقاتی نه فقط برای شریفه محمدی، بلکه هم‌زمان برای تمامی طبقه‌ی کارگر، تمامی تهی‌دستان، تمامی ستمدیده‌گان. برای هر کارگری که اعتصاب می‌کند، هر کارگری که فریاد می‌زند، هر کارگری که می‌خواهد اوضاع را به شکل بینیادین به نفع طبقات فرودست تغییر دهد. در مقابل جلادان از شریفه محمدی به دفاع برخیزیم.

مرداد ۱۴۰۳

🚩 برای تماس با منجنیق در تلگرام می‌توانید به اکانت زیر پیغام بدهید:
@ManjanighContact
#منجنیق
#شریفه_محمدی
#همبستگی
@ManjanighCollective
🔴 از داریو آزلینی در حمایت از شریفه محمدی

در این ویدئوی کوتاه داریو آزلینی مبارز سیاسی، نویسنده، مستندساز و جامعه‌شناس ایتالیایی-آلمانی از شریفه محمدی و برای شریفه محمدی سخن می‌گوید. کارگر مبارزی که اکنون در زندان لاکان رشت توسط قضاییه‌ی جلادان به اعدام محکوم شده است.
داریو آزلینی، بیش از دو دهه است که زندگی خودش را وقف سازماندهی‌های کارگری و حمایت از سازماندهی‌های کارگری و دیگر جنبش‌های اجتماعی رادیکال در اروپا، آمریکای لاتین و ایالات متحده کرده است. او به‌طور خاص بیش از یک دهه است که به شکل متمرکز در مورد تجربه‌های کنترل کارگری و کارخانه‌ها و مراکز کار خودگردان پژوهش می‌کند، در ارتباط با بسیاری از آنها قرار دارد و به شکل عملی برای تقویت و گسترش آنها مبارزه می‌کند. او هم‌چنین چندین مستند در مورد تجربه‌های کنترل کارگری و خودگردانی کارخانه‌ها در نیکاراگوئه، ایتالیا، مکزیک و ونزوئلا ساخته است. ما در ایران آزلینی را علاوه بر ترجمه‌ی برخی مقالات پراکنده به ویژه به عنوان یکی از سرویراستاران کتابی می‌شناسیم که رفقای سایت نقد بخش اعظم آن را تحت عنوان «شورا: شکلِ سیاسیِ سرانجام مکشوف؟» ترجمه و منتشر کرده‌اند می‌شناسیم.
۲۳ تیر ۱۴۰۳

#منجنیق
Forwarded from منجنیق
🔴 اخگران علیه کودک‌همسری و برای اداره‌ی شورایی در خیابان

رفقای هسته‌ی اخگرانِ کمیته‌ی غیبی نسوان پوستری را که چندی پیش علیه بنیادهای مادی کودک‌همسری طراحی کرده بودند، تکثیر و به کوچه‌ها و خیابان‌های شهر بردند. آنها در کنار پوستر خودشان، تعدادی از «بروشور مشترک کمیته‌های انقلابی در مورد اداره‌ی شورایی» را نیز تکثیر و پخش کردند. به این‌ترتیب وقتی رفقای «هسته‌ی اخگران» از لزوم نابود کردن بنیادهای مادی‌ای که منجر به کودک‌همسری می‌شود سخن می‌گویند و به ضرورت محو «مناسبات اجتماعی نابرابری» اشاره می‌کنند که تا زمانی که وجود دارند حتا منع قانونی ازدواج کودکان مسئله را به شکل بنیادین حل نمی‌کند بلکه آن را به اشکال دیگری از ستم و بهره‌کشی تبدیل می‌کند، با پخش بروشوری در مورد اداره‌ی شورایی راه‌حل را نیز نشان می‌دهند و بروشوری را پخش می‌کنند که در آن به صراحت نوشته شده: «حالا زمان آن است که بلندتر از همیشه بگوییم که می‌خواهیم کارخانه‌ها، دانشگاه‌ها و ادارات و محله‌ها و شهرها را خود ما مردم، اداره کنیم».
بهمن ۱۴۰۲
هسته‌ی اخگران-کمیته‌ی غیبی نسوان


#منجنیق
#اخگران
#کمیته_غیبی_نسوان
@ManjanighCollective
Forwarded from منجنیق
🔴 طبقه‌ی کارگر با کسی معامله نمی‌کند. گفت‌وگو با میثم آل مهدی

میثم آل مهدی کارگر سابق گروه ملی صنعتی فولاد اهواز و یکی از سازمان‌دهنده‌گان مبارزات کارگران این کارخانه در سال نود و هفت، در این گفت‌وگو ابتدا به این می‌پردازد که آیا سوال «چرا کارگران در جریان قیام ژینا اعتصاب نکردند» از اساس سوال درستی است؟ او سپس به شرایط مبارزه‌ی کارگری در کارخانه‌ها می‌پردازد و از اعتصاباتی می‌گوید که طی هفته‌های اخیر شکل گرفت، از کم و کیف آنها و گستردگی و میزان اثرگذاری این اعتصابات بر وضعیت عمومی. او از هم‌جهتی مبارزات کارگری و مبارزات خیابانی می‌گوید و از این‌که گفتار تولیدشده از سوی اپوزیسیون راست چگونه به گسترش مبارزات و اعتصابات کارگری ضربه می‌زند. آل مهدی در این گفت‌وگو از برخورد کالایی و مصرفی با طبقه‌ی کارگر می‌گوید، از حذف ادبیات و گفتمان طبقه‌ی کارگر. او از این می‌گوید که طبقه‌ی کارگر برای آرزوی کسی یا شهوت قدرت کسی اعتصاب نمی‌کند، از این‌که طبقه‌ی کارگری که به روشنی گفته است خودش می‌تواند کارخانه را اداره کند را نمی‌شود بعد از سرنگونی به فلاکت کارخانه تبعید کرد، از تحقیر سازمان‌یافته‌ی طبقه‌ی کارگر از سوی اپوزیسیون راست و رسانه‌های جریان اصلی و از آسیبی که چنین روندی به قیام مردم می‌زند. کارگر سابق اما هنوز مبارز فولاد اهواز در این گفت‌وگو از اهمیت مبارزات صنفی می‌گوید، از هم‌دستی جریان چپ‌نمای محور مقاومتی با ستم طبقاتی در جمهوری اسلامی، از لزوم پیوند میان خلق‌های تحت ستم در سرتاسرایران و همبستگی طبقاتی فراتر از مرزهای ملی. میثم آل مهدی از مبارزات هم‌بسته‌ی حذف‌شدگانی می‌گوید که در ساختارهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی ایران حذف شده‌اند، از هم‌سویی و پیوند مبارزات طبقه‌ی کارگر با مبارزات زنان، مبارزات کوییرها و مبارزات خلق‌های تحت ستم و از این‌که طبقه‌ی کارگر بر سر میز مذاکره و معامله نمی‌نشیند، بلکه مسئله‌ی طبقه‌ی کارگر و تمامی حذف‌شده‌گان چپ کردن میز است نه معامله‌ی دردهایشان.
#منجنیق #گفت‌وگو
نسخه‌ی کامل با کیفیت بهتر و حجم بیشتر:

