🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸#پیام_هوشیاری❇️یک روز همسرم به خانه آمد
😊و گفت در آرایشگاه دوستش با دختری جوان آشنا شده است. رفتوآمد فرزانه و این دخترخانم که ظاهر باکلاسی
🙃داشت، از همان روز آغاز شد. او بیشتر وقتها به خانۀ ما میآمد و حتی یک بار با هم به مسافرت رفتیم.
😑✅این دختر جوان که بسیارخوش سروزبان بود، خیلی زود از سیر تا پیاز زندگیمان سردرآورد.
😳 او از
#اختلافهای من و فرزانه مطلع شده بود
😔 و چندبار به بهانۀ اینکه میخواهد میانجی مشکلات ما باشد، به من تلفن زد.
😢 او با نگاه زیرچشمی و لبخندهای شیطانیاش، دلم را لرزاند
🙊 و اصلا نفهمیدم چطور اسیر
#هوسهای_کثیف شدم.
😑😑 دختر جوان با
#سوءاستفاده از
#خلأ_عاطفی بین من و همسرم به خودش اجازه داد برایم پیامک
های عاشقانه ارسال کند
😒😒همسرم که نمیدانست چه مار خوشخطوخالی را به خانه و زندگیمان راه داده است
😰، همچنان از دوستش تعریف میکرد.
✳️متأسفانه رابطۀ مخفیانۀ من و این دختر زمانی
#فاش شد که همسرم نیز
#تحتتأثیر حرف
های او، به من احساس تنفر پیدا کرده بود. فرزانه تقاضای
#طلاق داد
😟 و ما بعداز کشمکش
های زیاد باوجود تلاشی که برای حفظ زندگیام میکردم، از یکدیگر جدا شدیم.
😓 آن دختر نیز که تازه فهمیدهام معتاد است، با روشنشدن رابطهای که در حد
#ابرازعشق_و_علاقه_در_فضای_مجازی بود، مرا ترک کرد. چندماه از این ماجرا میگذرد و دلم برای بچهام تنگ شده است
😰. به مرکز مشاورۀ پلیس Police معرفی شدهام. میخواهم از همسرم خواهش کنم به خانه برگردد
🙏.
#غرورمن_و_لجبازی_های_همسرم باعث شد از هم دور شویم و ازطرفی اعتماد بیجای فرزانه به دختر جوان اینطور بیآبرویمان کرد و اسمممان را سر زبان دوست و آشنا انداخت.
🤕⭕️ ما هردو اشتباه کردیم و امیدوارم بتوانیم گذشته را جبران کنیم.
😓✳️ @zeeendegy 🌹💞