#ابوذر در مجلسی که احساس میکرد احتمال
#گناه وجود دارد شرکت نمیکرد. مثلاً به خانهای که در آن
#ماهواره بود نمیرفت. یا غالباً به
#عروسیها نمیرفت و فامیل هم فهمیده بودند که نباید به او کارت دعوت به عروسی بدهند!
🍃🌷🍃یا در مجلسی که
#غیبت میشد، به فراخور
#شرایط طرف
#صحبتکننده، سعی میکرد
#موضوع بحث را عوض کند یا
#رک و راست درخواست میکرد
#غیبت را کنار بگذارند.
🍃🌷🍃#دوستان برادرم تعریف میکنند که گاهی همراه
#ابوذر به
#گلزار #شهدای گمنام
💔 روستایمان میرفتند و در آنجا برادرم برای آنها
#خطبه همام مولا علی(ع)
🌷 را تفسیر میکرد.
🍃🌷🍃#فرماندهاش تعریف میکرد عصر روز 13#فروردین 1395#، دشمن حمله میکند.
#مدافعین حرم هم برای اینکه حمله دشمن را پس بزنند، تصمیم میگیرند از جناحین به آنها تک بزنند.
🍃🌷🍃#فرمانده از
#ابوذر میخواهد در
#سنگر بماند و خودشان میروند. اما بعد
#ابوذر خودش را به ایشان
#میرساند.
#فرماندهاش میگفت من
#اسلحه کلاش
#ابوذر را گرفتم و با آن یکی از تروریستها که به شدت بهسمتمان تیراندازی می کرد را زدم.
🍃🌷🍃