در یوتوب:
https://bit.ly/3vURTKD
در ویمه‌اُ:
https://bit.ly/3CKvHGW
Forwarded from منجنیق
🔴 بیرق نان و آزادی بر فراز شهر

در حالی که جمهوری گرسنگی و سرمایه هر قدم که پیش می‌رود با دامن زدن به فلاکت عمومی و فقر گسترده، بیشتر بنیان حکمرانی‌اش را تنها به سرنیزه و باتوم تکیه می‌دهد، در حالی که چون وعده غذا نمی‌شود مقامات حکومتی به‌طور دائم در مورد «شورش‌های نان» هشدار می‌دهند؛ کارشناسان راهِ دور کلاشیِ مستقر در رسانه‌های بزرگ و اتاق‌های چندهزارنفره‌ی کلاب‌هاوس، نظریه‌پردازان شامخ توئیت از زیر پتوی تیک‌آبی و لایک‌خور مستقر در توئیتر و اینستاگرام نیز هم‌صدا با مقامات حکومت مستقر، علیه قیام گرسنگان اعلام کودتا کردند. جمع شدند هر روز دور هم در اتاق‌ها و چارسوق‌های مجازی و فرمودند برای پاسداشت کرامت انسانی به انسانِ گرسنه نگویید گرسنه. به راستی هم کار سختی است حقوق‌های چندهزار دلاری و چند هزاریورویی و چندهزار پوندی و چندهزار ریالیِ ضرب سعودی بگیری و با گرسنگان هم‌راه و هم‌رزم باشی. کار دشواری است هم‌زمان چشم دوختن به قیام گرسنگان و ستایش پینوشه در شیلی که با زور سرنیزه برای استوار کردن بساط گرسنگی و بهره‌کشی کودتا کرده بود. آنها اما جمع می‌شوند دور هم و توئیت‌هایشان، حضورهای فرهمند تلویزیونی‌شان با کراوات فیروزه‌ای، جملاتشان و کلماتشان را فاکتور می‌کنند و برای کارفرما می‌فرستند تا آخر ماه صورت‌حساب چرب‌تری دریافت کنند، چرب مانند لب‌هایشان و دست‌هایشان وقتی لقمه‌های چرب می‌لمبانند، دلشان برای کباب برگ‌های وطن تنگ می‌شود و به شان انسانی «ملتِ وطن» فکر می‌کنند. این تفاوت ماست. جایی که مستقر شده‌ایم و جایی که حضور داریم. گفته بودیم و باز به تاکید می‌گوییم به پیکار فرودستان و طبقه‌ی کارگر وفاداریم و همین است که آنها در کلاب‌‎هاوس شب‌نشینی می‌کنند و ما در خیابان خطر می‌کنیم، آنها در ایران‌اینترنشنال حرف می‌زنند و ما بیرقمان را از آسمان اسلام‌آباد می‌آویزیم، آنها توئیت می‌زنند و ما بر دیوارهای شهر نام نان و آزادی و شورا را نقش می‌زنیم، آنها از راه دور برای «آقای خامنه‌ای» رجز می‌خوانند و ما در قلب شهر مرگ ستم و ستمگر را روی دیوار اعلام می‌کنیم و اعلام می‌کنیم که شاه و شیخ نمی‌خواهیم، که قدرت را به دست شورا می‌خواهیم و برای فردایی نبرد می‌کنیم که سقف و کتاب و گندم، نان و مسکن و آزادی برای همه‌گان باشد.
تصویر برچسب‌ها در سایت بارگذاری شده است تا اگر کسی تمایل داشت بتواند از روی آنها بر کاغذ چسب‌دار پرینت بگیرد و هر کجا که خواست بچسباند.
در سایت:
https://bit.ly/3uu9OY8
#منجنیق #آفتابکاران
Forwarded from منجنیق
🔴 فلاخن شماره‌ی دویست و بیست و دوم. قیام محله‌محور؛ امکانات و چالش‌ها

در دویست و بیست و دومین فلاخن متنی را می‌خوانیم که جمع‌بندی مرحله‌ای «کمیته جواد نظری فتح‌آبادی» «از میدان نبرد» در مورد دستاوردها، امکانات و چالش‌های قیام محله‌محور تا به امروز است و البته بیشتر معطوف به تجربه‌ای است که در تهران به دست آمده. در این فلاخن ضمن این‌که بر نسبت قیام ژینا با قیام‌ها و خیزش‌های چند سال اخیر، به ویژه خیزش دی و قیام آبان تاکید می‌گردد، مختصات قیام ژینا ترسیم شده و خطوط عمده‌ی تجربه‌ی نبردهای خیابانی قیام آبان، عمدتن در حاشیه‌های شهر تهران، در قیام محله‌ور این روزها شناسایی می‌شود. در فلاخن دویست و بیست و دوم ضمن شرح برخی روش‌های نیروهای سرکوب و تاکتیک‌های مبارزه‌ی مردمی برای مقابله با آن، هم به نقاط قوت قیام محله‌محور اشاره شده و هم برخی مخاطراتی که این شکل از مبارزه می‌تواند با آن مواجه شود، تاکید شده است. این فلاخن به برخی جزئیات تاکتیکی دارای اهمیت می‌پردازد، برخی نقاط ضعف تاکتیک‌های مبارزاتی فعلی را بررسی می‌کند و از ارتقای سطح سازماندهی محلی به عنوان پیش‌شرطی برای تداوم و اعتلای قیام می‌نویسد، شکلی از ارتقای سازماندهی که امکان تغییر تاکتیک‌ها در صورت لزوم و تدوین یک برنامه‌ی مبارزاتی و عملیاتی را بیش از پیش فراهم کند، ارتقای ضروری «جمع بچه‌محل‌های پر شور» به «کمیته‌های سازمانده مبارزه».
فلاخن دویست و بیست و دوم را بخوانید:
#منجنیق #فلاخن
Forwarded from منجنیق
🔴 تاج و عمامه در آتش از پل خیابان جلال آل‌احمد

