#شعرخوانی> قصیدۀ قرنطینیّه
> مجتبی احمدی
•
ماییم و روزگارِ
قرنطینهبر دوش ماست بار
قرنطینهراهیست از یسار و یمین بسته
ماندیم در حصار
قرنطینهبر گِردمان کشیده خطی تقدیر
با سیم خاردار
قرنطینهکردهاست بیملاحظه مردم را
ویروسَکی دچار
قرنطینهانگار کن که حاکِمَکی جائر؛
اینک: زمامدار
قرنطینه...
باری، اگرچه سوخته مردم را
با شرّ او، شرار
قرنطینه-
بی چشم و رو مباش و مشو غافل
از خیرِ پرشمار
قرنطینه!
بس مختلس که قصۀ او گم شد
در وضع ناگوار
قرنطینهبس محتکر که فرصت خدمت را
طی کرد بر مدار
قرنطینهکیفش دوباره پر شد و کیفش کوک
کف زد به افتخار
قرنطینه...
بس مستمع که شخص سخنران شد
پس داد هی شعار
قرنطینهمیدان خودنمایی انسانهاست
این است شاهکار
قرنطینهبس مستعد که کشف و شکوفا شد
در موسم بهار
قرنطینهبازار داغ «لایو»گزاران است
شبهای سرد و تار
قرنطینهاینسو، یکی نخوانده، شده ملّا
شیخِ بزرگوار
قرنطینهآنسو، یکی به لاف زدن مشغول
استادِ نامدار
قرنطینهاینک، به لودگیست یکی شاغل
سلطانِ لایکخوار
قرنطینهآنک، به بسط خویش یکی سرگرم
زاییده در فشار
قرنطینه(گفتم که: کیست حضرت ایشان؟ گفت:
هستند از کبار قرنطينه)
یکعدّه نیز کارد بهدستاناند
شادند با خیار
قرنطینه!
بسیار شیک، در خور و در خواباند
هستند دوستدار
قرنطینههی با بلیتِ زور و زر و تزویر
جاگیر در قطار
قرنطینهمردم پیادهاند، ولی آنها...
آنها ولی سوار
قرنطینهدر خشکسال نیز به کُر وصلاند
خیساند در کنار
قرنطینه...
آنسوی شهر، کارگری امّا
ماندهاست توی کار
قرنطینهسیگار هی کشیده و هی کرده
بس فحشها نثار
قرنطینهاز خانه، مثل مور زده بیرون
نیشش زدهاست مار
قرنطینهدنبال نان دویده و در پایش
آخر خلیده خار
قرنطینهامّا هنوز مانده و میخندد
مردِ امیدوار
قرنطینه...
◾️این بود شرحِ داغترین اخبار
ایران- خبرنگار
قرنطینه•
(اواخر فروردین ۱۳۹۹/ تهران)
#مجتبی_احمدی#شعر_طنز #طنزآمیزها#سال_کرونا #قرنطینه•
•
@NaaKhaaNaa