کتابخانه مجازی

#جنایت_و_مکافات
Канал
Логотип телеграм канала کتابخانه مجازی
@Ketabkhaneh2015Продвигать
53,36 тыс.
подписчиков
5,45 тыс.
фото
83
видео
2,09 тыс.
ссылок
آدرس اينستاگرام: Https://instagram.com/ketabkhaneh20155 نرخ تبليغ در كانال https://telegram.me/joinchat/BVL6fD9kc0hb876VhARhXQ کد شامد: http://shamad.saramad.ir/_layouts/Sh
#برشی_از_یک_کتاب

مانده‌ام که مردم
از چه چیزی بیشتر وحشت دارند؟

من که می‌گویم
مردم بیشتر از هر چیز
از این وحشت دارند
که قدم تازه‌ای بردارند
یا حرف تازه‌ای بزنند...!


📖 #جنایت_و_مکافات
#فئودور_داستایوفسکی

@ketabkhaneh2015
؛🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿
📖 #برشی_از_یک_کتاب

مانده‌ام که مردم
از چه چیزی بیشتر وحشت دارند؟

من که می‌گویم
مردم بیشتر از هر چیز،
از این وحشت دارند که
قدمِ تازه‌ای بردارند
یا حرف تازه‌ای بزنند..!

📖 #جنایت_و_مکافات
#فئودور_داستایوفسکی
📚 @ketabkhaneh2015
🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸
🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸
📚#بريده_كتاب
ناگهان در برابر او تعظیم کرد تا زمین خم شد و پایش را بوسید.سونیا وحشت زده، انگار با دیوانه ای سروکار داشته باشد، عقب نشست.در واقع مرد جوان در آن لحظه قیافه ی دیوانه ها را داشت.دختر جوان که رنگش پریده بود با قلبی پرتپش و دردناک جویده جویده گفت: چه کار دارید میکنید؟جلو من؟
راسکولنیکوف بی درنگ بلند شد و ایستاد.با قیافه ای عجیب گفت: در برابر تو نبود که تا زمین خم شدم در برابر همه ی درد و رنج های بشری بود.بعد رفت کنار پنجره و آرنج هایش را روی لبه ی آن گذاشت کمی بعد برگشت به طرف او و گفت: گوش کن ساعتی پیش به آدم گستاخی گفتم او به اندازه ی انگشت کوچکت هم ارزش ندارد امروز هم به خواهرم گفتم بیاید کنار تو بنیشیند مفتخرش کردم.سونیا گفت: ولی من موجودی بی آبرو هستم.
_ موقعی که چنین حرفی زدم نه به آبروی ریخته ات فکر میکردم و نه به خطاهایت بلکه عذاب وحشتناکی را که میکشی در نظر داشتم
از کتاب #جنایت_و_مکافات اثر #داستا_یوفسکی
ارسالي توسط دوست همراه كانال طباطبایی
🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸
@ketabkhaneh2015