«آفتابکاران» امروز، ۲۶ آبان، پارچه‌ای را با طرح تاج و عمامه در آتش سطل زباله و شعار «مرگ بر ستمگر/ چه شاه باشه چه رهبر» از پل هوایی خیابان جلال آل‌احمد آویخته‌اند. در متن گروه آفتابکاران آمده است: "صبح‌ها با عزم نبرد برمی‌خیزیم و شب‌ها با رویای انقلاب به خواب می‌رویم. رویایی که دیگر دست‌نیافتنی نیست. همین نزدیکی به نظر می‌رسد، همین یک هل دیگر. نبرد ما اما تنها نبردی در امروز نیست، نبردی بر سر آینده است. و نفی هم‌زمان تاج و عمامه زمینه‌ی آن را می‌سازد که به ابداع نظم نوین چیزها فکر کنیم، به آفریدن جهانی که می‌تواند چنین نباشد چرا که تنها در لحظات انقلاب است که می‌توان چنین امکانی را از نزدیک فهمید و برای ساختنش مبارزه کرد. به ما می‌گویند «اهل تفرقه نباشید» می‌خواهند ما را از پیش رفتن، از فرا رفتن، از ساختن آینده منع کنند، به ما می‌گویند «فعلا متحد باشیم» می‌خواهند سقف آرزوها و رویاهای ما آنقدر کوتاه شود که منافع آنها را به خطر نیندازد، از دور برای ما پرونده می‌سازند چرا که آنها تنها با بی‌شرف مشکل دارند نه بی‌شرفی، با ستمگر مشکل دارند نه ستمگری، با غارتگر مشکل دارند نه غارت و به خوبی می‌دانند این شعار، همین یک شعار «مرگ بر ستمگر/ چه شاه باشه چه رهبر» از دهان کسانی بیرون می‌آید که می‌خواهند به ستم و غارت و بی‌شرفی پایان دهند. آنها از راه دور هشتگ می‌زنند، ما اما صبح‌ها با عزم نبرد برمی‌خیزیم و شب‌ها با رویای انقلاب به خواب می‌رویم و آینده از آن ماست."
#منجنیق #آفتابکاران
Forwarded from منجنیق
🔴 برای «خدانور لجعی» | شعر و صدای آیدا پایدار

چهل روز از کشتار جمعه‌ی خونین زاهدان گذشت و شرم و درد بر جای مانده است در برابر خلقی که شهید روی شهید داده‌اند. از زمین و هوا آنها را به گلوله بستند، از کودک و پیر رگبار بر تنشان نشاندند و اکنون چهل روز از خونین‌ترین جمعه‌ی قیام گذشته است. اگر نام ژینا امینی رمز قیام ژینا شد، نام خدانور لجعی نیز رمز خروش خلق‌های تحت ستم بود. سیمای او که به میله بسته شده بود و تنها چندی بعد از آزادی‌اش به گلوله بسته شد، تمام تاریخ بلوچستان را در برابر ستم به تصویر کشید و صدایی شد که فریاد خشمگین بلوچستان را به قیام پیوند زد. او را در چهلمین سالروز شهادتش به یاد نمی‌آوریم که در یادها ماندگار است، در چهلمین سالروز شهادتش با او پیمان می‌بندیم، دوباره و از نو برای امکانی که با بدن گلوله‌خورده‌اش گشود، برای این‌که به این امکان وفادار بمانیم در ساحت عمل.

شرمگین است مرگ
از دستان بسته‌ات خدانور،
اما دستمال سرخش را چنان در بغضِ تنت بچرخان
که تار تارِ گیسوی زندگی را
بر پودهای لجوجش بنوازی

برقصان برادر غریبم نامت را
بر بیرق بی‌بضاعتمان در باد
که از جبروت چرب اربابان دیروز و امروزمان
چیزی به دهان نبرده است؛
تنها رعشه‌ی موروثی دندان‌های گرسنه‌ای
که در نیمه‌شبان تاریخ
سرسختانه فریاد می‌کشند:
زنده‌باد ما بی‌نامان!

باز کن گره از حلقِ زندان‌های آویخته در ساعت
در هم شکن عقربه‌بانانِ پیری را
که در تن مبهوت انقلاب تیر می‌کشند
تا ریشه‌هایش را در شکم‌هاشان فاسد کنند،
همچون کلمه
که «تنها»
می‌گندد

آری برادرم!
رها شو از ثانیه‌های این سرود ناموزون
که از ما تنها شماره بر جای خواهد گذاشت
دستمال مرگت را خدانور
چنان در بغض تنت بتکان
که سنیگن شوی از سرخ
سنگینی کنی بر محاسبه و تکرار
و رد رهای دستانت
برای همیشه بر پیکر خشمگین زندگی بماند!
رها
همچون خواهرت «نسرین»
که خداوندگارش «آزادی» بود
و آزادی، «زن» بود
زنده و گرم!
پس قسم به گیس سرخ «ژینا»
که هیچ‌کس
دستمال مرگمان را به غیر از خودمان
از فرط «زندگی» در هوا نچرخانده
یا همچون خواهر دیگرمان «نیکا»
برای گرم کردن استخوان‌های شبِ فردای سرنوشتمان
به آتشش نکشیده است

اینک نام‌های لاغر و فرودست
در تسلسل فردا اوج می‌گیرند
و نام
و نام توست که
پنهان‌ترین آسفالت‌ها را شکافته
تا بر فراز کوچه‌خاکی‌های انقلابمان
لبان آفتاب باشد
#منجنیق #شعر
Forwarded from منجنیق
🔴 دیوار به دیوار فتح می‌کنیم فردا را

