متنی از
#دکتر_سروش_دباغ "درد است که آدمی را رهبر است در هر کاری که هست. تا او را دردِ آن کار و هوس و عشقِ آن کار در درون نخیزد، او قصدِ آن کار نکند و آن کار بی درد او را میسر نشود... خواه دنیا، خواه آخرت، خواه بازرگانی، خواه پادشاهی، خواه علم، خواه نجوم و غیره. تا مریم را دردِ زه پیدا نشد، قصد ان درخت بخت نکرد... تن همچون مریم است و هر یکی عیسا داریم. اگر ما را درد پیدا شود، عیسای ما بزاید و اگر درد نباشد، عیسا هم از آن راه نهانی که آمد، باز به اصل خود بپیوندد."
@BMoghimi#Tbilisi این سخن نغر مولانا در « فیه ما فیه»، برایم تداعی کننده مفهوم غرقگی ( engagement) است. یکی از ستونهای خرسندی (happiness) از منظر مارتین سلیگمن، روانشناس مشهور آمریکایی، غرقگی و غرقه شدن و غوطه خوردن در کاری است که من و تو را در کام کشد و با اشتغال بدان، گذر زمان را حس نکنیم. بسته به پیشینه تربیتی و معرفتی و ذوق و استعداد، هر یک از ما به درد کارهایی می خوریم و به درد کارهایی نمی خوریم. مهم این است که به مدد خودشناسی و خودکاوی و بند از بند روان گشودن و با " سایههای" خود مواجه شدن و نقاط ضعف و قوت خود را در آغوش کشیدن، دریابیم به چه کاری می اییم و به چه کارهایی نمی آییم. در ادامه از پی آن روان گردیم و به قدر وسع، «خرسندی»، « آرامش درون»، «صلح درونی» و «غفلت پاک» را بچشیم و بسان "پری کوچک غمگین" فروغ فرخزاد، که شب از یک بوسه می میرد و سحرگاه از یک بوسه به دنیا می آید، به سحرگاه شکفتن ها و رستن ها برویم و " تولدی دیگر" و " پوست انداختن مبهم عشق" را ببوییم و مزه مزه کنیم...
@Markagement#بهمن_مقیمی#عضو_هیأت_علمی#دانشگاه_جورجیا#جرجیا#تفلیس#مارکیجمنت#گرجستان#تحصیل_در_گرجستان