پایگاه خبری کشکان

#حکایت
Канал
Логотип телеграм канала پایگاه خبری کشکان
@KashkanewsПродвигать
5,29 тыс.
подписчиков
32,2 тыс.
фото
7,29 тыс.
видео
19,7 тыс.
ссылок
📝 اخبار و تحلیل وقایع لرستان ✔ صاحب امتیاز و مدیرمسئول: مهدی دوست‌محمدی ✔ اولین رسانه مجازی دارای مجوز از هیات نظارت بر مطبوعات در غرب و جنوب غرب لرستان ⁦✍️⁩ ارتباط با مدیرمسئول و سفارش تبلیغات: @Mahdi_Doustmohammadi
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
.
#قند_پارسی

گره‌گشایی

🔸 حکایت شنیدنی و آموزنده از حضرت مولانا که بانو پروین اعتصامی آن را به شعر درآورده و محمد بساطی، مدیر مسئول نشریه فرهنگی-اجتماعی به خوانش متن کامل این سروده‌ی حکمت‌آمیز پرداخته است.

#شعر
#حکایت
#مولانا
#مولوی
#پروین_اعتصامی


#پایگاه_خبری_کشکان
#رسانه_رسمی_مستقل_مردمی
#اخبار_دقیق_موثق_لحظه‌ای

🌐 Kashkan.ir

#کانال_تلگرام

🆔 @kashkanews

#اینستاگرام

🆔 instagram.com/kashkanews

#ایتا

🆔 eitaa.com/kashkanews
#حکایت

مرد خسیسی، خربزه‌ای خرید تا به خانه برای همسر خود بِبَرد. در راه به وسوسه افتاد که قدری از آن بخورد، ولی شرم داشت که دست خالی به خانه رود...
عاقبت فریب نَفس، بر وی چیره شد و با خود گفت، قاچی از خربزه را به رسم خانزاده‌ها می‌خورم و باقی را در راه می‌گذارم، تا عابران گمان کنند که خانی از اینجا گذشته است و چنین کرد...
البته به این اندک، آتش آزِ او فرو ننشست و گفت گوشت خربزه را نیز می‌خورم تا گویند خان را چاکرانی نیز در مُلازِمت بوده است و باقی خربزه را چاکران خورده‌اند...
سپس آهنگ خوردن پوست آن را کرد و گفت: این نیز می‌خورم تا گویند خان اسبی نیز داشته است...
و در آخر تُخم خربزه و هر آن چیز که مانده بود را یکجا بلعید و گفت : " اکنون نَه خانی آمده و نَه خانی رفت است! "

👤استاد علی اکبر دهخدا


#پایگاه_خبری_کشکان
#رسانه_رسمی_مستقل_مردمی
#اخبار_دقیق_موثق_لحظه‌ای

🌐 Kashkan.ir

#کانال_تلگرام

🆔 @kashkanews

#اینستاگرام

🆔 instagram.com/kashkanews

#ایتا

🆔 eitaa.com/kashkanews
#حکایت


♻️ عاقل را اشارتی کافیست!


📌 یک داستان از مثنوی معنوی

مردی برای خود خانه ای ساخت واز خانه قول گرفت که تا وقتی زنده است به او وفادار باشد و بر سرش خراب نشود و قبل از هر اتفاقی وی را آگاه کند.
مدتی گذشت ترکی در دیوار ایجاد شد مرد فوراً با گچ ترک را پوشاند.بعد ازمدتی در جایی دیگر از دیوار ترکی ایجاد شد وباز هم مرد با گچ ترک را پوشاند و این اتفاق چندین بار تکرارشد و روزی ناگهان خانه فرو ریخت. مرد با سرزنش قولی که گرفته بود را یادآوری کرد و خانه پاسخ داد هر بار خواستم هشدار بدهم وتو را آگاه کنم دهانم را با گچ گرفتی و مرا ساکت کردی. این هم عاقبت نشنیدن هشدارها!





