#رباعیخوانی> معشوقۀ من ولی ککش هم نگزید!
> مجتبی احمدی
•
[چند «رباعی» به احترامِ عشق، خانه و خانواده... این رباعیها پیشکش میشود به یاد و خاطرۀ زندهیاد «نادر ابراهیمی» که هم، یک عاشقانۀ آرام نوشت و هم، چهل نامۀ کوتاه به همسرش./ اگر تاریخ ادبیات را بگردیم، عاشقانههای زیادی پیدا میکنیم؛ از دیروز تا همین امروز... یعنی فرقی ندارد که قرنِ ششم و هفتم باشد یا دورانِ اینستاگرام و تلگرام؛ بههرحال، این حسِ ازلی و ابدی، همیشه با انسان همراه است.]
•
•
#فراربا تو، غزل و ترانه را میفهمم
هر لحظۀ عاشقانه را میفهمم
از دوزخِ شهر میگریزم تا «تو»
معنای بهشتِ خانه را میفهمم
•
#تقسیم_کاردل را به همین بهار پیوند بزن
این چینیِ زخمخورده را بند بزن
بگذار که کارِ خانه تقسیم شود:
من ماتِ تو میشوم، تو لبخند بزن
•
#اثاثکشیهرچند اجارهایست، اما چیدیم
گفتند نچینید، ولی ما چیدیم
در خانۀ تکخوابِ چهلمتریمان
هر گوشه که شد، هزار رؤیا چیدیم...
•
#ویواین خانه محقّر است، امّا دارم
هر آینه، فرصتِ تماشا دارم
تا حشر به چشمانِ تو زُل خواهم زد
من پنجرههای رو به دریا دارم
•
#خوبباید غزل و ترانه تقسیم شود
این شادیِ عاشقانه تقسیم شود
«خندیدن» با تو، «جان گرفتن» با من
خوب است که کارِ خانه تقسیم شود
•
#ورق_بزنیمشادی به دلِ من و تو، آسان نرسید
گفتی که رسید؟ نه، به قرآن نرسید!
دفترچۀ خاطرات پُر شد، امّا
دفترچۀ قسطمان به پایان نرسید...
•
#پیامکگفتم: از ما نمیکند یاد آن یار
امّا مویش رهاست در باد آن یار...
سردرگُمِ مصراعِ چهارم بودم
«فهرستِ خرید» را فرستاد آن یار!
•
#میزان_علاقهگفتم: «غمِ فقر و فاقه، کُشتهاست مرا
جانا! اَعمالِ شاقه کشتهاست مرا»
معشوقۀ من ولی ککش هم نگزید!
این میزان از علاقه، کشتهاست مرا
•
#شتابناکهم ساده به هرکه بود، گفتند: بله
هم با همۀ وجود گفتند: بله
انگار ولی دیر رسیدند به «خیر»
آن دخترکان که زود گفتند: بله!
•
#یومالحسابدیشب، دلِ از عشقْ کبابم را دید
هم شور و شر و هم تب و تابم را دید
امّا با من نماند، زیرا امروز
ده گردشِ آخرِ حسابم را دید!
•
•
#چارانههای_بهناچاری#عشق #خانه #خانواده#هفتهنامه_کرگدن#مجتبی_احمدی •
[منتشرشده در مجلۀ «کرگدن»، شمارۀ نودوسوم، بیستوهفتمِ مردادماهِ نودوهفت]
•
•
@NaaKhaaNaa