نان و آزادی

#زن_کارگر
Канал
Политика
Новости и СМИ
Социальные сети
Персидский
Логотип телеграм канала نان و آزادی
@Nan_AzadiПродвигать
351
подписчик
34,2 тыс.
фото
19,5 тыс.
видео
8,14 тыс.
ссылок
نان و آزادی؛ کانالی برای انعکاس مبارزات کارگران و توده‌های تحت ستم برای نیل به خودرهایی!
Forwarded from زنان كارگر (Zanane Kargar)
#زن _کارگر
نامه یک رفیق گرامی به کانال زنان کارگر
این نوشته  را وقتی که برای اولین بار نوشتم ، دوستی از من  سئوال کرد که چرا عکس خودت را گذاشتی ؟
به او گفتم‌که اگر فقط حدس می زدی در این هفته چند ساعت کار کرده ام به من یک شاخه گل می دادی . 

🌷

سعی می کنم که با قلم زنان  کارگر در سرزمینی که چشم به جهان کشوده ام را با لبخندی زیبا ترسیم‌کنم . می کوشم در  یادها  گوش فرا دهم تا در  ارامش و قدرت کلام را از زنکارگر  بشنوم  و روی کاغذ به نگارش بیاورم ، 
اما نمی توانم !
تلاش می کنم‌  که  از زنان کارگری بنویسم  که  در صف اول تظاهرات روز جهانی کارگر با مشت های گره خورده از خشم سینه خودگرفته آسمان را  می شکافند  ، 
اما  نمی توانم !
زن های کارگری که در منظر دید من هستند در  کار و گرفتاریها گم شده اند ، نیستند ، دیده نمی شوند و حتی اجتماع نیز آنان را به عنوان یک کارگر ارج نمی گذارد .
 اه ، چه دردناک است که تصویر من از وضعیت زنان کارگر زیبا نیست . زنان  کارگری که هیچ بهبودی برای شرایط زندگی آنها  حاصل نشده و روز به روز وضعیتشان نسبت به سابق بدتر شده است .  حتی خود نیز بر حق و حقوق خود  آگاه نیستند که بخواهند خواسته ایی را مطالبه  کنند . در طول تاریخ وضعیت زنان کارگر  به این شکل آشفته و اسفناک  نبوده است ، 

