🔷آنها که دنبال حذف
#فردوسیپور هستند، فرجام
#مخملباف را خواندهاند؟
🔹دنیایی که انگار ساخته شده تا گروهی برای یافتن سری میان سرها با تندروی بیایند و قیام کنند و به مرور به سمت اعتدال و حتی فراتر از آن بروند و گاهی هم از آن سوی بام بیفتند. روندی که در مدیریت فرهنگی کشور نمونههایش را به وفور دیدهایم.
🔹مدیریت ستارهستیز سینما در دهه۶۰ یکی از این موارد است که حالا حقیقتی اثبات شده است که شرح آنچه در این دوره رقم خورده دیگر بر کسی پوشیده نیست و تقریبا همگان از آن سخن میگویند.
🔹ماجرای مدیرانی که میخواستند با تندروی المانهای فیلمفارسی را از سینمای ایران پاک کنند. ستاره بودن برایشان مصداق طاغوت بود و تفاوتی هم میان سینما و ورزش وجود نداشت. علی پروین و حجازی و عطا بهمنش، فردین و بهروز وثوقی یا فلان خواننده زن یا مرد فرقی نمیکرد، همه به یک جرم باید محاکمه یا رانده میشدند؛ به جرم ستاره بودن!
🔹ماجرا خیلی در دل حکومت هم نبود که مثلاً فوتبالیها شانس آوردند که اگر رفاقت علی پروین و حاج احمد نبود شاید بساط فوتبال هم برچیده میشد. همان موقع هم حجازی و خیلیهای دیگر قربانی قانون ۲۷سالهها شدند. در سینما هم چه برزخیهایی که ستاره اقبالشان را زبانه آتش خشم تازهمدیران آن روزها سوزاند و حسرتی بزرگ برایشان بر جای گذاشت.
🔹از مخملباف فیلمساز جوان تندرویی که گفته بود بالای ساختمان حوزه هنری تیربار میگذارد تا اگر از ستارههای سینمای قبل از انقلاب احیانا کسی گذارش به آن اطراف افتاد، زنده برنگردد، تا مدیرانی که با دست خط، دستور شفاهی و یا تهدید و ارعاب و اخراج و شلاق به زعم خود جامعه را از وجود این بتهای مجسم پاک کردند.
و البته که پاک هم کردند و نه فردینی باقی گذاشتند که نقش بازی کند، نه ایرجی که جایش بخواند: «علی بیغمم...»
🔹ستارههای آن روز، سالها سکوت کردند و با شغل دیگری روزگار گذراندند. یکی شیرینیفروش شد، دیگری گوشه دفتر فیلمسازیاش برنج میفروخت و آن یکی در کارگاهی اطراف رباط کریم ته دیگهای بزرگ مسی را میسابید تا درونشان مواد شیمیایی بسازد و بفروشد و خب حتما میدانید برای یک ستاره، مرگ روزی است که بالهای دیده شدنش را از او بگیری. آری همان روز همه آنها محکوم به اعدام فراموشی شده بودند.
🔹تندروهایی که مدام تولید و بازتولید شدند. ردای ستارهسوزی که روزی بر تن مخملباف بود، روزگاری به شکلی دیگر بر تن افخمی نشست تا با بهانهای تقوایی را بفرستد خانه و خودش جایش را بگیرد؛ روز دیگری هم آن مدیری که بچههای «ساعت خوش» را ممنوعالتصویر کرد و دستور داد از در جام جم راهشان ندهند، این پرچم را در دست داشت و بعدتر محمدعلی
#رامین و جواد
#شمقدری پرچمدارانش بودند تا امروز که پرچم افتاده دست
#فروغیها./سایت دیده بان
@khabarha_nazarha