نان کار آزادی

#خودشیفته‌گی
Канал
Политика
Новости и СМИ
Образование
Социальные сети
ПерсидскийИранИран
Логотип телеграм канала نان کار آزادی
@NK_AzadiПродвигать
432
подписчика
20,8 тыс.
фото
10,8 тыс.
видео
10,5 тыс.
ссылок
تلاشی برای انعکاس جنبش هاى #کارگری، #زنان، #دانشجویی و #رفع_ستم_ملی برای نیل به آزادی و برابری !
Forwarded from Cinema Nostalgia
🔰🔰 «فرقه‌ی کارگران سرخ و مارکسیسم مولانایی»

در دهه‌ی پنجاه خورشیدی و در حاشیه‌ی چپ انقلابی و مبارز، فرقه‌ای وجود داشت که خود را #کارگران_سرخ می‌نامید. حداقل پس از انقلاب اسلامی با این نام شناخته می‌شد. از ویژه‌گی‌های رهبر آن‌ها یکی اعتقاد به آموزش سینه به سینه‌ی مارکسیسم بود! چرا که اساسا با خواندن و نوشتن هر کتابی مخالف بود و استدلال‌اش آن بود که آنچه در کتابی نوشته می‌شود اعتقاد و تحلیل‌ و برداشت‌ آن نویسنده است، در حالی که کارگران و فعالان مارکسیست باید خود توانایی درک و تحلیل مسایل را داشته باشند! اما در مورد #آموزش_شفاهی و حضوری، یعنی آنجا که "استاد و شاگرد هم‌نفس می‌شدند"، دیگر همه چیز متفاوت می‌شد. روش آموزش هم نوعی روش سقراطی بود به این شکل که عبارت یا جمله‌ای توسط "آموزگار" گفته می‌شد و شاگردان باید مدت مشخصی را در رابطه با آن عبارت و جنبه‌های مختلف‌اش "اندیشه" کنند و حاصل را در جلسه بعد در جمع مطرح و یافته‌های همدیگر را مورد انتقاد قرار دهند. رهبر ایشان حتی گاهی آموزه‌های تئوریک خود را در قالب "شعر سپید" به "شاگردانش" ارائه می‌کرد! اعضای این فرقه نمونه‌نمای کامل بیماری #خودشیفته‌گی بودند. هریک از اعضا به محض نایل شدن به #مرتبه‌ی_آموزگاری دیگر جز خود، کس دیگری را قبول نداشت، حتی آموزگاران دیگر را! پذیرش مارکس هم با اما و اگرهای بسیار روبه‌رو بود، آن هم فقط در سطح "دست‌نوشته‌های اقتصادی و فلسفی"، نه چیزی بیش‌تر... چنانکه می‌دانیم جنبش چپ ایران ید طولایی در تولید #مارکس‌های_زمانه داشته و دارد، "کارگران سرخ" هم از این قافله عقب نمانده‌اند. یکی دیگر از خصوصیات این فرقه، بی‌عملی و اشاعه‌ی پَسیویسم (Passivism) بود. چرا که دست زدن به هر عملی را پیش از #فارغ‌التحصیل شدنِ تمام یا اکثریت کارگران از "آموزشگاه مارکسیستی" آنان، مضر و انحراف ارزیابی می‌کردند. به همین دلیل بود که در انقلاب سال 57 نقشی نداشتند و طی سال‌های اولیه انقلاب نیز به اعتراف خود، جز یک مورد پخش محدود اعلامیه در میتینگ یکی از سازمان‌های چپ (برای جذب کارگران) عمل دیگری نداشتند. و چنین بود که اعضا و رهبری این فرقه به سلامت و خوشی دهه‌ی 60 را پشت سر گذاشتند، هرچند که به دلیل سرکوب‌ها تشکل آن‌ها نیز فروپاشید و به تاریخ پیوستند.
اما یکی از بازمانده‌گان خارج کشوریِ "کارگران سرخ" که هنوز به زعم خود فعال(!) است و بنیان‌گذار "ارتش یک نفره‌ای" در دنیای مجازی است، رسالت خود را فراموش نکرده است و هر از گاهی در صفحه فیس‌بوک خود به تخریب فعالین مارکسیست و مبارزین کارگر می‌پردازد. توجه داشته باشید که تفاوت نقد با تخریب، از زمین تا آسمان است. خودشیفته‌ای که هدفی جز مطرح کردن خود و ضربه زدن به مبارزین ندارد، و پنداری می‌خواهد انتقام یک عمر بی‌عملی و حاشیه‌نشینی خویش را از فعالین و مبارزین سیاسی و اجتماعی بگیرد!
این مقدمه را نوشتیم تا به آخرین مقاله‌ی این "موجود" درباره #هفت‌تپه و #اسماعیل_بخشی بپردازیم ولی مطلب طولانی شد. نقد مقاله‌ی ایشان را به فرصتی دیگر یا به دوستانی می‌سپاریم که هم از نظر تئوریک صلاحیت بیش‌تری دارند و هم قلم تواناتری. این پست را با سخن نغز #نیچه به پایان می‌بریم:
«کسانی هستند چون ساعت‌های کوکی، که کوک‌شان باید کرد: آن‌گاه تیک‌تاک می‌کنند و می‌خواهند مردم، تیک‌تاک را فضیلت بدانند.»

@CinemaNostalgia