گروه آفتابکاران، در جدیدترین فعالیت تبلیغی-ترویجی خودشان تعداد زیادی پوستر را در چند محله‌ی تهران به دیوارها زدند. در کنار برخی از این پوسترها دو متن توضیحی کوتاه با عنوان‌های «چرا برانداز نیستیم اما انقلابی هستیم» و «چرا "مرگ بر ستمگر/ چه شاه باشه چه رهبر"؟» نیز بر دیوارها نصی شده است. «آفتابکاران» در توضیح فعالیت تبلیغی-ترویجی خودشان نوشته‌اند: «این صدای طوفانی است که در خیابان می‌پیچد تا کاخ‌ پوچ رویاهایتان را ویران کند و همین شما را به لرزه‌ می‌افکند. این صدایی است که دانشگاه به دانشگاه، کوچه به کوچه و خیابان به خیابان تکثیر می‌شود و راه خود را از دل ستم‌نشستگان تا قلب قیام درمی‌نوردد. این خطاب به شماست که اکنون از سر بیچارگی، علیه شعار "مرگ بر ستمگر/ چه شاه باشه چه رهبر" نیرو بسیج کرده‌اید و دست به دامان شبه‌هنرمندان مزدور خود و استفاده از تئوری‌های پوسیده و نخ‌نماشده‌‌ی جمهوری اسلامی شده‌اید که همواره می‌خواهد برای منحرف کردن مسیر اعتراضات آن را به سازمان یا کشوری خاص ربط بدهد و خلاصه کند. ما اما به شما می‌گوییم که نفرین بر هر دو خانه‌ی شما باد. ما شاه و شیخ نمی‌خواهیم. ما انقلابیونی هستیم در فکر فردا. فردایی نو که در آن ستم و ستمگر جایی نخواهد داشت. ما یک‌شبه از دل خاک بیرون نیامده‌ایم که با انکار شما محو شویم. جادو نیستیم که با ورد از میان برویم. ما حقیقت یک جنگ تاریخی هستیم که اکنون فرصت بازپس گرفتن جهانمان را به چنگ آورده‌ایم. شما این را خوب می‌دانید و از همین روی است که از صدای مردم تحت ستم به رعشه افتاده‌اید، زیرا شعارهای آن‌ها پایه‌های استبداد شما را نشانه گرفته است.
می‌کوشید شعار زن زندگی آزادی را به تفکر ارتجاعی، مردسالارانه و ناسیونالیستی خود آغشته کنید اما طبقات تحت ستم این جغرافیا‌ی سیاسی امروز مسیر خود را از دل بیابان حفر کرده‌اند و چون آتشفشانی از اعماق سر برآورده‌اند. آتشفشانی که سر ایستادن و آشتی ندارد و در حال دود کردن نظم و سرکوب شماست؛ در هر صورت و رنگ رنگِ فریب و دروغ‌اش.
پیش‌تر‌ نیز گفته بودیم که صدای ما را از خیابا‌ن‌‌های قیام می‌شنوید. این‌بار بر روی شعارهایی که کوشیده بودند با حذف کردن و پاک کردنشان از روی دیوار‌ها به خیال خود محوشان کنند اما ردی بر جای گذاشتیم تا بدانید حقیقت امروز آمده تا واقعیت جاری باشد و در این راه پا پس نمی‌کشد. بهتر است به آن عادت کنید.»
گروه آفتابکاران در همبستگی با جمع‌ها و افراد مبارز دیگر در این فعالیت تبلیغی-ترویجی چند پوستر از طراحی‌های مبارزی به نام «فدایی» را نیز بر دیوارها نصب کرده‌اند.
#منجنیق #آفتابکاران
Forwarded from منجنیق
🔴 فلاخن شماره‌ی دویست و بیستم. گزارش شورش ۲۳ مهر اوین
(شهادت‌نامه)

در دویست و بیستمین فلاخن دقیق‌ترین گزارشی را می‌خوانیم که حداکثرترین لحظات شورش ۲۳ مهر اوین را از منظر بند هشت این زندان ثبت کرده است. این گزارش از آن جهت دارای اهمیتی یگانه است که بعد از بند هفت زندان اوین، که هنوز هیچ روایت مبسوط و دقیقی از آنچه در آنجا گذشته است نشنیده‌ایم، بند هشت اصلی‌ترین منطقه‌ی شورشی اوین بوده و به همین دلیل فردای شورش بسیاری از زندانیان این بند را عملن به زندان‌های دیگر، از جمله رجایی‌شهر، تبعید کرده‌اند. در فلاخن دویست و بیستم ابتدا شرح مختصری از واقعه را می‌خوانیم و بعد گزارشی مبسوط از تمام مراحل این شورش درخشان. از زمینه‌های شورش در بند هشت، آنچه که در حیاط بند هشت و سالن‌های بند اتفاق افتاد و سرانجام شرح دقیق وقایع سالن ورزشی بعد از سرکوب شورش. تصویر زندانیان شورشی بند هشت در این گزارش، برخلاف خواست و تمایل منطق سیاسی-تجاری حقوق بشری، تصویر «قربانی» نیست، تصویر بدن‌های رزمنده‌ای است که البته گلوله‌ی جنگی و ساچمه‌ای خورده‌اند، زیر ضربات باتوم و لگد کبود شده‌اند، بی‌خوابی و تشنگی را تاب آورده‌اند، دمپایی‌هایشان را حتا در آتش سوزانده‌اند، و سرانجام بسیاری از آنان را تبعید کرده‌اند اما هنوز با دهانی خونین از «زیباترین شب اوین» می‌گویند. شبی که سرکوبگران در قامت مقامات زندان و یگان‌های ویژه و بسیج و نیروی انتظامی هرچه از دستشان برمی‌آمد کردند اما در برابر عزم و اراده‌ی زندانیان تحقیر شدند، در درون زندان‌های خودشان، با تمام باروها و سلاح‌ها و دستبندها تحقیر شدند و چنین بود که اوین به رزمگاهی در پیوند با قیام ژینا تبدیل شد.
فلاخن دویست و بیستم را بخوانید:
#منجنیق #فلاخن
Forwarded from منجنیق
🔴 سرود مرگ بر ستمگر/ چه شاه باشه چه رهبر

اثری از «کارگروه هنر»؛ رفقایی در داخل ایران
این سرود اولین‌بار در کانال «رادیو پروسه» منتشر شده است. ما در منجنیق با تصویرهای قیام ژینا برای آن ویدئو ساخته‌ایم.

