با دستخط باد در باران چه باید کرد؟
یک لحظه بغضت را مکن پنهان، چه باید کرد؟
حرفی برای لحظهی آخر نگهداریم...
با این سکوت تلخ بیعنوان، چه باید کرد؟
در من غروب سرد یک پاییز میگرید
آذر به جان، در مهر یا آبان، چه باید کرد؟
زخمی زد و با اشک خود آن را نمک پاشید
با او که هم دردست هم درمان، چه باید کرد؟
تهمینهوار از آینه هر بار میپرسم
در داستان با غیبت دستان، چه باید کرد؟
بغضی هزاران ساله دارد پرده آخر
در آخر شهنامه با ایران، چه باید کرد؟
رنجی که بردیم از غمت، بیقدر و قیمت نیست
جز صبر با این گنج بیپایان، چه باید کرد؟
در هر تفال از توکل گفتی ای حافظ
بعد از توکل؛ صاحب دیوان! چه باید کرد؟
#سمیرا_غفاری