#ڪشتی_پهلو_گرفتہ#دستخط_ششم :
#زینب_و_تنہا_زینب ❤️❤️❤️و تو
#مادر... با اینڪہ خودت نمیتوانستی سرپا بایستی اما
#علےات را هم نمیتوانستے در چنگال دشمن تنها بگذاری!
❤️با همہی جراحتت خود را از دامان
#علی آویختی : نمیذارم
#علے را ببرید
نمیدانم تازیانہ بود
غلاف شمشیر بود یا چہ بود..؟
#عمر آنقدر بر
#بازو و
#پہلوے مجروح تو زد ڪه از حال رفتی و دستت رها شد...
انگار نه بر
#پہلوے تو... ڪه بر دل و دیدهی ما میزدند اما به جز گریہ...
▪️ #با_دردِ دندههاے
شڪستہ جدال ڪن!
تقصیرِ دست بستہی من شد... حلال ڪن...
▪️#عمر به پدر گفت بیعت ڪن!.
پدر گفت اگر نڪنم چہ میشود؟!
#عمر به پدرم، به جان پیامبر گفت: گردنت را میزنم!
پدرم گفت بخدا اگر با شما غاصباݧ نیرنگباز بیعت ڪنم!
#تو وقتی بہ هوش آمدی از
#فضه پرسیدی:
#علے ڪجاست؟!
نمیدانم با ڪدام تواݧ به سمتِ مسجد دویدی و وقتے
#علے را در چنگال دشمن دیدے و شمشیر را بالاے سرݜ فریاد ڪشیدی :
" ای ابوبڪر!
اگر دست از سرِ پسر عمویݥ برندارے، سرم را برهنہ میڪنم و گریبان چاڪ میدهم و همهتاݧ را نفرین میڪنم... "
همہ وحݜت ڪردند!
اے واے اگر تو نفریݧ میڪردی...
اے ڪاݜ... تو نفریݧ میڪردی...!
#پدر به سلماݧ گفت برو دختر رسولاللہ را دریاب ڪہ اگر نفریݧ ڪند...
سلمان شتاباڹ نزد تو آمد و گفت خشم نگیرید و نفرین نڪنید ڪہ خدا پدرتاڹ را براے مہربانے مبعوث ڪرد!
اگرچہ دست از سر
#علے برداشتند و
#تو تا پدر را بہ خانہ نیاوردے، نیامدی ولی... چہ آمدنی...
روح و جسمت جراحت زده بود مادر و من نمیدانم چگونه هنوز هم ایستاده بودی!
▪️ تو از علے خستہ تر و علے از تو خستہ تر...
▪️ تو از علے مظلوم ٺر و علے از ٺو مظلوم تر...
تو چون
#کشتی_شڪستہ،
#پہلو گرفتی و پدرم... آه از پدر محزوڹ و مظلومم...
قبول ڪن غم
#عاشورا هرچہ باشد به این گرانی نیست!
پدر هنگام تغسیل روی تو را خواهد دید و تن ڪبودت را و پدر را بعد از ایݧ... هزار عاشوراسٺ...
✖️#حق_او با گریہی تنہا نمیگردد عزا
پیر ڪن مارا خدایا... در عزای فاطمہ...
✖️2⃣0⃣@KHGSHohada_ir