@kashkanews
#حکایت

👈 چوپان بی سواد، ولی هوشمند

چوپانی در بیابان مشغول چرانیدن گوسفندان بود، دانشمندی در سفر به او رسید و اندکی با او گفتگو کرد فهمید که او بی سواد است، به او گفت: «چرا دنبال تحصیل سواد نمی روی؟» چوپان گفت: «من آنچه را که خلاصه و چکیده همه علوم است، آموخته ام دیگر نیازی به آموزش مجدد ندارم.»

دانشمند گفت: آنچه آموخته ای برای من بیان کن. چوپان گفت: خلاصه و چکیده همه علم ها پنج چیز است:

🔻 تا راستی تمام نگردد، دروغ نگویم.
🔻 تا غذای حلال تمام نشده، غذای حرام نخورم.
🔻 تا در خودم عیب هست، عیبجوئی از دیگران نکنم.
🔻 تا روزی خدا تمام نشده به در خانه هیچ کسی برای روزی نروم.
🔻 تا پای در بهشت ننهاده ام از مکر و فریب شیطان غافل نگردم.

دانشمند، او را تصدیق کرد و گفت: همه علوم در وجود تو جمع شده است، و هر کس این پنج خصلت را بداند و عمل کند به هدف علوم اسلامی رسیده و از کتب علم و حکمت، بی نیاز شده است

@kashkanews
#حکایت

شیخی وارد شهری شد و سراغ مسجد را گرفت
به او گفتند که دراین شهر مسجدی وجود ندارد !
شیخ گفت مگر شما خدا پرست نیستید؟گفتند آری هستیم
پرسید مگر عبادت خدا را بجا نمی آورید؟
گفتند آری خدا را عبادت میکنیم
شیخ گفت اگر مسجد و یا عبادتگاهی ندارید پس چگونه خداوند را عبادت میکنید؟
شخصی به وی گفت فردا صبح به میدان شهر بیا تا به تو نشان دهم چگونه خدا را عبادت میکنیم.
شیخ فردا صبح اول وقت به میدان شهر رفت و آن شخص او را با خود به محل کارش برد و مشغول کار شد و از شیخ نیز خواست که به او کمک کند.
شیخ از آنجا که به کار کردن عادت نداشت خیلی زود خسته شد و دست از کار کشید و به کناری نشست.
هنگام ناهار که شد مرد مقدار کمی به او غذا داد و خود نیز مشغول خوردن غذا شد
شیخ گفت که این مقدار غذا خیلی کم است و او را سیر نمیکند..
مرد پاسخ داد چون تو خیلی زود خسته شدی و کاری انجام ندادی همین مقدار غذا بیشتر به تو تعلق نمیگیرد و پس از خوردن ناهار و کمی استراحت دوباره مشغول به کار شد و در غروب هم دست از کار کشید و یک سکه به شیخ داد و گفت دستمزد یک روز کار ۱۵ سکه است چون تو خیلی کم کار کردی یک سکه بیشتر حق تو نیست و سپس شیخ و آن مرد به سمت میدان شهر حرکت کردند..
در میدان شهر که تعدادی از مردم نیز جمع بودند شیخ پرسید پس عبادت
خداوند چه شد؟
آن مرد به او پاسخ داد ما کار کردن را عبادت خداوند میدانیم بنابراین سعی میکنیم کار خود را به بهترین شکل انجام دهیم..
مثلا شخصی که بنا است و کارش ساختن خانه برای مردم است چون کارش را عبادت میداند سعی میکند این کار را به بهترین شکل انجام دهد و یا کسی که شغلش خرید و فروش است تلاش میکند که بهترین اجناس را به مردم بفروشد و خلاصه هرکس به بهترین شکل کار خودش را انجام میدهد.
شیخ فریاد کشید پس جهان آخرت چه؟شما برای ثواب و آن دنیای خود چه میکنید؟
شخصی که اتفاقأ فرد فاضل و دانشمندی هم نبود،در پاسخ به شیخ گفت:
تو خود کار این دنیایت را به درستی و خوبی انجام نمیدهی ، آن وقت ادعای جهان آخرت و دنیای دیگر را داری؟
و این طور بود که شیخ آن شهر و دیار را ترک کرد ودیگر هیچ وقت به آنجا برنگشت.
و چه زیبا گفت آن سعدی شیرین سخن :
عبادت بجز خدمت خلق نیست
به تسبیح و سجاده و دلق نیست.
@kashkanews
نگاهی طنزبه کاغذبازی دردستگاهها واستخدامهای بدون ضابطه بعضی مدیران ادارات دولتی👇👇👇

