👆محرومیت فلسفه معاصر از نظریه های نوربنیاد شیخ شهید
👆 🗓 8 مرداد، روز بزرگداشت شیخ اشراق
📝نویسنده : محمد قائم خانی / عضو کارگروه علوم انسانی و توسعه
🔻قسمت اول
🔸در توجه ما به تاریخ اندیشه خودمان، یک اشکال بسیار اساسی وجود دارد و آن، تکیه بیش از اندازه بر اشتراکات است. هرچند که از جهاتی، این تکیه نقطه قوت ما را تشکیل می دهد و هویتی یکپارچه به ما میبخشد، ولی از طرفی هم جلوی فهم درست اندیشه ها را می گیرد و تاریخ ما را بیش از اندازه تکاملی و در نتیجه بینیاز از دوره های اولیه مینمایاند. در خوانش امروزین ما از تاریخ فلسفه اسلامی، تمرکز مفسرین بر اشتراکات نظریات و سیر تطور این وجه اشتراکی است؛ و به اختلافات نظری دقیق بین
#فلاسفه_اسلامی دقت درخوری مبذول نمیشود. هر کشف تازهای در فهم مطالب قدمای فلسفه مورد بیمهری قرار میگیرد یا از نظر معرفتی غیرقابل اعتنا خوانده میشود، و یا اگر هم به عنوان نکته بدیعی پذیرفته شود، تمام سعیها صرف این میشود که حضور آن نظریه در نظرات متأخرین هم توضیح داده و اثبات شود. همین اخلاق علمی باعث شده که پویایی فلسفی ما کاستی گرفته و آموزش و نیز تکرار مکررات، جای پژوهش و نکتهسنجی را بگیرد. در نتیجه جریان غالب فلسفی تنها از طریق آموزش منتقل و منتشر میشود و هر فیلسوف به اندازه تناسب آن با جریان حاکم، به جامعه معرفی میشود. این روند نه تنها شارحین و مفسرین بزرگ تاریخ فلسفه اسلامی را از نظرها پنهان داشته است، بلکه باعث شده حتی استاد مبرز مسلمی چون شیخ اشراق هم به حاشیه رفته و تنها از زاویه دید صدراییها و به میزان ارتباط نظریات شیخ با حکمت متعالیه مورد توجه قرار گیرد. در حالی که میتوان خصائصی را برای فلسفه شیخ اشراق برشمرد که در
#گفتمان_صدرایی حاکم بر فلسفه اسلامی غایب است (و چه بسا که اصلا نظریات خود صدرا فاقد این وجوه باشد) و در عین حال جزو نیازهای اساسی فلسفه معاصر ایران محسوب میشود.
🔸اولین ویژگی مثبت فلسفه شیخ اشراق، پیوند وثیق آن با ایران باستان است. ارتباط انداموار فلسفه او با
#حکمت_خسروانی حاکم بر ایران دوره باستان، میتواند به فلسفه اسلامی بعد بدهد و ریشه مباحث را در نقاطی مستحکم بنا بگذارد. یکی از مشکلات عمده فلسفه اسلامی امروز، بریده بودن از تاریخ و جدا افتادن از زمینه ایرانی آن است. امروزه فلسفه اسلامی یک از انتزاعیترین و بیبنیادترین دورههای خویش را سپری میکند و اگر هم نسبتی با تاریخ برقرار میکند، با اروپای قدیم و جدید است. نیاز به تاریخ در جامعه یکی از مهمترین مواردی است که فلسفه باید به آن اعتنا بکند. شیخ اشراق میتواند واسطهای باشد که امکان مواجهه ما با تاریخ را تسریع و تعمیق بخشد. از طرف دیگر، پیوند خوردن فلسفه اسلامی از طریق شیخ اشراق با جکمت خسروانی پیش از اسلام میتواند ارتباط نظری ما را با سیاست و
#فلسفه_سیاسی برقرار کند. در ایران باستان،
#اندیشه مشحون از وجوه سیاسی است و متون فلسفهی با فلسفه عملی در هم تنیده است. در ابتدای قرون اسلامی هم چنین وجهی دارد و نظر چشم از صحنه عمل برنگرفته است. منتها هرچه تاریخ ایران اسلامی جلوتر میآید، تفکر سیاسی و سیاست ورزی کمرنگتر میشود و فلسفه به کل از وجوه سیاسی آن خالی می گردد. نظریات شیخ اشراق می تواند از طریق فلسفه ایرانی کهن، پیوند مستحکمی با فلسفه سیاسی برقرار کند و ابعاد اجتماعی فلسفه نظری امروز ما را فربه سازد.
🔸نکته دیگر پیوند خاص
#فلسفه_اشراق با قرآن است. در حالتی بدبینانه، میتوان گفت که تسلط
#فلسفه_صدرایی در ایران باعث دور شدن تفکر فلسفی ما از قرآن شده است و اگر فلسفه اشراقی ادامه پیدا میکرد، ما به افکر قرآنی نزدیکتر بودیم. اما در دیدگاهی خوشبینانه میتوان گفت که با وجود خدمات زیاد فلسفه صدرایی به فهم قرآن در ایران، اتفاق بدی که حذف
#شیخ_اشراق در ایران داشته، دور شدن «ادبیات» فلسفه اسلامی از «ادبیات» قرآنی است. برخی از واژههای مهم و اساسی قرآنی در دستگاه شیخ اشراق حضور دارند ولی در
#حکمت_متعالیه جایگاهی نیافتهاند. همین مسأله باعث دور شدن فلسفه از قرآن و ایجاد شکاف بین نقل و عقل، حداقل در زبان تفکر فلسفی ایران بوده است. بازگشت به شیخ اشراق، چه در سطوح بنیادین و چه حداقل در سطوح زبانی، میتواند ابوابی از ارتباط فلسفه با قرآن را به روی ما باز کند که امکان ترمیم جدایی موجود بین فلسفه و قرآن را به وجود بیاورد.
🔻لینک مطلب :
🌐 yon.ir/E2B7Z#شیخ_اشراق#سهروردی#فلسفه_اسلامی #فلسفه_صدرایی______✨ اندیشکده مهاجر :
🆔 @mohajer_ThinkTank🌐 mohaajer.ir