دارند قبض روح می‌شوند. تنها از شنیدن یک شعار دارند قبض روح می‌شوند و عربده می‌کشند. شعار ممنوع می‌کنند، انگ می‌زنند، فتوا می‌دهند، تفرقه تفرقه می‌کنند و البته هم‌زمان برای «شازده» از تمام زباله‌دانی‌هایشان پخش مستقیم می‌گذارند که این درست مفهوم «اتحاد» در زبان آنانی است که از حالا می‌خواهند مردم را از دخالت در سرنوشت خودشان باز بدارند. رهبران میدانی‌شان در میدان‌های خارج از کشور متحد می‌شوند، خبر جعل می‌کنند، فراخوان جعل می‌کنند، گروه و جمعیت جعل می‌کنند و هیچ خبری در خیابان، آنجا که واقعی است نمی‌شود. شاهزاده و عربده‌کش‌هایش در رسانه‌های مزدورند و «مردم متحد»ی که شکست نمی‌خورند در خیابان. ترس آنها را دیده‌ایم و خطاب به همه‌ی آنها، به همه‌ی چماقدارهای «رهبر» و «َشاه» خواهیم گفت: مزدور! منفور! بترس از ما و بله «مرگ بر ستمگر/ چه شاه باشه چه رهبر»
متن سرود:
ما زنده‌تر از خونیم
از مرگ نمی‌ترسیم
می‌افتی و می‌خیزیم
از گور
بترس از ما!
تا دست به هم دادیم
در رزم که می‌آییم
طومار تو درپیچیم
مزدور
بترس از ما!
زن، زندگی، آزادی
تا شادی و آبادی
می‌جنگی و می‌جنگیم،
منفور
بترس از ما!
چون رخت عزا پوشیم،
در سوگ نمی‌گرییم
رزمنده‌تر از پیشیم و پر شور
بترس از ما!
ما خشم خیابانیم
ما آتش سوزانیم
صورتگر تاریخیم و دستور
بترس از ما!
زن، زندگی، آزادی
تا شادی و آبادی
می‌جنگی و می‌جنگیم،
منفور
بترس از ما!
با شیخ نمی‌گندیم
با شاه نمی‌پوسیم
ما رهبر میدانیم و پر زور
بترس از ما
ما خشم خیابانیم
ما آتش سوزانیم
صورتگر تاریخیم و دستور
بترس از ما!
زن، زندگی، آزادی
تا شادی و آبادی
می‌جنگی و می‌جنگیم،
منفور
بترس از ما
#منجنیق #سرود
Forwarded from منجنیق
🔴 فلاخن شماره‌ی دویست و هجدهم. کمیته چیست و چه چیزی کمیته نیست؟
یا
با انقلاب شوخی نکنیم

در دویست و هجدهمین فلاخن در ادامه‌ی متن پیشین که با عنوان «وقتی که ماتم نگرفته‌ایم هم سازماندهی کنیم» منتشر شد روشن می‌کنیم وقتی از کمیته حرف می‌زنیم دقیقن از چه چیزی حرف می‌زنیم و چه چیزی کمیته نیست. در این فلاخن از استفاده‌ی مجموعه‌ی اپوزیسیون راست ایرانی از کلماتِ تا پیش از این نفرین‌شده‌ای مانند «کمیته»، «اعتصاب» و «انقلاب» می‌گوییم و توضیح می‌دهیم چرا آنان تشکیل کمیته‌هایی را توصیه می‌کنند که کمیته نیست، اعتصابی را فرا می‌خوانند که اعتصاب نیست و از انقلابی حرف می‌زنند که انقلاب نیست. از جعلیاتی مانند «باشگاه چرچیل» و «جمعی از جوانان» اینترنتی «محلات تهران» می‌نویسیم، از تشکیل «هماهنگی ملی» برای هدایت اعتصاب‌ها در خارج از کشور و درخواست رضا پهلوی از دولت‌های اروپایی و آمریکا برای حمایت از اعتصاب و از این‌که چرا مجموعه‌ی این اقدامات نه در جهت تقویت و قوام قیام بلکه از قضا کودتایی ضدانقلابی و پیش‌رس علیه قیام، کمیته‌ها، اعتصاب و انقلاب است. از حلقه‌ها و جمع‌هایی می‌گوییم که لاجرم در درون قیام شکل گرفته‌اند یا خواهند گرفت و دست‌آخر در خطاب به آنهایی که باور دارند نبرد حاضر تنها نبرد با دستگاه ستم جمهوری اسلامی نیست، بلکه برای پرولتاریا، در مفهوم وسیع و تاریخی خودش، جدالی میان مرگ و زندگی است، می‌گوییم که باید به این جمع‌ها و حلقه‌ها تشخص سیاسی بخشید و آنها را در درون به عنوان «کمیته» به رسمیت شناخت و در بیرون به عنوان «کمیته» بازنمایی کرد چرا که در مقابل کمیته‌نماهای جعلی و برای خنثا کردن کودتای پیش‌رس اما به غایت ضدانقلابی آنان باید مالک سرگذشت و سرنوشت خودمان باشیم. مخلص کلام: با انقلاب شوخی نکنیم، ضدانقلاب را به اندازه‌ی دشمنِ حاکم جدی بگیریم و کمیته‌هایمان را تشکیل دهیم، وجود آنها را اعلام کنیم، سازماندهی کنیم و بگذاریم صدها گل بشکفد.
فلاخن دویست و هجدهم را بخوانید:
#منجنیق #فلاخن
Forwarded from منجنیق
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔴 برخیز | گروه هنری ۱۹ بهمن
روزهای
برخاستن است، روزهای زیبای قیام. توده‌های تحت ستم در خیابان به هم گره می‌خورند، در پهنه‌ی نبرد. زنان، دانشجویان، دانش‌آموزان، کارگران بی‌ثبات‌کار، کارگران پروژه‌ای، کرد و ترک و بلوچ و لر، گیلک و عرب و ترکمن. تمامی ناچیزشمرده‌شدگان، نادیده‌گرفته‌شدگان، حذف‌شدگان با هر جنسیت و گرایش جنسی. صدای فریاد بچه‌های نازی‌آباد و فلاح در دانشگاه تهران و شیراز طنین می‌افکند و خشم رزمندگان رشت و تبریز در راه‌بندان کارگران پتروشیمی عسلویه. روسری‌های سوزان در آتش قیام راه را روشن می‌کند و بر تیرگی‌ها روشنایی می‌افکند. خلقی در خروش است. این سیمای راستین قیام است در تظاهرات خیابانی، در تحصن، در اعتصاب، در سنگ و آتش، در راه‌بندان و فراری دادن مزدوران. زمان، زمان برخاستن است، روزهای زیبای قیام، جشن توده‌ها.
#منجنیق #سرود #گروه_هنری_۱۹_بهمن
Forwarded from منجنیق
🔴 چه شاه باشه چه رهبر