یکی از مشکلات اجتماع  افزایش زنان خانواده سرپرست و خود سرپرست  است ، مثلا در استان بوشهر  ۶۰ درصد جمعیت زنان‌سرپرست خانواده هستند .زنانی فاقد تحصیلات ، تخصص و شغل که در سنین  پایین به علت تنگدستی والدین و فقر فرهنگی ،  تعداد زیاد فرزندان در خانواده ، عدم اگاهی، نبود امکان تحصیل به امید رفا و آینده ای بهتر  ازدواج کرده اند  ، بدون شناخت ، بدون آن احساس عشق به خانه شوهر پای می گذارند با آن امید  که چراغ این خانه دوم‌پر سوتر و دائمی تر  باشد .اما همان‌ مشکل  فقر مالی پدری  ،   فقر فرهنگی ، روابط دور  از عاطفه و عشق ،   کارموقتی همسر ، بیکاری همسر ، اعتیاد ،   شوهران زندانی ، مستاجر ی ، حاشیه نشینی و کشیدن بار تک تک غم و غصه افراد خانواده زودتر از عروس نوجوان گام به حجله  می گذارند .‌ازدواج اجباری همه آن رویا و امید را از زن باز می گیرد . دیگر زن  به نفس تازه صبح  سلام‌نمی گوید  زن نو جوان در  صبح خنده اش نمی شکفد .هیچ‌غنچه ایی دیگر  در دلش به گل نمی نشیند . زن فراموش می کند که زن است ، لطیف و دیگر  در آینه خود را  تماشا نمی کند .
بزودی زن‌به بازار کار کشیده می شود . در روستاها و مناطق محروم مشاغل سنگینی چون‌کار در مزرعه ، قالیبافی و  کارگاههای که تحت پوشش و حمایت هیچ  نهادی  نیستند کار می گیرد  با دستمزد بسیار ناچیز و هیچگونه حق بیمه و بازنشستگی .در شهر های بزرگ زن بیشتر به کار خدماتی روی میآورد و یا کار در کارگاههای کوچک با دستمزد زیر ۵۰۰ هزار تومان . همان‌کارگاههای کوچک زیر پنج‌و ده نفر کارگر  که در زمان هاشمی رفسنجانی  و بعد محمد خاتمی از شمول قانون کار حذف شدند . یعنی این کارگران زن دارای شامل  حق افزایش حقوق و بیمه نمی شوند .در این‌کارگاهها حتی دستمزد ها به زیر ۵۰۰ هزار تومان‌میرسد ، کارهایی موقتی ، با ساعات طولانی و کار کشنده و بی ثبات .بیشتر این‌کارگاهها  مانند خیاطی  ، قالیبافی و کارهای دستی و تولیدی هستند ‌. آری فقط زن ها در این محافل کار می کنند با  قرار دادها ی  همیشه موقتی !
اما زن هایی هم  قادر می شوند که در کارخانه های بزرگتر شاغل شوند . اما این زن ها همیشه زیر فشار خطر اخراج روبرو هستند . این زن ها در صف اول کارگرانی هستند که باید ورقه اخراجی را بدست گیرند .در این بستر بحران‌مالی ، بسته شدن کارخانه ها ، پرداخت نشدن دستمزدها این کارگر زن‌است که از بازار کار رانده می شوند و همین عامل باعث میشود که  اینگونه زنان فاقد تحصیلات و تخصص در بخش های غیر رسمی و با در آمد خیلی کم‌تن به سخت ترین‌کار ها بدهند .بدین‌ترتیب  زنان خانواده سرپرست همیشه با فقر روبرو هستند ،  فقر ، دستمزد اندک ، و نداشتن حق  گرفتن  مزایا .این فقر زنان به نابرابری حقوق زن در اجتماع ، کار و زمان‌و جنسیت او مربوط می شود .
 دنیایی که بر کارگر همه گونه رنج‌را وارد می کند ، زن را بیشتر با زجر  نابرابری شکنجه می دهد   . باید دانست که از آن زنان‌در روستاها و مزارع تا زنان در کار خدماتی ، تولیدی و کارخانه ها نیاز مبرمی به حمایت خدمات اجتماعی و  بیمه دارند ، به حق بیکاری و حق بازنشستگی  این زنان‌هستند که در محیط نا بسامان کار بیشترین صدمات جسمی و روحی  بر آنها  وارد می شود  و فرزندان‌آنها بر اثر فقدان عوامل آسایش روانی برای  یک زندگی ساده دچار آسیب های  روح و روان‌می شوند .
در جامعه ایی که بیکاری زیاد باشد ، یک زن فاقد مدرک  تحصیلات بالا  و  نداشتن‌تجربه کاری ، از همه جا رانده می 
اما از  عوامل اصلی زمینه‌ساز بیکار‌شدن زنان ‌می توان‌گفت
Forwarded from اتحاد بازنشستگان
🍃🍃
#زن_کارگر، جورکشِ سرمایه داری، خانواده و مردان هم طبقه اش

سیمین کاظمی

کارگر بر اساس قالب های ذهنی از پیش شکل گرفته، یک مفهوم مذکر تلقی می شود و لاجرم زنان کمتر در ذیل مفهومِ کارگر به حساب می آیند. زن کارگر چه به لحاظ تاریخی و چه در دوره معاصر نقشش در تولید و فعالیت اقتصادی اش عموماً و عملاً پنهان مانده است. به همین ترتیب بحث از زن کارگر تنها به صورت یک ضمیمه و حاشیه مجال طرح می یابد.

مروری بر وضعیت زنان در بازار کار ایران نشان می دهد که این وضعیت، به شدت متاثر از تبعیض جنسیتی است، به طوری که در دو دهه اخیر نرخ مشارکت اقتصادیِ زنان کاهش یافته، میزان بیکاری بیشتر شده، احتمال اخراج بالا رفته، ۸۰ درصد زنان در مشاغل بدون بیمه کار می کنند، حوادث شغلی آنها بازنمایی نمی شود، تأسیس شیرخوارگاه و مهدکودک به فراموشی سپرده شده و تفکیک شغلی بر اساس جنسیت تشدید و گسترش یافته است.

