✳️ #تجربه و تغییر مثبت در زندگی
🌹 من 20 سالمه. تو ١٦ سالگی با پسري ٢ سال دوست بوديم. عاشقانه همو ميخواستيم و تنها شرط ازدواج مون سربازي بود.
قرار شد بعد اموزشي صيغه كنيم البته ما رابطه داشتيم و به خواسته ي خودم بكارتمم پاره کرد. خانواده ي پسر ناراضي بودن و انقدر موش دواندن که منو ول كرد.
من 6 ماه شب و روز نداشتم. بخاطرش از همه چيز و همه كس گذشته بودم ولي اون راحت رفت. گذشت و با پسری اشنا شدم که ١١ سال بزرگتر بود.
💐🌾💐🌾خاستگاري كرد و منم بهش گفتم ك با كسي بودم و
#بكارت ندارم. ايشون قبول كرد و برای سوز دوس پسر قبلیم، ازدواج کردم.
يك ماه بعد عقدم فهميدم باردارم. با كلي
#دعوا، بدون عروسي و جهيزيه رفتم خونه ي شوهر. تو يكي از طبقه هاي خونه پدرش.
هر چي روزا ميگذشت، همه چي بدتر ميشد. من سرد شدم و بهش ويار داشتم. اونم اخلاقاي بدي نشون ميداد. دهن به دهن می کردم. بعدم
#کتک.
❌ من از اون مشكل فرار كردم و افتادم وسط ي زندگي كه هم بايد زن باشم، هم مادر و برام سخت بود. هنوزم نتونستم اون اقا رو فراموش كنم و شوهرمم بخاطر دوريم ازم سرد شده.
دخترا! مراقب باشيد. سریع دل نبندین و گول هر گرگي كه تو لباس بره است رو نخورين. من هم خودم نابودشدم، هم پدرو مادرم...
🔴 #تجربه های بیشتر در
کانال دوم ما ،
#مشاوره_زندگی 👇👇👇👇👇https://telegram.me/joinchat/AAAAAEEYrkvrryZkpnB_Mg