درست در زمانی که رسانه‌های بزرگ و خبرنگاران بی‌طرفشان و کارشناسان خبره‌شان این شعار را نادیده می‌گیرند آن را تکثیر خواهیم کرد. می‌دانیم با این شعار رویاهایشان رنگ باخته است و کاخ آرزوهایشان را خراب می‌بینند و ما دقیقاً ویرانی همین کاخ‌ها را می‌خواهیم. این شعار را در خیابان و در دانشگاه شنیده‌اند، و به همین سبب از درون تمام سانسور دموکراتیکی که اعمال می‌کنند طنین آن به گوش می‌رسد و بیشتر از این به گوش خواهد رسید. با موچین و ذره‌بین به دنبال شعارهای «رضاشاه روحت شاد» می‌گردند تا در ده‌ها میزگرد تلویزیونی به تحلیل فریم به فریم آن بنشینند ولی در مقابل این شعار مطلقاً چیزی نمی‌گویند. در عوض البته توله‌ساواکی‌ها را در چارسوق‌های فضای مجازی رها کرده‌اند تا با الصاق این شعار به سازمانی خاص با جان دانشجویان زندانی بازی و البته بیش از گذشته هم‌دستی ارتجاع حاکم و ارتجاع سرنگون را آشکار کنند. به‌رغم بودجه‌های میلیاردی آنها، با تمام کنگره‌ها و ائتلاف‌ها و بیانیه‌ها و لابی‌هایشان، ما آفتابکارانِ خورشیدِ فردا در جایی حضور داریم که آنها حتی خوابش را هم نمی‌بینند. صدای ما را از درون خیابان‌های قیام می‌شنوید.

‎آفتابکاران
#منجنیق #آفتابکاران
Forwarded from منجنیق
فلاخن شماره‌ی صد و هفتاد و دوم. مقاومت شکننده در مقابل تبدیل دانشگاه به شرکت
ویژه‌نامه‌ی جنبش دانشجویی ۲۰۰۹ در آلمان
در صد و هفتاد و دومین فلاخن از آخرین جنبش سراسری و بزرگ دانشجویی در آلمان می‌خوانیم، از اشغال سراسری دانشگاه‌های آلمان برای مقاومت در برابر تبدیل دانشگاه به شرکت. اینک که جمهوری اسلامی به بهانه‌ی کرونا دانشگاه‌ها را تعطیل و از برگزاری مراسم ۱۶ آذر جلوگیری کرده است، کمیته‌ی دانشجویی اول اردیبهشت با دیگر ابتکارات دانشجویان مبارز برای گرامی‌داشت روز دانشجو همراه شده و با انتشار این ویژه‌نامه فعالیت خودش را علنی کرده است. در توضیحاتی در مورد این کمیته می‌خوانیم: «کمیته‌ی دانشجویی اول اردیبهشت متشکل است از فعالان دوره‌های گوناگون از جنبش دانشجویی چپ در ایران که تقریباَ از سال‌های ابتدایی دهه‌ی هشتاد وارد فضای دانشگاه شدند و هم‌چنان در اشکال مختلفی حضور آنها ادامه دارد. [...] قصد ما این است که محل پیوند یا لااقل یکی از نقاط پیوند تجربیات و آرمان‌های مبارزان این دو دهه از جنبش دانشجویی باشیم.» هم‌چنین کمیته‌ی دانشجویی اول اردیبهشت در مورد نام این کمیته توضیح داده‌اند: «ما نام کمیته‌ی دانشجویی خود را "اول اردیبهشت" گذاشتیم چرا که به باور ما برای رستگاری در آینده باید به همان نقطه‌ای بازگردیم که آن "دانشگاه دیگر" را به خون کشیدند و تصرف کردند، تصرفی که تا به امروز به شکل عدوانی ادامه دارد. ما با این کمیته به اردیبهشت خونین ۱۳۵۹ بازمی‌گردیم و به آرمان‌های سرکوب‌شده در جریان یورش وحشیانه‌ای که نام بی‌مسمای "انقلاب فرهنگی" بر آن نهاده شد. به دانشگاه‌هایی که بخش بزرگی از آنان توسط شوراهای برآمده از انقلاب ۱۳۵۷ اداره می‌شد و تحت مدیریت و هژمونی دانشجویان انقلابی به مرکز گسترش و ترویج آزادی و برابری تبدیل شده بود.[...] بنابراین نام کمیته‌ی دانشجویی اول اردیبهشت وجهی ایجابی هم دارد. ما نشان داده‌ایم چه دانشگاهی را می‌خواهیم و راه و رسم و آرمان ما برای اداره‌ی دانشگاه چگونه است» و سرانجام در مورد این ویژه‌نامه نوشته‌اند: «اغلب وقتی از تجربه‌ی جنبش دانشجویی در سطح بین‌المللی صحبت می‌شود بلافاصله تمام ارجاعات به جنبش دانشجویی دهه‌ی شصت و هفتاد در اروپا و آمریکا بازمی‌گردد. ما ضمن این‌که به دنبال یافتن تصویر نوین و دیده‌نشده‌ای از جنبش دانشجویی دهه‌ی شصت و هفتاد هستیم اما تصمیم داریم در سلسله‌ای از ویژه‌نامه‌ها به تجربیات معاصرتر جنبش دانشجویی در کشورهای گوناگون توجه کنیم تا نشان بدهیم به‌رغم تفاوت‌ها چه مشابهت‌های چشمگیری در اشکال تهاجم نولیبرالی به نهاد دانشگاه در کشورهای مختلف وجود دارد. برای این کار طبعن باید از رفقایی که در کشورهای مختلف سکونت دارند یاری بگیریم، چنان‌که در اولین ویژه‌نامه از رفقای ساکن آلمان برای برقراری ارتباط‌ها کمک گرفتیم.» در فلاخن صد و هفتاد و دوم ترجمه‌ی مقاله‌یی را خواهیم خواند که در گرماگرم جنبش ۲۰۰۹ در آلمان نوشته شده و به تاریخ دو دهه‌ی پیشین جنبش دانشجویی در آلمان، مشابهت‌ها و تفاوت‌های جنبش ۲۰۰۹ با اعقاب آن پرداخته است و سپس دو گفت‌وگو با حمید محسنی و پژاره حیدری که اولی در اشغال دانشگاه کلن در سال ۲۰۰۹ فعال بوده و دومی در اشغال دانشگاه‌های فرانکفورت و دارمشتات. فلاخن صد و هفتاد و دوم از مقاومت در برابر تبدیل دانشگاه به شرکت می‌گوید، از شکست این مقاومت و از تبعات این شکست. در این فلاخن خواهیم خواند چگونه اگر در مقاومت شکست بخوریم دانشگاه را به بنگاه تبدیل خواهند کرد، روند ستمگرانه‌یی که همین حالا در دانشگاه‌های ایران در جریان است.
فلاخن صد و هفتاد و دوم را بخوانید:
#منجنیق #فلاخن #دانشجویی
Forwarded from منجنیق
تسخیر
محصول: ۲۰۰۴. آرژانتین، کانادا
کارگردان: آوی لوییس
نویسنده: نائومی کلاین
ترجمه و زیرنویس: فیلم کلکتیو
کیفیت ترجمه: خوب
در هفته‌های گذشته در دو فلاخن پیاپی نگاهی انداختیم به تجربه‌ی کارخانه‌هایی که در آرژانتین توسط کارگران اشغال شده‌اند و تحت مالکیت جمعی و با مدیریت تعاونی‌های کارگری اداره می‌شوند. نوشتیم که گمان می‌کنیم در تجربه‌ی ایجابی کارگران آرژانتینی نکات قابل توجه بسیاری وجود دارد. به ویژه با توجه به این‌که بنا بر آنچه در فیلم بر آن تاکید می‌شود آرژانتین در جایی ایستاده است که بقیه‌ی جهان، به شمول ایران، به سوی آن حرکت می‌کنند. تصویر آرژانتین در آغاز جنبش تعاونی‌های کارگری مشابهت‌های زیادی با تصویری دارد که از ایران سراغ داریم: کارخانه‌های تعطیل و ورشکسته، هم‌دستی تام و تمام حاکمیت با مالکان کارخانه‌ها برای آن‌که آنها را تبدیل به آهن‌قراضه و زمین قابل فروش کنند، کرور کرور کارگران بیکارشده و چرخه‌های تولید بازمانده از کار. درست به همین دلیل است که به شناختن تجربه‌ی مبارزات طبقه‌ی کارگر در کشورهای دیگر نیاز داریم. البته هستند افراد و جریان‌هایی که به آموختن نیاز ندارند، آنها همه‌چیز را از پیش می‌دانند و مشغله‌ی اصلی آنها تجویز آیات مقدس است. با این وجود طبقه‌ی کارگر و زحمتکشان می‌توانند و باید از تجارب همدیگر بیاموزند و آنچه را مفید و راهگشا می‌بینند بر متن مبارزه‌ی صنفی و طبقاتی به کار ببندند. چنین است که انتشار فیلم «تسخیر» تاکید موکدی است بر سویه‌های ایجابی و راهبردی جنبش تعاونی‌های کارگری در آرژانتین، آنجا که کارخانه‌ها بدون رییس و در کنترل کارگران تغییر جامعه را از پایین و به شکل واقعی در دستور کار گذاشته‌اند.
نویسنده‌ی این فیلم، نائومی کلاین در ایران، به ویژه به واسطه‌ی اثر معروفش «دکترین شوک» چهره‌ای شناخته شده است. آوی لوییس، کارگردان فیلم، رفیق و همراه نائومی کلاین در تمام این سال‌هاست. چه آنگاه که در جنبش ضدجهانی‌سازی فعال بودند، چه در تلاش‌های متعاقب آن مبارزات برای یافتن بدیل‌های موجود و چه اینک در مبارزه علیه آلودگی محیط‌زیست توسط نظم ستمگرانه‌ی سرمایه‌داری. فیلم «تسخیر» اما تنها فیلمی در مورد جنبش تعاونی‌های کارگری و تسخیر کارخانه‌ها در آرژانتین نیست. به یک معنا این فیلم، خود بخشی از همین جنبش محسوب می‌شود. عواید حاصل از فروش این فیلم صرف تاسیس سازمان غیردولتی «لاباسه» توسط یک اقتصاددان به نام برندان مارتین در آمریکا شد که با جمع‌آوری کمک‌های بین‌المللی به تعاونی‌های کارگری در آرژانتین وام‌های بدون ضمانت و آسان‌پرداخت می‌دهد. در عین‌حال اکران جهانی فیلم موجب آشنایی بین‌المللی با جنبش تعاونی‌های کارگری در آرژانتین شد و مسیر جمع‌آوری کمک‌ها و ایجاد شبکه‌های همبستگی جهانی را هموار کرد. به همین دلیل است که فیلم «تسخیر» نمونه‌ی روشنی از سینمای مبارز در زمانه‌ی ما محسوب می‌شود، نمونه‌ای از سینمای مداخله‌گر که به سهم خود مسیرها را می‌گشاید و راسن برای تغییر جهان دست‌به‌کار می‌شود. بنابراین فیلم «تسخیر»، ساخته شدن آن و نقشی که در پیش‌برد مبارزات طبقه‌ی کارگر در آرژانتین ایفا کرده است، فراخوانی هم در خود دارد. فراخوان آن را نیز می‌شنویم.
می‌توانید برای دریافت فیلم و زیرنویس آن، هم‌چنین نسخه‌ی فیلم با زیرنویس چسبیده به منجنیق ایمیل بزنید:
[email protected]
حتمن در سابجکت یا متن ایمیل بنویسید که می‌خواهید کدام فیلم برای شما ارسال شود.
#منجنیق #فیلم
کانال فیلم کلکتیو:
@Filmkollektive
Forwarded from منجنیق
فلاخن شماره‌ی صد و هفتاد و یکم. بنا کردن کارخانه‌های بدون رییس