توضیح جایگاه فرودست زنان با نحوه سازمان اشتغال که در آن تفکیک مشاغل برمبنای جنسیت، صورت گرفته، قابل توضیح است. زنان در بازار کاری که بر مبنای جنسیت تقسیم شده است، به بخش ثانویه بازار کار رانده شده اند، که متشکل است از مشاغل با درآمد کم، ارزش و منزلت پایین، و مهارت اندک. در چنین شکلی از اقتصاد، فرودستی زنان نه تنها در اشتغال که در سایر شئون حیات اجتماعی رقم می خورد، بنابراین موقعیتِ فرودست زنان و حتی بازماندگیِ سیاسی و فرهنگی آنها نیز با سازمان مبتنی بر جنسیتِ اشتغال و ماهیت سلسله مراتبی آن قابل توضیح است.

تفکیک مشاغل بر اساس جنس و رانده شدن زنان به بخش ثانویه اقتصاد، محصول همدستی و پیوند نظام پدرسالاری و سرمایه داری است. در نظام پدرسالاری که بر سرمایه داری تقدم تاریخی دارد، مردان، در خانواده به عنوان یک نهاد اقتصادی نظارت و کنترل داشتند. سرمایه داری گرچه بنیاد اقتصادی پدرسالاری را نابود کرد، نتوانست پدرسالاری را از میان بردارد. در واقع با ظهور سرمایه داری، و با آغاز جدایی بین حوزه عمومی و حوزه خصوصی، نظام نظارتی مرد بر زن، که تا پیش از آن در حوزه ای شخصی و خصوصی اعمال می شد، به میانجی نهادهای اجتماعی مثل دولت به حوزه عمومی کشیده شد. تقسیم کار جنسیتی در روند تولید، سرمایه داری را راضی و منتفع می کند، چون دستمزد کمتری پرداخت می کند و شانه خالی کردن از زیر بار تعهداتش به نیروی کار امکان پذیر می شود. دستمزد پایین و موقعیت متزلزل زنان در بازار کار، وابستگی زنان به مردان را رقم می زند و موجب می شود که ازدواج تنها راه حل پیش روی آنها باشد و زن ناگزیر به کار بدون مزد و غیرتولیدی در خانه و خدمت به شوهر تن می دهد. با خانه نشین شدن زن، هم دستمزد مرد احتمالاً بیشتر و هم از مزایای تقسیم کار در منزل بهره مند می شود.

تفکیک مشاغل بر اساس جنسیت، حال چنان عادی و کارکردی شده که کار موقتی و پاره وقت به عنوان یک گزینه مطلوب و انعطاف پذیر و متناسب با وضعیت زنان متاهل تلقی می شود که آنها را قادر می سازد با نقش خانگی شان کنار بیایند و از این رو استثمار موجود و مستتر در آن، نادیده گرفته می شود.

زنان طبقه کارگر نه تنها از طبقه فرادست و مسلط صدمه می بیند، که از مردان طبقه خود نیز جفا می بینند. مقاومت در برابر کار زنان، ریشه های تاریخی دارد، به طوری که رقابت زنان که مهارت کمتر داشتند و به تبع آن دستمزد کمتری دریافت می کردند، «رقابت کثیف» نامیده می شد. زن کارگر نه به عنوان «رفیق» که به عنوان «رقیب» درک می شد و چنین دیدگاهی هنوز هم، یک نگرش فراگیر به کار زنان مخصوصاً در ایران و در بحران بیکاری کنونی است.

زنان کارگر، با وجود اینها، کمتر به وضعیت فرودستی و بهره کشی که در آن گرفتارند اعتراض می کنند، چون به دلایل تاریخی کمتر از مردان امکان سازماندهی و تشکل یابی داشته و دارند، از طرفی در تشکل های کارگری که مردان تاسیس کرده اند، مسایل و مطالبات زنان کارگر در حاشیه و کمرنگ هستند. علاوه بر فقدان سازماندهی، عامل دیگری که در عدم طرح مطالبه توسط زنان کارگر تعیین کننده بوده است، همان حضور آنان در بازار کار ثانویه و شرایط شغلی متزلزل، ناامن و موقتی شان و همزمان خیل زنان بیکاری است که می توانند جایگزین زنان شاغل شوند. در چنین شرایطی زن کارگر ناگزیر به سکوت و تحمل شرایطی است که در آن ستم مضاعف بر او تحمیل می شود.

# نه به خشونت علیه زنان
🌈🌈
Forwarded from زن کارگر
مردم همیشه خستگی منو دلیل بلند نشدن از رو صندلی اتوبوس برای مرد سفیدپوست می دونند. ولی این خستگی جسمانی نبود، من فقط از یک عمر تسلیم شدن خسته بودم.


#رزا_پارکس
درگذشت:2005

@Zane_Karegar
#زن_کارگر