نکاتی چند پیرامون “ بیانیه جمعی از فعالین کارگری، مدنی و سیاسی شهرهای کردستان در ارتباط با اعتصابات سراسری اخیر “
نگارنده :
#یدی_صمدیابتدا باید اشاره کنم که بیانیه رغم اینکه دارای نکات مثبتی از جمله :
• در مخالفت با اعدام موضع گیری داشته
• تحرکات نظامی برخی احزاب ناسیونالیست به نیابت از کشورهای مرتجع منطقه را محکوم کرده
• در مقابل سیاستهای سیستم سرمایه داری در جهان و منطقه موضع گرفته
• اینکه فعالین رادیکال جنبش کارگری معتقد به انقلاب از پایین با رهبری طبقه کارگر هستند و دخالت کشورهای امپریالیستی برای تغییر را برنمی تابند و علیه آن میاستند
و نکات خوب دیگری که در آن نگارش شده است.
اما این بیانیه با وجود چنین نکات مثبتی، بنظر بنده مصداق بارز یک گام به پیش و دو گام به پس است و نقدهایی متوجه آن میباشد.
از تیتر بیانیه باید شروع کرد که اشاره به ترکیب فعالین کارگری و مدنی دارد؟؟!! که بسی جای تعجب است که این امضا کنندگان به چه نحوی اجماع ضدّین را محال کرده اند؟ چون به قول دوستمان ( رامین کریمی ) اگر اندک شناختی از فعالین مدنی داشته باشیم متوجه می شویم که این فعالین مدنی در ضدّیت کامل با ماهیت جنبش کارگری و فعالیت فعالین جنبش کارگری در جامعه هستند و تنها همّ و غمّشان به اغما بردن جامعه در راستای اهداف کُردایه تی که معلوم هم نیست چه پشتوانه فلسفی ای دارد؟ حرکت می کنند و امکان ندارد مضمون این بیانیه را قبول داشته باشند.
در همان شروع بیانیه نگارندگان هدف خود را مشخص می کنند؛ یعنی انکار واقعیات، نفی و حذف دیگری و مصادره چنین حرکت توده ای بزرگی به نفع خود، زیرا اعلام می کنند “ اعتصاب سراسری اخیر در کردستان به همت فعالین کارگری، مدنی و پیشروان جامعه صورت گرفته “ ؟؟
دوستان! کمی از پوسته سخت محفل خود بیرون بیایید و مقداری هم واقع بینانه نگاهی به جامعه بیاندازید،جامعه کردستان قولاً یک جامعه متحزب است، چه خوشمان بیاید یانه افکار و ایده ها و سیاست های متفاوتی در کردستان فعالیت می کنند و هر فردی در این جامعه بدون اینکه عضو رسمی فلان جریان حزبی باشد، خود را در یکی از جریانات سیاسی ای که در عرصه جامعه کردستان فعال هستند، می بیند. به همین خاطر اعتصاب سراسری ۲۱ شهریور ماه مستقیماً به فراخوان این احزاب صورت گرفت ؛ نه به همت فعالین کارگری ، مدنی و...
بیانیه اشاره دارد به “ این اعتصاب همگانی در اعتراض به اعدام سه زندانی سیاسی در زندان رجایی شهر صورت گرفت....” نگارندگان عزیز کاملاً درست است این اعتصاب در اعتراض به این اعدام ها بود، اما شما چرا به موشک باران مقرّات حدک و حدکا در اقلیم کردستان که منجر به کشته و زخمی شدن تعداد زیادی از اعضای آنها شد اشاره ای نکردید؟ چون این اعتصاب سراسری اعتراضی هم به این موشک باران ها بود، چرا اشاره نکردید؟ آیا شما آن را خشونت تلقی نمی کنید؟ یا اینکه شما نحوه کشته شدن انسانها برایتان مهم است که ببینید به چه نحوی، با چه تعلق حزبی و... جان خود را از دست می دهند؟ یا اینکه سر جان انسانها هم بایستی مرزبندی داشته باشید، بعد موضع بگیرید؟
در بخش دیگری از بیانیه سوا از اینکه به آن بخش از احزاب راست اپوزیسیون ج.ا.ا که دل در گرو دخالت گری کشورهای امپر یالیستی برای تغییر نظام حاکم بر ایران دارند، به درستی تاخته؛ همزمان و در لفافه به آن بخش از احزاب چپ هم حمله کرده که در به انجام رساندن این اعتصاب فعالانه حضور داشته اند، چون این بیانیه ادبیات آن دست از کسانی است که قدرت رهبری اعتراض توده ها را ندارند، منفعل اند و اگر کسی هم در این راستا گامی بردارد مورد هجوم و تمسخر آنان قرار می گیرد که گویا سمت و سو دادن به فلان کار توده ای نفعش به حساب احزاب راست جامعه می رود. اینجاست که باید به نگارندگان بیانیه گفت : عزیزان ! به صحرای کربلا زدید....
در اواخر بیانیه می خوانیم “ ما فعالین کارگری و مدنی ضمن قدردانی از تمامی مردم شهرهای کردستان، مرزبندی صریح و آشکار جنبش خود را نسبت به سیاست و عملکردهای غیر مسئولانه یی که در راستای اهداف قوم گرایانه است اعلام می داریم. “ در قسمتی از این پاراگراف اشاره به “مرزبندی صریح و آشکار جنبش خود...” سوال از امضا کنندگان این بیانیه لطفاً بیایید تشریح کنید که جنبش شما چیست؟ آیا جنبش جدیدی را انکشاف کرده اید؟ جنبش شما چه استراتژی ای را دنبال می کند؟ تشریح کنید این جنبش چه ساز و کاری را در پیش گرفته که فعالین کارگری و فعالین مدنی را در خود جایی داده؟ چگونه است که از طرفی به عملکردها و سیاستهای قوم گرایانه حمله می کنید ؟ در حالی که خودتان محسور یک محفل چند نفری هستید و آن را به سطح یک جنبش می آورید و اسمش را هم می گذارید “ جنبش خود...” ؟؟
آخر سخن برای نگارندگان این بیانیه ی سراسر متناقض، که به امضای جمع مجهول الهویه ی فعال کارگری و مدنی و.... رسیده است، نگارندگان عزیز! زمان بیانیه های بی نام و نشان سالهاست که