🎀بسم الله الرحمن الرحیم🎀
﷽
◽️هدف از کانال جلب رضایت اللهﷻ است لطفاً همراهیمون کنید☔️🌿
◽️والله قسم در روز قیامت حسرت یک لحظه ثواب را خواهیم خورد.♻
◽️کپی حلال میباشد📑
◽️نشر مطالب ودعوت دوستانتان صدقه جاریه محسوب میشود↬
لینک کانال ما👇
@Moslm_990
😏دس بـــردار اســـامه مگ میشـــه؟؟؟؟ بله دعــوت ؛ الله اکــبر تو اون وضعیـــت که خودش تعریف میکــرد که چه کثافــتکاری های میشده تو زنـــدان 😊این بـــرادر عزیز مشغول دعــوت به اسلام بـــوده.... و #الحـــمدلله جواب هم داده و خیــلی ها بودن که #توبـــه کردن و برگشتــن پیش الله تعالـــی..... ☺️میگفـت که تو زندان غذا میخریـدم (بخوای #غذا بیشتــر داشته باشی باید پــول بدی) و همیـــشه بین اعضـــای زندان پخش میکردم و بهشـــون می.دادم.... 💭فکر کــن تو زندانم به فکر دعـوت و #جـــذب کردن مردم و #انفـــاق در راه دعوت بـــوده...
😏منو تو چـــی!!!! ❗️تا حالا چــقدر #خرج کردیم که یک نفـــر رو جذب اســلام کنیم... 😬فک کنـــم ما همین که بتونیــم کسی رو #زده نکنیــم بقیه ش پیـشکشمون...
😄برادر عبـــدالله میگفت که یه بـــار داشتم نماز میخــوندم و تو #سجده بودم اونم اون نمــاز های طولانیـــش..... 🖥تلوزیــون رو زیاد کرده بــودن(تعجب نکن تو زندان تلــوزیون هم هس) و آهنــگ و موزیــک پخش کرده بودن اونم با صــدایییی بلندددد🔊 😣هر کــاری کرده بود نتوانــسته بود که نمازشو ادامــه بده....
❓به نظـــــرتون چیـــکار کــــــرده بود؟؟؟
😱پا شــده بود و تلوزیــون که رو دیوار بوده رو انداخــته و شکــسته بودش..😁👏😄
👤میگفت بردنــم #بازجــویی گفتن چرا این کارو کــردی؟؟ 🕺🏻گفته بود اینــجا زندانه یـــا #تالار... یارو اومده که #تنبیـــه بشه یا خوشگـذرونی...
😔می.گفت کسانی بــودن اونجا به خاطــر #زنا با مادرش زنــدان بوده... یا طــرف زن یا دخــترش و کشتــه بود و خیــــــلی های دیـــگ.......
◽️بله دوســـتای گلم خیلی اتفاقـــا داره می افته و خــبر نداریم..... ◽️خیلــی ها دارن همه جـــوره #نجس بودن خودشـون رو ثابت میکنــن....
◽️سبــحان الله بچه ها انقــد اخلاقش زیبا بود قانع که آدم #کــیف میکرد کنارش باشـــه.... از تقـــواش که نـــــگووووو...... کلاً یه ســـال نشده بود که #توبـــه کرده بود و کاملا برگشـــته بود..... و بعد اون فــورا اومده بود #طلــب_علم
😔آخخخخ قانـــع گیـــان آخخخخ....
خودش میگـفت که چه دوران جهــالتی داشته ولـــی دیگ الله تـــعالی نـــور #هدایت رو نصیبش کرده بود و واقـــعا جزو #مهتـــدون بود.... یه قرآن قشـــنگ داشت که باهـــاش قران حفظ مـــیکرد...... خیلی هم صـــداش قشنگ بود و اکثرا تقلید صـــدای #ماهر_المعیقلی رو میکرد... خداییــش صداش #عالــــی بود... ....بله روز ها گذشـــت و گذشت و من و قانع گیان دیگ شده بـــودیم دوتا #برادر صمیـــمی.. ◽️تا این که آخـر هفته بود ماموســتا خودش اهل یه شـهر دیگه بود رفت خونـه باباش و بچه هام چون اکثرا خونه شون خیلی دور نبـــود برگشتن خونه هاشون حداقل دو سه روزی... ولی منو قــانع چون خونه مون خیلییییی دور بود همونجـا موندیم... 🌄نزدیـــکای #مغرب بود که همـــه رفته بودن و فقط منـــو قانع بودیم شب پنج شنبه بود.... 😭وای عجــب شبی بود اون شــب و هیچ وخت #فرامــوش نمیکنم... نماز مـــغرب و عشاء رفتیم مسجد و قانع گیــان امام جماعت شد و نماز و خوند که صدای قشنــگش که همه مردم لـــذت میبردن........... 🍛گفتم قانـــع امشب من #غـــذا درست میکـــنم برات و تو هم ظـــرفا رو بشور... 💭یادش بخـــیر سر سفره میـــگف آخخخ که چه غــدایی درس کردی انـــقد #چـــربه.... خخخخ😂 وای چقــد خنـــدیدیم...... گفتم قانع دیگ امشــب که تنهایم و درســم نداریم یه کم #دیـــر بخوابیم..... 😞هــمش اول شب خوابــش میاومد گف من میخـوابم گفتم واااااا!!!! مگ میــزارم بخوابــی... گفت #بـــاور کن خیلی خوابم میــاد نمیدونم چمه!!! 😭منم گفتــم باش برو بخـواب ولی بیدارت میکنم یه کــم خوابید...