زترس خشم چشم آواره گشتم پدر سوخته افغانی نگویید مهاجرم، من انسانم آقا به شهر و کشورت مهمانم آقا گهی مشهد، گهی تهرانم آقا رئیست را بگو رحمی نماید به چند روزی که ایرانم آقا اگر آرام شود یک روز خاکم به فردایش بدخشانم آقا به فردایش کابل جانم آقا به شهر و کشورت مهمانم آقا گهی مشهد، گهی تهرانم آقا گهی در شیراز، گاه در قم و اهواز زدست نامروت پنهانم آقا