«ولفگانگ بورشرت» شاعر، نمایشنامهنویس و نویسنده آلمانی بود. او در ۲۰ مه ۱۹۲۱ در هامبورگ به دنیا آمد.
هنوز در سنین نوجوانی بود (۱۹۴۲) که به سربازی فراخوانده شد. او را به جبههٔ شرق (روسیه) فرستادند. در جبهه مجروح شد و همزمان بیماری به سراغش آمد.
او را به دلیل به سخرهگرفتن هیتلر و اینکه با سخنان ضد جنگ خود روحیهٔ همقطارانش را تضعیف میکرد به آلمان فراخواندند. او در دادگاه نظامی محاکمه و به مرگ محکوم شد و چندین ماه در انتظار اجرای حکم خود بهسر برد، اما سرانجام به دلیل پیشرفت بیماری و اینکه امیدی به زندهماندنش نبود بخشوده و دوباره به جبهه اعزام شد.
در پایان جنگ، علیرغم بیماری شدید، #شوق_نوشتن او را به مدت دو سال زنده نگاه داشت و او در این مدت به شیوهای واقعگرایانه و در عین حال نمادین، سرنوشت سربازان بازگشته از جنگ را در داستانهای کوتاه و اشعار خود بازگو کرد.
او در سال ۱۹۴۷ در حالی که سخت بیمار بود، ظرف یک هفته نمایشنامهٔ پرشور خود «بیرون، پشت در» را نوشت.
ولفگانگ بورشرت در سال ۱۹۴۷ در آسايشگاهی در شهر «بازل» سوئیس چشم از جهان فرو بست. #ولفگانگ_بورشرت
دوریس لسینگ(برنده جایزه نوبل ادبی ۲۰۰۷)؛ سال ۱۹۱۹ از پدر و مادری انگلیسی در کرمانشاه به دنیا آمد. پدرش در ایران کارمند بانک و مادرش پرستار بود. لسینگ در مصاحبهای گفته است:
«پدرم در جنگ اول جهانی حضور داشت. بعد از آن دیگر نمیتوانست در انگلستان دوام بیاورد. سربازها تجربه خیلی بزرگی از سر گذرانده بودند و تحمل کشور برایشان دشوار بود. پدرم از بانکی که در آن کار میکرد تقاضا کرد او را به جای دیگری بفرستند. آنها ما را به ایران فرستادند. خانهای بزرگ با اتاقهای بزرگ به ما دادند. برای رفت و آمد هم به ما اسب دادند. شهر قدیمی کرمانشاه خیلی زیبا بود، بازار قدیمی و ساختمانهای زیبایی داشت. بعد از مدتی ما را به تهران فرستادند. مادرم خیلی خوشحال بود و از هر لحظهاش لذت میبرد. اما پدرم از شلوغی راضی نبود.»
آنها در سال ۱۹۲۵ از ایران به مستعمره بریتانیایی رودزیای جنوبی (زیمبابوه کنونی) مهاجرت کردند.
دوریس لسینگ، سال ۲۰۱۳ در سن ۹۴ سالگی در لندن درگذشت.
گزیدهای از اثار ترجمهشدهی او به فارسی: «رهنمودهایی برای نزول در دوزخ»، «فرزند پنجم»، «چال مورچه»، «علفها آواز میخوانند» #دوریس_لسینگ