از مجموعه‌ی کارگران جهان
در فلاخن صد و هفتاد و یکم متن دیگری در پیوند و تکمیل فلاخن قبلی در مورد «جنبش کارخانه‌های تحت مدیریت کارگری در آرژانتین» را خواهیم خواند. در این فلاخن خواهیم خواند کارخانه‌ها در آرژانتین چطور اشغال شدند، چه چیزی کارگران را به این تصمیم رساند که در کارخانه‌ها تعاونی ایجاد کنند، چه چیزی سبب دوام اقتصادی کارخانه‌ها شد، چطور اجتماع به این حرکت کارگران مشروعیت بخشید، کارگران به چه اصلاحات قانونی‌ای دست یافتند که حامی مبارزات آنان بود، و در نهایت اینکه کارگران چطور کارخانه‌ها را مدیریت می‌کنند. در صد و هفتاد و یکمین فلاخن جنبش اشغال کارخانه‌ها و اداره‌ی آنها توسط خود کارگران و تعاونی‌های آنان نه به عنوان یک جنبش محدود به کارخانه‌ها، بلکه به عنوان یک جنبش اجتماعی مورد بررسی قرار گرفته است: شبکه‌ی به‌هم‌پیوسته‌ی کارخانه‌های اشغالی که همدیگر را حمایت می‌کنند، نیروهایی در دانشگاه‌ها که از کارخانه‌های اشغال‌شده‌ی بدون رییس حمایت موثر می‌کنند، وکلایی که در آوردهای حقوقی در کنار کارگران حضور دارند، و مهم‌تر از همه شبکه‌ی روابط و حامیان محلی هر کارخانه‌ی اشغال‌شده در محل خودش. در فلاخن صد و هفتاد و یکم خواهیم دانست که این البته رابطه‌یی دو سویه است. کارخانه‌های اشغال‌شده برای ایجاد این شبکه‌های حمایتی در مقابل کارهایی انجام می‌دهند. از کارخانه‌هایی خواهیم خواند که فضای خودشان را به اجرای تئاترهای آلترناتیو اختصاص داده‌اند، از احداث مدارس سوادآموزی برای کودکان و نیز برای بزرگسالان منطقه در کارخانه‌ها، از هتل‌های اشغال‌شده‌یی که اتاق‌های خودشان را در اختیار همایش‌های سیاسی نیروهای مترقی می‌گذارند و مجموعه ابتکاراتی که در یک روند، اجتماعی را فراهم می‌آورند که بیرون از قلمرو حکمرانی دولت به گسترش و دوام خود ادامه می‌دهد. در فلاخن صد و هفتاد و یکم از این خواهیم خواند که کارگران کارخانه‌های بدون رییس در آرژانتین برای تن ندادن به مقدرات و تقسیم کار سرمایه‌دارانه منتظر سرنگونی نظم ستمگرانه‌ی سرمایه‌داری نمانده‌اند، آنها توانسته‌اند ضمن حفظ منبع درآمد و بهبود کیفیت زندگی خود، کارخانه را به فضایی برای زیست اجتماعی خود و دیگران بدل و آن را با اشکال بدیل مدیریتی اداره کنند. الگویی که ضمن مقاومت در برابر سیاست‌های اقتصادی و سیاسی سرمایه همواره به یادمان خواهد آورد ابداع نظم دیگری غیر از نظم مستقر سرمایه‌داری نه تنها ممکن بلکه ضروری است. در صفحه‌ی سوم این فلاخن در مورد پروژه‌ی «کارگران جهان» می‌خوانیم: «این فلاخن اولین شماره از "مجموعه‌ی کارگران جهان" است. در این پروژه برخلاف و البته در تکمیل پروژه‌ی "یک تجربه‌ی جهانی" که عمدتن مختص به گزارشاتی از مبارزات معاصر طبقه‌ی کارگر در نقاط مختلف جهان می‌شود، مطالبی را در دستور کار ترجمه خواهیم گذاشت که رویکرد تئوریک‌تری به تجارب مبارزات کارگری، به ویژه اشکال گوناگون مبارزات شورایی، کنترل کارگری و اتحادیه‌های رزمنده دارند.» در صورتی که تمایل به همکاری با این پروژه دارید، که امیدواریم داشته باشید، صفحه‌ی سوم فلاخن صد و هفتادم را ببینید.
فلاخن صد و هفتاد و یکم را بخوانید:
#منجنیق #فلاخن #کارگران_جهان
Forwarded from منجنیق
ماهی سیاهِ امید | بچه‌های اعماق

