میروژ

#شهدا
Канал
Логотип телеграм канала میروژ
@MirouzHПродвигать
2,17 тыс.
подписчиков
690
фото
261
видео
259
ссылок
🗣 امر به معروف، نهی از منکر وظیفه ای همگانی است. 😂مسئولَل بیلا جَنبَتو داشتویی 👌میروژ فقط نوکَر مَردِمَه 🐜میروژ گزارشگر فساد
🔷بی سامانی مزار شهدای #الشتر🌷

🔹از چند سال پیش طرحی با عنوان #ساماندهی_مزار_شهدای دفاع مقدس در کشور شروع شد.
🔹در این طرح به اسم ساماندهی، مزار همه #شهدا را به صورت یک شکل درآوردند و همه #تصاویر_شهدا را جمع آوری کردند و مزار شهدای #الشتر نیز ازین خیانت فرهنگی بی نصیب نشد.
🔹سالها پیش با حضور در مزار شهدای الشتر هنوز بوی شهادت و ایثار به مشام میرسید.
🔹علت زنده بودن روح #دفاع_مقدس در گلزار شهدای الشتر در گذشته به دلیل وجود #تصاویر_شهدا، #لباس_شهدا، #وسایل_شخصی و #دستنوشته هایی از شهدا در این مکان بود.
در واقع یک #موزه_معنوی_مردمی در گلزار شهدای الشتر را شاهد بودیم.
🔹اما با ساماندهی #خسارت بار مزارشهدا همه آن گنجینه های معنوی جمع آوری شده و نسل #جوان فقط یک فضای سرد و بی روح را در گلزار شهدای الشتر شاهد است و با حضور در گلزار شهدا انگار در قبرستان کشته شدگان #جنگ_جهانی قدم میزنند.
سنگ هایی یک رنگ،با اشعاری تکراری که بر مزار شهدا نقش بسته است.
🔹سوال اینست #با_این_گنج_بزرگ_چه_کرده_ایم؟
🔹نسل جوان #الشتری دیگر هیچ شناختی از شهدای شهرشان ندارند.
🔹به نظر میرسد باید #بنیاد_شهید_الشتر و دیگر نهادهای فرهنگی به عنوان یک جهاد فرهنگی بار دیگر آن فضای معنوی را احیا کنند،وگرنه در پیشگاه شهدای این شهر و آینده جوانان این شهر باید #پاسخگو باشند.
🔹در صورت کم کاری نهادهای مسئول، اینکار قطعا از مصادیق #آتش_به_اختیار_فرهنگی برای جوانان انقلابی شهرستان الشتر می باشد.

[ @Mirouzh #میروژ]
🎥کمپین #حماسه_حضور |
📲ارسالی از مخاطبان میروژ

رای دادم😊
بخاطر قطره قطره خون هایی که برای امنیت این آب و خاک ریخته شد...
و بخاطر قامت رشید پدرانی که در سوگ فرزند رشیدشان خم و موهای مادرانی که سپید شد...
یادمان باشد، #امنیت_اتفاقی_نیست
#شهدا_متشکریم
#حاج_قاسم_راهت_ادامه_دارد

🗳تصاویر خود را به آیدی زیر در تلگرام بفرستید.
@elect_sel_del
🌷یک شاخه گل، یک دست کت شلوار شیک و چند پیف آدکلن

🌷یک شاخه گل، یک دست کت شلوار شیک و چند پیف آدکلن، تمام چیزی است که ما و برخی مسئولین خدمت #شهدا می بریم.
در طول سال چندین بار و هر بار به بهانه ای مسئولین شهرستان و استان به #غبار_روبی_مزار_شهدا مشرف می شوند.هدفشان چیست؟ ادای احترام به شهید و شهادت؟
🌷براستی وقت آن نرسیده است غبار از دل خود بزدائید.شهدا را هیچ غباری نگرفته است که با دست توی مسئول بی مسئولیت زدوده شود.
🌷شما که برای خدمت به این مردم محروم حتی حاضر نیستی خط اتویت شکسته شود با چه رویی خدمت #شهدا می روی؟
بهتر نیست به #راه_شهدا فکر کنید؟ نه به پاشیدن آب روی یک سنگ قبر.
🌷شما لازم نیست با خدم و حشم و با کلی نوکر و چاکر جلوی دوربین خبرنگاران از شما بی مصرف تر به غبار رویی #مزار_شهدا بروید.
🌷خاک بر سر ما که روی این مراسمات اسم غبار روبی گذاشتیم.مگر نام و مرام #شهید را غبار می گیرد؟ ماییم که زنگار غبار بی تفاوتی و بی مسئولیتی بر دلهای سراسر لجنمان نشسته است، نه شهدا. شهدا که چون ستاره ای درخشان می درخشند.
🌷به نظر می رسد دیگر باید به این رفتارهای غلط خاتمه دهیم. بهتر است به جوار #شهدا برویم و از آنان طلب یاری کنیم، که ما را از این دنیای سراسر فراموشی و بی خیالی نجات دهند.و از آنان بخواهیم خدمتگذاری نیکو باشیم.
🌷چه خوب بود در طول سال یک روی هم به نام #غبار_روبی_مسئولین وجود داشت. که فکر کنم با یه تانکر آب هم تیز نشوند.

🌷مضحک آنجاست همه مسئولین اولین بار که به شهرستان ما می آیند به مزار شهدا می روند.بعد برخی هایشان با کلی آبرو ریزی از این شهر می روند. و این خاصیت #شهید است که هرکس خائن به مردم است را بی آبرو می کنند. و هرکه را #خادم است آبرومند.

🐜ای خَط کاوَه مال میروژَه👈
@mirouzh
🌷 #خاطرات_مقدس
📁قسمت اول

🌷سر بر زانوی پدر
🌷حدود سال 1380، در عملیات تفحص و کشف پیکر شهدا در منطقه دهلران، بدن استخوانی #دو_شهید در کنار هم پیدا شد.
یکی از آنها به تپه خاکی تکیه داده و پاهایش را دراز کرده و دیگری که سن و سالش کمتر بوده، سرش را روی پای او گذاشته بود و به دلیل جراحت و خون ریزی، هر دو به #شهادت رسیده بودند.
حالا بعد از حدود 20 سال، پیکر استخوانی آن دو در آغوش هم پیدا شده بود.

🌷در لحظه اول چیز عجیبی به چشم نمی آمد. مثل دیگر #شهدا کنار هم خفته بودند.
🌷ولی وقتی مدارک و #پلاک آنها را یافتند، پیگیر ماجرا که شدند، دریافتند:

🌷همرزمانش تعریف می کردند: باوجود مخالفت فرماندهان، آنها حاضر نشدند یکی شان بماند و دیگری برود #عملیات.

🌷در هنگامه نبرد و جنگ سخت، آن که سنش بیشتر بود #مجروح شد و در کناری افتاد، لحظه ای بعد فرد کوچکتر که زخمی شده بود به کنار آن یکی آمد و سرش را روی پای او گذاشت و ... بعد از 20 سال، "پدر و پسر" در آغوش هم پیدا شدند و #مادر، یک بار دیگر همسر و فرزندش را دید ولی این بار با جسمی استخوانی در تابوتی سبک!
#حمید_داودآبادی

🐜ای خَط کاوَه مال میروژَه👈
@mirouzh