✅رهایی در عقیده مارکس
#مارکسیسم به این دلیل نظریه ای غنی درباره انسان در تاریخ است که مفهوم دیگری از
#رهایی را در بر می گیرد. انسانها به این طریق رهایی می رسند که نه تنها بر
#طبیعت مسلط می شوند، بلکه همچنین بر نیرویی که به وسیله آن بر طبیعت مسلط می شوند سلطه پیدا کنند و بنابراین از این نیرو در
#نفس خودش متمتع شوند.
#مارکس انسان را ذاتا قادر به دگرگون کردن طبیعت می دانست. معنای این
#عقیده این است که انسان نه فقط با دگرگون کردن طبیعت به وسایل زندگی دست پیدا می کند، بلکه با بکار انداختن این توان، ضایتی کسب می کند که شاید حساس ترین و اساسی ترین رضایت برای اوست. پس انسان وقتی به شکوفایی کامل برسد، هم از بکار انداختن تواناییهای خودش شاد می شود و هم از میوه های آن بهره می برد. توانایی های انسان، از طرفی
نفع #ذاتی برای او دارد و از طرفی
#نفع_ابزاری . ولی رسیدن به این حد رضایت مستلزم نوعی رهایی است، زیرا هرچه آدمیان بیشتر در
#تاریخ تکامل پبدا کنند، تواناییهای شگفت انگیزشان بیشتر از اختیارشان بیرون می رود. مارکس
#جنگ_طبقاتی و
#بیگانگی را ضرورتهایی غم انگیز می دانست. ضرورت ناشی از این بوده که انسان برای پیشرفت و گذشتن از حد تشکیلات اولیه و ناقص
#اجتماعی، می بایست تن به تقسیم کار و در عین حال، انضباط خشک بدهد که تنها راه تولید مازاد مورد نیاز برای
#پیشرفت بوده است. بنابراین،
#جامعه می بایست به طبقات، یعنی به دو دسته
#غالب و
#مغلوب، تقسیم کرد.
#کتاب_مردان_اندیشهنویسنده:
#براین_مگیمترجم:
#عزت_الله_فولادوندفصل دوم، فلسفه مارکسیستی، مصاحبه با
#چالز_تیلر#سه_شنبه_های_توسعه_و_علوم_انسانی_________________
✨ اندیشکده مهاجر :
✨ @mohajer_ThinkTank✨ mohaajer.ir