امثال این چرخندهی استبدادطلب، وقتی تصاویری از کافه و کنسرت رفتن و بالکل زندگی روزمره در ایران منتشر میشود، نفسشان را از جای گرم روی زمین فرنگ ول میدهند بیرون که:
آی ایهاالناس! به خونها خیانت شد. هرکه در این شرایط بخندد، مزدور رژیم است.
حتی به قدری وقیح هستند که مبارزات روزمره زنان با ارتجاع مذهبی برای بازپسگرفتنِ بدنهایشان را بیاهمیت جلوه میدهند و میگویند: مسأله آزادی پوشش نیست. اصلا مبارزه برای آزادی پوشش، سوپاپ اطمینان رژیم است.
تو خوبی!
خودشان ولی، دقیقا در اولین روز از سالگرد قیام، بساط کنسرت پهن میکنند و کیسهکیسه یورو و دلار به جیب میزنند.
تا اینجای کار که روال است! ماجرا زمانی بوی تعفن میگیرد که کاسبیشان را "اکت سیاسی" هم جا میزنند. جوانان مبارز هنوز در سیاهچالهها زیر شکنجه هستند و خونها روی آسفالت است، این پدرسوخته، "تمرین جشن بزرگ آزادی" میکند.
در خانههای امن خود در آمریکا ویدئو ضبط میکنند و در نهایت گستاخی روبه ستمدیدهی داخل کشور میگویند: بزن، بکش، نترس، گلوله و شکنجه که ترس ندارد. آزادی هزینه میخواهد آقا.
ولی خودشان دقیقا در سالروز ریختهشون خون رزمندگانِ ضد استبداد و ارتجاع، دوشادوش ارتجاع خارج از کشور، مینوشند و میزنند و میرقصند. تو بمیر که من برقصم.
حسابیکه پاتیل شدند، تصویری از انقلابیون داخل را منتشر میکنند و زیرش مینویسند: تو اونجا گلوله میخولی، من اینجا میمیلم.
نه گرامی! آنها خون میدهند برای آزادی و برابری، شما خونشان را فاکتور میکنید.
وقاحت اگر صورت داشت، چیزی بود شبیه به
#شاهین_چرخنده #جسدمعاشان#هنربندان #شاح_سپاح@Blackfishvoice1