بهمن مقیمی
عضو هیأت علمی دانشگاه جرجیا
مشاور مدیریت و سخنران حرفه ای
مدتی پیش
در تفلیس چند روزی میهمان هتل ماریوت بودم و
در آنجا با یکی از کارآفرینان آذری زبان آشنا شده بودم که ادعا داشت: پول، کثیف و چرکِ کف دست است (آنها هم دقیقا همین مضمون را دارند!) و یک مدیر باید روی خدمت رسانی به جامعه متمرکز شود...؛ پول خودش می آید!...
در آنجا به ایشان پاسخی ندادم اما بعد اندیشه کردم که ملاک ِ درست بودن روشِ کار و همان خدمت رسانیِ مورد نظر ِ وی، واقعا چه چیزی به جز «پول و رابطه بلند مدت با مشتری و ذینفعان» می تواند باشد؟ پول اگر از طریق نامشروع به دست بیاید می تواند آلوده تلقی گردد یا اگر اهداف و شرایطِ آینده و حفظ ِ ارتباط ِ بلندمدت و حرفه ای
در کسب یا خرج ِ آن پیش بینی نگردد؛ البته یک روز هست و یک روز نیست...! والا ملاک و میزان موفقیت ِ یک کسب کار ، سود و ارزشهای کوتاه مدت و بلند مدتِ ریالی، ارتباطی و اعتباری ست و لاغیر!!!
گاهی اهالی فرهنگ و معرفت ، با اکراه و گرانجانی از کوچه ی ارباب ثروت و پول میگذرند و دامن برمیگیرند که مبادا از طرز فکرشان به آنها بچسبد و بسیار دیده ام که به اندیشه ی ثروت آفرینی نگاهی با روی ترش و دل سرد می اندازند....
با قاطعیت تمام میگویم که اندیشه و خرد بدون کار و بازار و تغییر و تبدیل ِ به ارزش افزوده، تنها یک سرگرمی ست و بیش از افیونی
برای تخدیر دردهای شخصی نیست!
مارکس مذهب را افیون توده ها میدانست و این حقیر، فرهنگ و هنرِ صرف را افیون ِ روشنفکران می پندارم. اگر به این دیدگاه بسنده کنیم همه مردم باید عارف و سالک و سر
در گریبان
در خلوت خویش زندگی کنند و جهان همانی که بوده، باقی بماند چون همه بایستی
در سکوت و مراقبه باشند!
موضوع اصلی فقط پول و ثروت نیست، انسان و جهان از حالت انتزاعیِ صرف به مرحله ی شکوفایی و تغییر میرسند و آدمی میفهمد که کجا ایستاده است و باید چه بکند!
در واقع نگاه سرد، قهری و روشنفکرانه ؛
در فرهنگ کارآفرینی تبدیل به اراده ی گرم، و جذاب و پویا گردیده و به تغییر خود و جهان می انجامد.
کار فیلسوف تغییر جهان نیست، بلکه (با دانش ناقص من) احتمالا تفسیر جهان است، اما کارِ کارآفرین یا ثروت آفرین تغییر جهان نیز هست. نمی شود صبحانه از دسترنج یک دامدار یا مرغدار نوش جان کرد و لباس یک صنعتگر را پوشید و
در خودروی شخصی یا عمومی یک تولیدکننده به دفتر یا کتابخانه رفت و آنجا
در یادداشتها یا کانالِ اخلاق محور خویش
در واتساپ و تلگرام
در مضرات ِ ثروت نوشت!. هر بهانه ای
برای اینکار داشته باشیم؛
در مورد خود اهل فرهنگ و ادب و اخلاق به طریق اولی صادق است، با این تفاوت که بدون اندیشه ی ورزیده و حرفه ای متمرکز بر کار و ثروت، اصلا فیلسوفی نخواهد بود...
اگر به
تاریخ نگاه دیالکتیکی داشته باشیم
در میابیم که انسان را کار آفریده است
تمدن را کار آفریده است
تاریخ را کار آفریده است
فرهنگ و هنر را نیز
کار آفریده است...
ما
در خلاء زندگی نمی کنیم. پول و ثروت آفرینی هرگز بد نیست، بدون آنها هیچ نخواهیم داشت. این سوءاستفاده و کسب و خرج ِ نادرست آن است که نامطلوب می باشد که این البته
در مورد فرهنگ و ادب و هنر و همه چیز دیگر نیز صادق است. سوءاستفاده از ادبیات و هنر هم به هر شکل و بهانه ای ناپسند است... این بجای خود ؛ اما حرف اصلی همانست: فکر مُولِد و تحول خواه و ذهن ثروت آفرین و تشنه ارزش افرینی ِ بیشتر ؛ تنها راه سعادت کولونی های اجتماعی امروز بشر است.
@Markagement#Markagementتصورم اینست که (همانطور که قبلا برعکس بوده) امروزه بسیار نیکو می باشد که اهالی فرهنگ و ادب به صراحت کلاه احترام
در مقابل اهالی صنعت و تجارت بردارند و از صمیم قلب فریاد برآرند که:
زنده باد کار و تلاش و تغییر
زنده باد کارآفرین و کارآفرینی
#برای_ثبت_در_تاریخ#مارکیجمنت منبع:
ایده اصلی این پست از گروه
#باشگاه_کارآفرینی و انجا به نقل از گروهی دیگر به نام کاثرو ؛ دریافت گردیده است