[باغ گیلاس عنوان غزلیست از
محمد اکبری شاعر روشن دل از اهالی شهر خنداب
که باتبریک سال نو به همشهریان گرامی تقدیم میدارد]
فرودین آمد و آهسته صدا کرد مرا
یار دیرینه دگر بار وفا کرد مرا
گفت هر شاخه گیلاس سخنگوی من است
وه چه رنگین سخنی غرق صفا کرد مرا
ارمغانش ختنی بود و پیامش چمنی
همچو مرغان چمن نغمه سرا کرد مرا
از سرا پرده بافرو شکوه گل سرخ
بر نهانخانه
دل پنجره وا کرد مرا
صبح و نظاره آن خیمه خوش نقش و نگار
پای تا سر همه تقدیرو ثنا کرد مرا
دل به شوق آمد و لبریز شد از نکهت و نور
سرخوش از رقص گل و ساز صبا کرد مرا
باغ گیلاس و نسیم سحر و بوی بهشت
غرق در زمزمه چلچله ها کرد مرا
جشن میلاد بهار است به جشن آی و ببین
راحت از رنج دی و خشم شتا کرد مرا
صبحدم با نفسش کرد زگل پرده دری
اکبری با غزلش اهل سما کرد مرا
🆔 @khondabgram#شاعر_روشن_دل_محمد_اکبری#شهر_خنداب