#شیخ_بیناhttps://tlgur.com/d/BGYm9ONG«جائز نیست بر لاشه ی او نماز خوانده شود! بر عبدالنّاصر نماز نخوانید!»
این جملات،
شیخ نابینا، عمر عبدالرّحمن را از منبرش یکراست راهی زندان القلعة مصر کرد...
عمر با آنکه متولّد یک روستای کوچک بود و در ده ماهگی بینائی خود را از دست داده بود، توانست در یازده سالگی حافظ کلّ قرآن شده و در سی و دو سالگی پس از آزادی از زندان مدرک دکتری خود را بگیرد. او هرگز در برابر طواغیت مصر تسلیم نشد؛ در زمانی که علماء درباری مدح حاکمان را می گفتند علیرغم تهدید های مکرّر إطّلاعات مصر، در خطبات خود گمال عبدالنّاصر را فرعون خطاب می کرد و دیکتاتوری سکولار مصر را زیر سؤال می برد. پس از هلاک أنور سادات برای سه سال دیگر هم به ظنّ دست داشتن در ترور او زندانی و از کشور إخراج شد: وی إبتدا به افغانستان، سپس به سومالی و آمریکا رفت تا فریضة تبلیغ را در آنجا إدامة دهد ولی دیری نپائید که در سال ۱۳۷۳ شمسی به جرم دسیسة چینی علیه رژیم آمریکا* به حبس أبد (به إضافة پانزده سال) در سلول إنفرادی محکوم شد.
حقیقة اینست که رژیم واشنگتن از منبرهای او شدیداً دچار وحشة شده بود:
«اگر داشتن حقّ تملّک تروریسم است، پس ما مشتاقانه إعلام می کنیم که تروریست هستیم! چنان که در کلام اللّه هم ذکر شده؛ و از أقسام جهاد این همانا إرعاب دشمنان خداست!»**
در کنار تهدید مستقیمی که تبلیغ و جذب جوانان به إسلام و جهاد علیه صهیونیسم برای آمریکا داشت، هدایة یک إنقلاب إسلامی در مصر از خاک آمریکا (از طریق إرسال کاستهای سخنرانی و گردآوری پول برای کمک به جریانهای مبارز که باعث شد روزنامه ی نیویورک تایمز او را با روح اللّه خمینی و هدایة إنقلاب إسلامی از فرانسه مقایسة کند***) و فشارها و درخواستهای مکرّر رژیم مبارک هم مزید بر علل شد که آمریکا هرچه سریعتر این صدای إعتراض و دعوة را برای همیشه خاموش کند:
شیخ روشن دل، عمر عبدالرّحمن، دو روز پیش به تاریخ سی ام بهمن ماه یک هزار و سیصد و نود و پنج هجری پس از بیست و سه سال تعذیب، تحقیر و شکنجه در سایه ی سکوت رسانه های جهان دار فانی را وداع گفت. شرح مصائب این سالها خود طومار عریض و طویلی میشود لذا در خاتمة تنها به بخشی «قابل ذکر» از نامه ی وصیّة ایشان بسنده میکنیم:
«...آنها به همین سبب مرا حبس کردند؛ و تنها به حبس مادی و جسمی ام إکتفاء نکردند بلکه از نظر روحی و معنوی نیز مرا تحت شدید ترین فشار ها قرار دادند، طوری که هرگونه مترجم، قاری، رادیو و ضبط صوتی را از من دریغ داشتند و اکنون از هیچ خبری داخل و خارج زندان مطّلع نیستم. آنها مرا در سلولی إنفرادی حبس کرده اند و به کسی که عربی تکلّم می کندبه هیچ عنوان إجازة ملاقات نمی دهند؛ روزها و ماه ها و سال ها می گذرد و من نه می توانم با کسی صحبة کنم و نه این إمکان هست که کسی با من صحبة کند و اگر تلاوة قرآن نبود اکنون دچار بسیاری بیماری های ذهنی شده بودم...»
للّه درّك یا
شیخرحمك اللّه
______________________________________
*إتّهامات کامل وی از این قرارند: دسیسة چینی، تحریک به قتل حسنی مبارک -رئیس جمهور سابق مصر، توطئة برای قتل پرزیدنت مبارک، تحریک برای حملة به پایگاه های نظامی رژیم آمریکا و توطئة برای بمب گذاری.
**فَإِمَّا تَثْقَفَنَّهُمْ فِي الْحَرْبِ فَشَرِّدْ بِهِمْ مَنْ خَلْفَهُمْ لَعَلَّهُمْ يَذَّكَّرُونَ/الأنفال ۵۷
***A Cry of Islamic Fury, Taped in Brooklyn for Cairo
هفتم ژانویه ی ۱۹۹۳ به قلم کریس هجز
✍ #سینا_نجومی - دانشکدهی
#داروسازی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی(ره) تهران
💠 #خط_دانشجو:
✅ @KhateDaneshju