درست در روزهایی که بلوک راست اپوزیسیون، فوج در فوج بودجه‌بگیرها و مقاطعه‌کارانِ دموکراسی چشم به آمریکا دوخته‌اند و امیدوارند دونالد ترامپ و دار و دسته‌اش دوباره وارد کاخ سفید شوند شاید رویای منتظرانِ قدرت ایرانی تحقق یابد و به یاری او بر تخت بنشینند، «بچه‌های اعماق» به شیلی نگاه می‌کنند، به خیابان‌های شیلی. آنجا که نولیبرالیسم هار با ردای نظامی و پشتیبانی کارشناسان خبره‌ی گسترش دموکراسی آمریکایی به قدرت رسید، بر مغز ازهم‌پاشیده‌ی سالوادور آلنده و دست‌های قطع‌شده‌ی ویکتور خارا قوت گرفت و حکمرانی کرد اما مقاومت مردمی ژنرال را و سرانجام قانون اساسی ژنرال را به زباله‌دان تاریخ انداخت. درست در روزهایی که راست ایرانی، در تمامی اشکال و نمودهای خود منتظر است تا قانون اساسی‌ای را در ایران به اجرا بگذارد که لااقل خطوط بنیادین سیاست‌های اقتصادی آن همان چیزی است که در این روزها در شیلی به زباله‌دان افکنده شد «بچه‌های اعماق» به شیلی چشم می‌دوزند و به آبان، به قیام آبان و جهانی که برمی‌خیزد از خواب گران، چنان‌که کارل مارکس در نامه‌یی به آرنولد روگه نوشته بود: «جهان مدت‌هاست رویای چیزی را دارد که اکنون کافی است از آن آگاهی یابد تا واقعا دارای آن شود.» این روزها در سالگرد قیام آبان، در دقایق شادی در شیلی «بچه‌های اعماق» بر ملودی‌ای از ویکتور خارای شهید با ماهی سیاهِ امید، با قلب سرخ آبان تجدید عهد می‌کنند. سولوی ساکسیفون این قطعه توسط رفیق «جیولیو جیانی» نواخته شده و ضبط ساکسیفون هم توسط رفیق لئوناردو گَلَتو انجام گرفته. این اولین همکاری «بچه‌های اعماق» با رفقایی ایتالیایی است.

سُر خورد، دوباره پا شد
تک ماند، دوباره ما شد
تا بی‌کران رویا
یخ بسته بود دریا
در یخ دوباره جنبید
ماهی سیاهِ امید
سُر خورد، دوباره پا شد جهان

در تندباد و توفان
افتاده بود بی‌جان
از برق تیز دندان
بر پوز دیو خندان
سر بر کشید خیابان
با قلب سرخ آبان
سُر خورد، دوباره پا شد جهان

زخم جهان‌ِ دردیم
سرخ و سیاه و زردیم
ما رنج‌کشان کاریم
سر‌های روی داریم
شکسته قفل پامان
صد مُهره بر صدامان
سُر خورد، دوباره پا شد جهان

در فقر و رنجِ انسان
حصار و بند و دربان
بی‌وقفه پیچ بحران
با مشت محکم نان
بشکن تو درب زندان
آهن و سنگ و سیمان
سُر خورد، دوباره پا شد جهان

سر بر کشید خیابان
با قلب سرخ آبان
سُر خورد، دوباره پا شد جهان
#منجنیق #سرود #بچه‌های_اعماق
Ещё