🎀بسم الله الرحمن الرحیم🎀
﷽
◽️هدف از کانال جلب رضایت اللهﷻ است لطفاً همراهیمون کنید☔️🌿
◽️والله قسم در روز قیامت حسرت یک لحظه ثواب را خواهیم خورد.♻
◽️کپی حلال میباشد📑
◽️نشر مطالب ودعوت دوستانتان صدقه جاریه محسوب میشود↬
لینک کانال ما👇
@Moslm_990
✍🏻زمـــانی که طلبه بودم و درس دینـــی میخوندم واس ادامــه درس از یه مدرســه دینی یا همون ( #حجــره ) راهی یه جای دیــگ شدم....... ...بمانـــد که چطـــوری رفتم و چ داســـتانی شد انشاءلله براتـــون میگم.... 🕌اون حجـــره توی یه #روستای کم جمعـیت بود و خیلی هم از شــهر دور بود.... حتی واس خریــد #نان باید میومدیم به یه روستای دیگ که اونجا نانوایی داشت اکثرا هم ماشـــین نبود اون مسیر با پــیاده میرفتیم.... ◽️تقریبا شایـــد سه ماهی یا بیشــتر میگــذشت که من اونجـا بودم ...... یه شب که نشـسته بودیم و هرکسی مشغــول درس و اینا بود یه هـــوی صدای در اومد... 🚶🏻♂رفـــیم در و باز کردیم دو تا بــرادر بودن اومدن تو و ســلام و احوال پرسی کردیــم... 😍وای یـــکی شون انقد ب دلــم نشست تو اون نــگاه اول که نگـــوووو یه ریــش قشــنگ داشتــ ؛ صورت خــندان و اون #لهــجه قشنگش که حرف میـــزد.... کم کم حــرف زدیم اون برادر که راننــده بود گفت این برادر اومــده واس درس دینــی و یه حجره دیگ جا بش ندادن و آوردمــش پیش شما ما هم زیاد نبودیــم اون موقه ۴ نفر بودیم..... ☺️وای من انقـــد خوشحال شدم کهههه نگـــــوووو.. آخـــیش این برادر دیــگ پیش مون میمونه گفتیم اسمتـــون چیه اخی گـــیان؟؟ گفت قانـــع.... بلــــــه قانــــــع....... واین بود اســـمی که تا #ابـــد تو ذهن من میمونه و تا ابد #فرامـــوشش نمیکنم بهتـــرین دوستـــم و برادرم......
🌞خبـــ کم کم روزها گذشت و گذشت و من و قانع خـــیلی با هم #اُنـــس گرفته بودیم..... 😬بقـــه بچه ها اخـــلاق شون خیـــلی #شوخ نبود... همیشه قانع بهم میگف باور کن اسامه به خاطر تو اینجام و گرنه میرفتم..... 🙊وای سر کـــلاس درسو نگو... یـــه روز ماموســتا داشت #درس میداد (از الله تعالی میخـوام که ماموســتا را حفظـ کند و برکت تو زنــدگیش بندازه) 📝داشت درس میگف که منــو #قانع اصلا نمیدونم چی شد خنــده مون گرفت... دیگ بچههــا میدونستن خدا نکـــنه اسامه و قانع بخنـــدن مگ تموم میشه.. 😂وای انقـــــد خندیدیم دیگ ماموستا تقریبا نتونســـت درس و ادامه بده نمونده بود بزنـــدمون... 🕌شبا من بعـــد نماز عشا میرفتم تو مسجد درس بخونم حجـــره ما زیر مسجد بود ... ◽️یه شب قانـــع اومد بالا و شرو کردیم حرف زدن و #خاطـــرات گذشته باور کنید الانـــم یادمه فک نکنم هیچ وخت مث اون شب خنــدیده باشیم... 🌸وای که نگـــو چه شب #قشنـــگی بود
😔😔😔ولی انگــار قرار نیس این #خنده و با هم بودن واس همـــیشه باشه....