کابوس دهشتناک
#قاچاق #کودکان در
#ایراندرهای کامیون نارنجی حمل گوشت در اتوبان مدرس تهران باز می شود و به ناگهان ماشین های پشتی، چشمان شان حدود ۵۰
#کودک_کار را می بیند که در هم لولیده اند. تصمیم می گیرند با پلیس تماس بگیرند، اما پلیس ۱۱۰ به این گزارش پاسخ میدهد: «خب چیه؟ الان چی می خوای شما؟» تماس با آگاهی و سازمان بهزیستی و دیگر ارگان ها بی فایده می ماند. کودکان بی هیچ مداخله ای می روند تا سرنوشت شان در کوچه پس کوچه های شهر گم شود.
استمرار اسارت و بردگی در شرایط ترس و ناامیدی، سرنوشت دردناک قربانیان قاچاق است که بیشترشان زنان و کودکاناند.
قاچاق انسان در ایران به مثابه بردهداری عصر جدید، رشد نگرانکنندهای در طی سالهای گذشته داشته است.
قاچاق انسان در ایران در چهار زمینه قابل بررسی است:
قاچاق زنان و دختران، قاچاق کودکان و پسران، قاچاق اعضای بدن و بالاخره بیگاری گرفتن و بهرهکشی از نیروی
کار انسانها.
اگر چه این پدیده از جنبه های مختلف بسیار گسترده است، مانیتورینگ حقوق بشر ایران در این گزارش کوتاه تنها به بخشی از این کابوس دردناک در رابطه با خرید و فروش کودکان میپردازد. کودکانی که به دلیل فقر و گرسنگی روزافزون در جامعه ایران، گاه حتی به اندازه پول دو یا سه کیلو گوشت قرمز خرید و فروش می شوند و اغلب در اختیار مافیای قاچاق قرار میگیرند.
در یک گزارش تکاندهنده خبرگزاری تابناک نوشت: «بر اساس آخرین اطلاعات بار دیگر فروش نوزاد در شهر تهران رنگ و بویی تازه گرفته و باندهای فروش
کودک آزادانه فعالیت خود را گسترش دادهاند.»
خبرگزاری حکومتی فارس در ۱۰تیرماه ۹۶ به نقل از فاطمه دانشور عضو شورای شهر تهران نوشت: «در بسیاری از موارد کودکان ناپدید میشوند و اعضای بدن آنها قاچاق میشود و بعد از مدتها جسد برخی از آنها در بیابانها بدون کلیه و چشم رها شده است.»
این کارگزار حکومتی در ادامه اعتراف تکاندهنده خود به حقایق تلخ دیگری در همین زمینه اذعان کرده و میگوید: «در محلات پرخطر مانند هرندی کودکانی گم میشوند که والدین آنها حتی شکایت هم نمیکنند. این افراد زندگیهای خاصی دارند، والدین این کودکان نسبت به نبود بچهها بیتفاوت هستند چون اصولاً والدین این کودکان دچار اعتیاد هستند.»
همچنین سایت حکومتی رکنا ۱۶ اسفند ۹۶ از قول دانشور نوشت: «یک باند جدید شناسایی شده است که نوزادان نارس متولد شده از مادران معتاد و خیابانی را به کشورهای دیگر ارسال میکنند. اکثر این بچهها به خارج از ایران برده میشوند و نمیدانیم که در آنجا به باند قاچاق اعضا تحویل داده میشوند یا به خانوادهها یا مراکز فساد.»
فاطمه دانشور گفت: «این باند دخترها را با قیمتی بیشتر از پسرها خریداری و به مقصد نامعلومی میفرستد».
این باندها همچنین دختران فراری را شکار و به صورت اجباری یا اختیاری آنان را در خانه ای نگهداری می کند تا دوران بارداری شان را سپری کنند و در نهایت با داروهایی آنان را مجبور به زایمان زودرس کرده و نوزادان را به کشورهای دیگر می برند.
خبرگزاری حکومتی تسنیم نیز در گزارشی در ۷ دی ۱۳۹۴ با عنوان «خرید و فروش نوزادان، تجارتی پردرآمد» توضیح داد که خریداران کودکان سوی چشمان شان را می گیرند یا تن ظریف شان را می سوزانند تا بتوانند دل عابران را به درد آورده و پول بیشتری گدایی کنند.
گزارش های بسیاری وجود دارد که نشان می دهد بسیاری از نوزادانی که فروخته می شوند، به کودکان گدا سپرده می شوند تا دل رهگذران را به درد آورده و دست به جیب شان کنند. گاه بدن این نوزادان برای دردآورتر شدن قصه شان، خشونت های خریدار را متحمل می شود. هرچه ظاهر کودکان آسیب دیده تر باشد انگار پول بیشتری به جیب سردسته آن ها می رود.
اما کودکان اجاره ای حکایت دیگری دارند. آنها هر روز صبح جمع آوری شده و در محله های مختلف شهرها رها می شوند. این کودکان موظف اند در طول روز مبلغ مشخصی را از شهروندان گدایی کنند و اگر نتوانند این مبلغ را تهیه کنند، ناچار به کارهای دیگری می شوند. از
کار در کارگاه های غیرقانونی تا هم خوابگی با صاحبان
کار.
بنا به یک گزارشي در محله هایی مثل دروازه غار تهران با بچه تجارت میكنند. مردی به نام خسرو به بچهها پول میدهد و بعد آنها را به بردگی میگیرد. كودكان موظف هستند كه آخر شب با مقدار مشخصی پول به خانه برگردند، اگر پول كم آورده باشند، باید تن به كارهای دیگری دهند. اسامی این بچهها جایی ثبت نمیشود. آنها بردههایی هستند كه فقط برای كار زاییده شدهاند. ——— ادامه دارد