◾️ فدک را غصب کردند... حق
#مادر بود...
ولایت و خلافت هم که حق
#پدر...
بریدند و دوختند...
گرفتند و بردند...
اما ؛
اوج
#مصیبت اینجا نبود...
◾️ مادرم دختر
#پیامبر بود و احترامش واجب... از آن مهم تر اینکه
#داغدار بود و زخمش تازه... تازه ی تازه... آن هم چه زخمی...
نانجیب ها اما هر چه توانستند روی زخمش نمک پاشیدند... همان ها که نمک سفره ی شان را هم از پدر فاطمه داشتند... نمک پاشیدند به زخمش با حرف ها... دست ها... تازیانه ها... با غلاف هایشان... و آخر سر... با خنده هایشان...
سخت ست ولی اوج
#روضه این هم نبود...
◾️ خانه را
#آتش زدند...
مادرم را هم...
در را لگد کردند...
مادرم را هم...
بغض علی را شکستند...
مادرم را هم...
دستانش را بستند... راه گلوی
مادرم را هم...
ریختند و زدند و بستند و شکستند...
مادرم را هم...
مادرم را هم...
مادرم را هم...
#چادر مادرم خاکی شد و خودش خاکی تر...
روضه سنگین شده؛ آری... اما اوج مصیبت حتی اینجا هم نیست...
◾️ سپر مادر شدم که
#سیلی نخورد... قدم نرسید و نشد...
خواستم نگذارم بازویش کبود شود... دستم نرسید و نشد...
گفتم جلوی شکستن
#پهلویش را بگیرم... نشد که نشد که نشد...
و باورتان نمی شود اگر بگویم حتی اوج مصیبت اینها هم نبودند...
◾️ اوج مصیبت؛
فقط یک "آن" بود... یک لحظه...
وقتی،
میان آن همه ازدحام...
چشم در چشم شدند؛
زهرا و علی ،
#زهرا روی زمین...
و دست
#علی بسته...
همین "آن"
شکست؛
دل فاطمه ...غرور علی ...
🖤"اینکه وسط روضه نمیمیرم تقصیر ماست!"
#مادری_کنید...
#آجرک_الله_یا_صاحب_الزمان #ای_وای_مادرم#یازهرا⚫️ ایام شهادت مادرمان حضرت زهرا (س) بر تمامی شیعیان و محبین ایشان تسلیت باد!
⚫️🆔 @khgshohada_ir