#آتش_سوزی_جنگلهای_ارسباراندر سایه بیتوجهی مسئولان
چند سالی بود که موضوع و مسئله زلزله، توجه همگان را به منطقه ارسباران معطوف داشته بود.. و اینک سوختن جنگلهایش، البته شاید فردا...
*اما درد ارسباران نه زلزله است و نه سوختن! بلکه دردش فراموشی و بیتوجهی است.* ارسباران با داشتن پتانسیلهای فراوان از منظر جغرافیای طبیعی و انسانی، شایسته رشد و توسعهی جهشی است اما سالهاست صرفاً عنوان ناخوشایند محرومیت، دامنش را آلوده کرده، عنوانی که گرچه زیبندهی آن نیست، اما به منظور جلب توجه بیشتر حاکمیت و جذب اعتبارات ویژه! بر آن چسبیده و دیر زمانی است که در پسوند و پیشوند عناوین مدیرانش جا خوش کرده در حالی که نه اعتباری را کسب نموده و نه توجهی را جلب.
اگر سیمای چشم نواز منطقه ارسباران توسط چنگالهای تیز و بی رحم فقر خراشیده شده، دلیلش «فقر و نداری» نیست؛ بلکه عدم توجه کارشناسانه به بنیانهای اساسی و ظرفیتهای ویژه آن است..
حاصل چنین بیتوجهی، کوچ اجباری مردم شریف منطقه طی دهههای پیشین به شهرهای بزرگ برای تامین معاش بود، کوچی که حتی مناطق جنگ زده هم در زمان جنگ به خود ندیده است.
بی تردید محرومیت منطقه ذاتی نیست، بلکه حاصل بهره برداری نکردن از داراییها و موقعیت استثنایی جغرافیایی آن است.
این منطقه از حیث نیروی انسانی طبق آمارهای منتشر شده دارای جمعیت بالایی از دانش آموختگان و متخصصان پراکنده در نقاط مختلف داخل و خارج کشور است که بهره جستن از این تواناییها قطعا باعث دگرگونی چهره منطقه می شود،
و از سویی دیگر، این پهنه از کشور مولفههای پیشرفت و آبادانی را از حیث جغرافیای طبیعی مانند خاک مرغوب، آب و هوای مطلوب، واقع شدن در مدار معتدله، پهنههای جنگلی بینظیر [و ظرفیتهای بیهمتای گردشگری در خود جای داده است البته اگر سوختن امانش دهد!!!
همچنین اماکن تاریخی متعدد، معادن گوناگون و از همه مهمتر داشتن مرز بینالمللی طولانی با چند کشور شمالی که امکان ایجاد بازارچهها و پایانههای مختلفی را فراهم مینماید، از دیگر مولفههای مهمی است که میتوان به آنها اشاره نمود.
اینک که در آستانه کارزار انتخاباتی مجلس قرار گرفتهایم، امید میرود سوانحی از قبیل زلزله و
آتش
سوزیها تلنگری باشد برای ساکنان خطه ارسباران تا با انتخاب نمایندگانی شایسته، زمینهساز حرکتی تازه برای رشد و توسعه منطقه شوند.
#شفقی، دوم شهریور نود و هشت
@khabarha_nazarha