#زن _کارگر
نامه یک رفیق گرامی به کانال زنان
کارگراین نوشته را وقتی که برای اولین بار نوشتم ، دوستی از من سئوال کرد که چرا عکس خودت را گذاشتی ؟
به او گفتمکه اگر فقط حدس می زدی در این هفته چند ساعت کار کرده ام به من یک شاخه گل می دادی .
🌷سعی می کنم که با قلم زنان
کارگر در سرزمینی که چشم به جهان کشوده ام را با لبخندی زیبا ترسیمکنم . می کوشم در یادها گوش فرا دهم تا در ارامش و قدرت کلام را از
زن
کارگر بشنوم و روی کاغذ به نگارش بیاورم ،
اما نمی توانم !
تلاش می کنم که از زنان کارگری بنویسم که در صف اول تظاهرات روز جهانی
کارگر با مشت های گره خورده از خشم سینه خودگرفته آسمان را می شکافند ،
اما نمی توانم !
زن های کارگری که در منظر دید من هستند در کار و گرفتاریها گم شده اند ، نیستند ، دیده نمی شوند و حتی اجتماع نیز آنان را به عنوان یک
کارگر ارج نمی گذارد .
اه ، چه دردناک است که تصویر من از وضعیت زنان
کارگر زیبا نیست . زنان کارگری که هیچ بهبودی برای شرایط زندگی آنها حاصل نشده و روز به روز وضعیتشان نسبت به سابق بدتر شده است . حتی خود نیز بر حق و حقوق خود آگاه نیستند که بخواهند خواسته ایی را مطالبه کنند . در طول تاریخ وضعیت زنان
کارگر به این شکل آشفته و اسفناک نبوده است ،
یکی از مشکلات اجتماع افزایش زنان خانواده سرپرست و خود سرپرست است ، مثلا در استان بوشهر ۶۰ درصد جمعیت زنانسرپرست خانواده هستند .زنانی فاقد تحصیلات ، تخصص و شغل که در سنین پایین به علت تنگدستی والدین و فقر فرهنگی ، تعداد زیاد فرزندان در خانواده ، عدم اگاهی، نبود امکان تحصیل به امید رفا و آینده ای بهتر ازدواج کرده اند ، بدون شناخت ، بدون آن احساس عشق به خانه شوهر پای می گذارند با آن امید که چراغ این خانه دومپر سوتر و دائمی تر باشد .اما همان مشکل فقر مالی پدری ، فقر فرهنگی ، روابط دور از عاطفه و عشق ، کارموقتی همسر ، بیکاری همسر ، اعتیاد ، شوهران زندانی ، مستاجر ی ، حاشیه نشینی و کشیدن بار تک تک غم و غصه افراد خانواده زودتر از عروس نوجوان گام به حجله می گذارند .ازدواج اجباری همه آن رویا و امید را از
زن باز می گیرد . دیگر
زن به نفس تازه صبح سلامنمی گوید
زن نو جوان در صبح خنده اش نمی شکفد .هیچغنچه ایی دیگر در دلش به گل نمی نشیند .
زن فراموش می کند که
زن است ، لطیف و دیگر در آینه خود را تماشا نمی کند .
بزودی
زنبه بازار کار کشیده می شود . در روستاها و مناطق محروم مشاغل سنگینی چونکار در مزرعه ، قالیبافی و کارگاههای که تحت پوشش و حمایت هیچ نهادی نیستند کار می گیرد با دستمزد بسیار ناچیز و هیچگونه حق بیمه و بازنشستگی .در شهر های بزرگ
زن بیشتر به کار خدماتی روی میآورد و یا کار در کارگاههای کوچک با دستمزد زیر ۵۰۰ هزار تومان . همانکارگاههای کوچک زیر پنجو ده نفر
کارگر که در زمان هاشمی رفسنجانی و بعد محمد خاتمی از شمول قانون کار حذف شدند . یعنی این کارگران
زن دارای شامل حق افزایش حقوق و بیمه نمی شوند .در اینکارگاهها حتی دستمزد ها به زیر ۵۰۰ هزار تومانمیرسد ، کارهایی موقتی ، با ساعات طولانی و کار کشنده و بی ثبات .بیشتر اینکارگاهها مانند خیاطی ، قالیبافی و کارهای دستی و تولیدی هستند . آری فقط
زن ها در این محافل کار می کنند با قرار دادها ی همیشه موقتی !
اما
زن هایی هم قادر می شوند که در کارخانه های بزرگتر شاغل شوند . اما این
زن ها همیشه زیر فشار خطر اخراج روبرو هستند . این
زن ها در صف اول کارگرانی هستند که باید ورقه اخراجی را بدست گیرند .در این بستر بحرانمالی ، بسته شدن کارخانه ها ، پرداخت نشدن دستمزدها این
کارگر زناست که از بازار کار رانده می شوند و همین عامل باعث میشود که اینگونه زنان فاقد تحصیلات و تخصص در بخش های غیر رسمی و با در آمد خیلی کمتن به سخت ترینکار ها بدهند .بدینترتیب زنان خانواده سرپرست همیشه با فقر روبرو هستند ، فقر ، دستمزد اندک ، و نداشتن حق گرفتن مزایا .این فقر زنان به نابرابری حقوق
زن در اجتماع ، کار و زمانو جنسیت او مربوط می شود .
دنیایی که بر
کارگر همه گونه رنجرا وارد می کند ،
زن را بیشتر با زجر نابرابری شکنجه می دهد . باید دانست که از آن زناندر روستاها و مزارع تا زنان در کار خدماتی ، تولیدی و کارخانه ها نیاز مبرمی به حمایت خدمات اجتماعی و بیمه دارند ، به حق بیکاری و حق بازنشستگی این زنانهستند که در محیط نا بسامان کار بیشترین صدمات جسمی و روحی بر آنها وارد می شود و فرزندانآنها بر اثر فقدان عوامل آسایش روانی برای یک زندگی ساده دچار آسیب های روح و روانمی شوند .
در جامعه ایی که بیکاری زیاد باشد ، یک
زن فاقد مدرک تحصیلات بالا و نداشتنتجربه کاری ، از همه جا رانده می
اما از عوامل اصلی زمینهساز بیکارشدن زنان می توانگفت