#حکایت_اخراج_مورچه :
@kashkanews
🐜مورچه کوچکی بود که هر روز صبح زود سرکار حاضر می شد و بلافاصله کار خود را شروع می کرد. مورچه خیلی کار می کرد و تولید زیادی داشت و از کارش راضی بود.
سلطان جنگل (شیر) از🦁 فعالیت مورچه که بدون رئیس کار می کرد، متعجب بود.
شیر فکر می کرد اگر مورچه می تواند بدون نظارت این همه تولید داشته باشد، به طور مسلم اگر رئیسی داشته باشد، تولید بیشتری خواهد داشت.
بنابراین شیر یک سوسک🕷 را که تجربه ریاست داشت و به نوشتن گزارشات خوب مشهور بود، به عنوان رئیس مورچه استخدام کرد.
سوسک در اولین اقدام خود برای کنترل مورچه ساعت ورود و خروج نصب کرد.
@kashkanews
سوسک همچنین به همکاری نیاز داشت که گزارشات او را بنویسد و تایپ کند... ... سوسک بدین منظور و همچنین برای بایگانی و پاسخگویی به تلفن ها یک عنکبوت 🕷استخدام کرد.
شیر از گزارش های سوسک راضی بود و از او خواست که از نمودار برای تجزیه و تحلیل نرخ و روند رشد تولیدی که توسط مورچه صورت می گیرد، استفاده کند. تا شیر بتواند این نمودار ها را در گزارش به مجمع مدیران جنگل به کار برد.
سوسک برای انجام امور یک کامپیوتر و پرینتر لیزری خریداری کرد💻💾... ... سوسک برای اداره واحد تکنولوژی اطلاعات یک زنبور نیز استخدام کرد.🐝
@kashkanews
مورچه که زمانی بسیار فعال بود و در محیط کارش احساس آرامش می کرد، کاغذ بازی های اداری و جلسات متعددی که وقت او را می گرفت دوست نداشت.
شیر به این نتیجه رسید که فردی را به عنوان مدیر داخلی واحدی که مورچه در آن کار می کرد، بکار گمارد.

این پست به ملخ داده شد.

اولین کار ملخ خریداری یک فرش و صندلی برای کارش بود.☎️
ملخ همچنین به کامپیوتر و کارمند نیاز داشت که آنها را از اداره قبلی خودش آورد تا به او در تهیه و کنترل بودجه و بهینه سازی برنامه ها کمک کند...
محیطی که مورچه در آن کار می کرد، حال به مکانی فاقد شور و نشاط تبدیل شده بود. دیگر هیچ کس نمی خندید و همه غمگین و نگران بودن😔د.
@kashkanews
با مطالعه گزارش های رسیده شیر متوجه شد که تولیدات مورچه کمتر از قبل شده است.
بنابراین شیر یک جغد با پرستیژ را به عنوان مشاور عالی استخدام کرد و به او ماموریت داد تا امور را بررسی کرده، مشکلات را مشخص و راه حل ارائه نماید. جغد سه ماه وقت صرف کرد و گزارشی در چند جلد تهیه نمود و در آخر نتیجه گرفت که مشکلات پیش آمده ناشی از وجود تعداد زیاد کارمند است.
و باید تعدیل نیرو صورت گیرد.
و بنابر این ،
شیر دستور داد که مورچه را اخراج نماین🐜🐜🐜د
زیرا
مورچه دیگر انگیزه ای برای کار نداشت
#اموزنده
نویسنده #دکتر_منجمی

⭕️ کشکان👇👇
⭕️ @kashkanews