✅از علم تا مدرک: داستان غمانگیز «دانش» در «دانشگاه»
📝نویسنده : محمدحسین بادامچی
🔻 نشریه مهاجر ، شماره ششم -1391
🔸علم عنصر مظلوم و مهجور کل فرآیندهای
#اجتماعی عظیمی است که در
#جامعه ما حول محور «
#دانشگاه» اتفاق میافتد. در کل فرآیند
#کنکور، انتخاب رشته و دانشگاه، کلاسهای درس، نمره گرفتن و نهایتاً
#مدرک #کارشناسی یا
#ارشد یا
#دکترا، آنچه که غیبتی تام و تمام دارد خود
#علم است.آن نیروی عظیمی که خانواده را بر آن میدارد که میلیونها تومان خرج فرزندشان کنند و مدرسه را بر آن میدارد که رشته ریاضی- فیزیکش را تقویت کند و شرایط کنکوری را از سال سوم یا دوم کلید بزند یا دانشآموز را بر آن میدارد تا بی چون و چرا انتخاب جبری سیستم برای رشتهاش را بپذیرد و بعدها
#دانشجو را بر آن میدارد که یکسال وقت بگذارد و در کنکور ارشد شرکت کند تا در مقطع بالاتر حضور یابد و اساساً کل جریان آموزشی و علمی مملکت را در تب مدارک بالاتر گرفتن به سوی قلهی موعود دکترا گرفتن فرا میخواند؛ چه نیروییست؟
🔸پاسخ را همه میدانیم و حس کردهایم، حتی اگر نسبت به آن
#خودآگاه نباشیم. این نیروی عظیم «
#منزلتطلبی» و «تلاش برای ارتقاء شأن و جایگاه اجتماعی» است که در نهاد تمام ما ایرانیان ریشه دوانده است. آنچه ما ایرانیان از دانشگاه میفهمیم علم و
#دانش نیست بلکه «
#مدرک» است و مدرک هم نیست جز سندی رسمی که بالاتر بودن شأن و مقام ما را تأیید میکند. این همان خوی لقبساز و منصبپرور ما ایرانیان است که سرتاسر تاریخ ما را انباشته، همان رقابت پنهان همیشگی دنیای سیاست ایرانی که چگونه میتوان زود از پله های قدرت بالا رفت و دیر پایین آمد!
🔸رقابت دانشآموزان ما برای ورود به دانشگاه رقابت بر سر علم نیست، بلکه مسابقهای نفسگیر بر سر رسیدن به «مدرک چشمپرکنتر» و رقابت بر سر پله های ارتقاء منزلت و جایگاه و شأن اجتماعی و به عبارت بهتر بر سر پرستیژ است! یعنی امروز روز که بنده با شما صحبت می کنم «
#برق_شریف» یک چیزی است تو مایه های کفش آدیداس یا عینک دودی ریبن یا پورشه کروک! دانشگاه برندی است که روی پیشانی ما می چسبد و قدر و قیمت اجتماعی ما را معین می کند. همه آن فشاری هم که ناخودآگاه در درون خود حس می کنیم یا خودآگاه توسط خانواده به ما منتقل می شود، همین فشار اجتماعی است که مبادا در مسابقه کسب شأن اجتماعی یکهو عقب بمانیم. از برکت همین نگاه که علم را به چشم پله صعود اجتماعی و آسانسورِ پرستیژ می بیند، روح دانشگاه می میرد و چشمه علم می خشکد و از دانشگاه نمی ماند جز چند کنکور و مدرک برای دانشجو و چند مقاله و لقب و دیگر هیچ. نمره جای سواد را می گیرد و تقلید به جای نوآوری باب می شود و سیلابس آموزشی به جای علم ورزی می نشیند و مقاله نویسی جای رفع نیاز کشور را پر می کند. مسابقه بزرگ ارتقا به وسعت کل کشور برگزار می شود تا با کم اثر شدن مدارک مقاطع پایینتر، همه راه ها از مدرسه و دانشگاه و لیسانس و ارشد به یک نکته ختم شود: همه می خواهند دکترا بخوانند!
🔸 در اینکه این وضیعت یک بیماری اجتماعی است شکی نیست. در این هم که این وضعیت با عقبتر رفتن سالهای آمادگی برای کنکور و بالاتر رفتن هزینه های قبولی در کنکور و فشرده شدن صفوف منتظران تحصیلات تکمیلی روزبه روز در حال وخیم تر شدن است هم شکی نیست. تب مدرکگرائی حرفه مقدس علم را به کسب و کاری پرسودا و مبتذل مبدل کرده که شاهکار آن معامله مستقیم مدرک با پول است.
#نظام_آکادمیک ما نه تنها در صدد درمان این بیماری پردامنهی خود نیست بلکه با تأسیس و گسترش
#دانشگاه_آزاد، اختصاص سهمیه های بزرگ به دوره های شبانه با هزینههای سرسام آور، تشکیل دوره های دانشجویان پولی (آخن، کیش، تهران 2و...) و از همه نومیدکنندهتر طرح خصوصی کردن دانشگاه ها در حال دامن زدن به بساط ناموزون و بیمار علم یا همان بهتر که بگوییم مدرک در جامعه ایرانی است. به گمان حقیر راه حل ریشهای بازگرداندن شأن ابزاری و کارکردی علم جدید به علوم دانشگاهی است تا خدمات واقعی و قابل ارزیابی بومی و ملی جای ارزش کاذب علم و مدرکِ صرف دانشگاهی را بگیرد. شاید هنوز این اندیشه ژرف امیرکبیر را درک نکردهایم که قدر افراد به خدمت آنان است نه به القابشان. امتداد اندیشهی او ندای هجرت از دانشگاه لقبساز و مدرکساز به دانشگاه خادم ملت را فریاد میزند...
#نشریه_مهاجر #اندیشکده_مهاجر #نشریه____________
✨ اندیشکده مهاجر :
🆔 @mohajer_ThinkTank🌐 mohaajer.ir