#تحلیل_فیلم #جوکر_و_حوادث_آبان🔹 اسلاوُی ژیژک در "
بیشتر دربارهی جوکر: از نیهیلیسم آخرالزمانی به سوی چپ جدید یا چرا ترامپ جوکر نیست؟"،
جوکرِ تاد فیلیپس را ارتجاعی میخواند، زیرا که این فیلم به طرز هوشمندانهای جنبش گرسنگان را به اپورتونیسمی سیاسی فروکاسته است. امری که میتواند به صورتی کاملاً ناخودآگاه سیستم زورگو را با دستاویز قرار دادنِ خواستِ ویرانگری طرف مقابل، در مرتبهای بالاتر از معترضین قرار دهد. فوران خشمی که به پروژهای سیاسی منجر نمیشود زیرا که خاستگاهی نیهیلیستی دارد. مقایسهی کاراکتر
جوکر با کازهمیر مالهویچ از سوی ژیژک در این یادداشت نیز، از همین رو است. نقاشی که به زعم ژیژک به بیشکلی، شکل میدهد: "قاب گرفتن امر واقع بهواسطهی بیرون نهادن واقعیت". ژیژک میگوید اگر این کار میتواند در هنر جذاب
و سودمند باشد، در خیابان نمیتواند. لُبِ کلام:
جوکر نیهیلیست است [هر چند در فیلم تاد فیلیپس برخلاف فیلم کریستوفر نولان این مورد چندان رعایت نشده است.] پس نمیتواند مدعی حرکتی سیاسی باشد. نیهیلیسم به درد خیابان نمیخورد.
بخشهایی از متن بلندبالای ژیژک را بخوانیم:
🔸 «فکر میکنم آنچه در
جوکر اهمیت دارد این است که چهرهی
جوکر در انتها، آن هنگام که به وسیلهی نقابش هویت مییابد، سمبلی از نهیلیسم، خشونت خودویرانگر
و قهقههای دیوانهوار به فلاکت دیگران است؛ در اینجا هیچ پروژهی سیاسی سودمندی در کار نیست.
🔹جوکرِ تاد فیلیپس هوشمندانه از ارائه دادن تصویری سودمند امتناع میکند. منتقدان چپ حق دارند چنین چیزهایی دربارهی فیلم بنویسند: «بله! این تصویر خوبی از حقیقت در زاغههای فقیر آمریکاست اما نیروی سازنده [سودمند] کجاست؟ سوسیالیستهای دموکرات کجا
و مردم عادی کجا خودشان را سازماندهی میکنند؟» از این زاویه، شاید با فیلمی کاملا متفاوت
و واقعا خستهکننده مواجه هستیم.
🔸منطق فیلم این است که درک چنین موضوعی باید به عهدهی تماشاگران گذاشته شود. فیلم یک واقعیت اجتماعی غمناک را نشان میدهد
و همچنین بنبستی از واکنش نهیلیستی بدان را. در انتهای فیلم،
جوکر آزاد نیست. بلکه او صرفاً از نقطه نظر رسیدن به مرحلهی نهیلیسم مطلق آزاد محسوب میشود. بر ماست که تصمیم بگیریم چه کنیم.
🔹 من شمایل
جوکر را از جنس موقعیت کازهمیر مالهویچ، آوانگاردیست روسی میفهمم، آن هنگام که نقاشی معروف "مربع سیاه" را میکشید. این نوعی اعتراض مینیمال است- فرو کاستن به هیچ، به صفر-
جوکر بهراحتی هر مقامی را به سخره میگیرد؛ ویرانگر اما فاقد پروژهی سودمند.
شرکت در بازی آنهایی که در قدرت هستند کافی نیست. این پیام
جوکر است. این نکته که آنها (آدمهای قدرت) میتوانند مانند پدر بروس وین در فیلم اخیر، خیلی هم دست به خیر باشند فقط بخشی از این بازی است. باید از شر این حماقت لیبرال رها شوید زیرا که باعث میشود دیگر از وضعیت ناامید نباشید.
🔸 شاید این گام نهایی نباشد ولی نقطهی صفر (اقدام) پاک کردن میز به منظور گشودن فضا برای چیزی جدید است. من فیلم را اینگونه میفهمم. این واپسین چشمانداز منحط ما نیست. ما باید از میان این جهنم عبور کنیم. حالا بر ماست که فراتر برویم.
🔹 حال که برای یک چپ روشن است که چنین اعتراضات
و اعتصابات غیرخشونتباری تنها راه پیشروی است، یعنی اعمال فشاری اثرگذار بر قدرتمندان، آیا ما با شکافی ساده بین منطق سیاسی
و اثرگذاری روایی روبرو هستیم (ساده کنیم: فورانهای خشم از آن دست که در
جوکر میبینیم، به لحاظ سیاسی جز به بن بست ختم نمیشوند اما داستان جذابی هستند). یا اینکه یک ضرورت سیاسی درونی وجود دارد در موضع خودویرانگری که
جوکر تجسم آن است؟ فرضیهی من این است که باید از سطح صفر خود ویرانگری که
جوکر ایستاده است عبور کرد. در واقع نه، بلکه باید آن را به منزلهی یک تهدید، یک امکان تجربید. فقط با این روش است که میتوان از مختصات سیستم موجود خارج شد
و چیز جدیدی ساخت. موضع
جوکر بن بست است. کاملاً نابجا
و غیرمولد، اما پارادوکس اینجاست که شخص برای درک شخصیت زائدش باید از این بنبست بگذرد. هیچ راه مستقیمی از فلاکت موجود به سوی غلبهی سودمند بدان وجود ندارد.»
✅ برگرفته از کانال:
@CineManiaa❗️ جهت ثبتنام در برنامهی “
جوکر و حوادث آبان” به اینک زیر مراجعه کنید:
📎 https://evnd.co/4WR5s———————
🆔:
@mohajer_thinktank