کانال زندگی نامه شهدا

#حزب_الله_لبنان
Канал
Логотип телеграм канала کانال زندگی نامه شهدا
@KHADEMIN_MOLAПродвигать
193
подписчика
15,1 тыс.
фото
2,2 тыс.
видео
385
ссылок
#معرفی_شهیدان #روایتگری هرکــی آرزو✨داشتهـ باشهـ خیلے خدمتـ کنهـ⛑ #شهـــید میشهـ..!🕊 یهـ گوشهـ دلتـ پا👣بده به شهدا ارتبات با مالک @ghbnm345 اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَّآلِ مُحَمَّدٍ وَّعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ أَعْدَائَهُمْ اَجْمَعِيْن


رُضوان المُقاومة.. يوم ميلاد الرجل الذي أربك أجهزة المُخابرات العالميّة..💛

#سیدحسن_نصرالله :

قطعاً . . .
خون عماد مغنیه
اسرائیل را ساقط خواهـد ڪرد

#فرماندہ_دلاور_حزب‌الله
#شهـید_عماد_مغنیه
#فرمانده_نظامی_حزب_الله_لبنان
#معروف_به_حاج_رضوان


◻️تاریخ ولادت: ۱۳۴۱/۹/۱۶
◻️محل ولادت: صور_لبنان
◻️تاریخ شهادت: ۱۳۸۶/۱۱/۲۳
◻️محل شهادت: دمشق

#شهید_عماد_مغنیه به عنوان #مرد_سایه و #مغز_متفکر  #حزب_الله_لبنان شهرت داشت. 


✔️پانزده سال از شهادتت گذشت و امسال حسابی جمعتان جمع است.
روحت شاد عماد مغنیه رفیقِ رفیق ما


#عماد_مغنية
#قاسم‌_سلیمانی
#سالروز_شهـادت..🌿🌸🌺🌸🌿


🦋🦋🦋
🔰 توسل به امام زمان (عج)

بعد از شهادت حاج عماد و ازدواج دو فرزند دیگرم -مصطفی و فاطمه- من با جهاد زندگی می‌کردم. یک شب قبل از ماموریت سوریه، نیمه های شب دیدم با صدای بلند گریه می‌کند. به سرعت به اتاقش رفتم و متوجه شدم در حال نماز است.
شب جمعه بود و قرار بود فردای آن روز به «قنیطره» سوریه برود. فردای آن روز ازش سوال کردم که چرا گریه می کردی؟ خجالت کشید و گفت: هیچی.

شنبه از سوریه تلفن کرد. پرسیدم کِی برمیگردی؟ جواب داد یا یکشنبه شب و یا دوشنبه. من دوباره پرسیدم که تو آن شب به چه کسی متوسل شده بودی؟ اول حرفی نزد. بعد گفت: من در نمازم خطاب به امام زمان حجت بن الحسن(عج) صحبت میکردم. پرسیدم چه می گفتی؟ سکوت کرد. قسمش دادم که بگو. گفت: به ایشان می گفتم که من بنده گناهکاری هستم و...»

مادر جهاد بقیه حرفها را نگفت و فقط این را گفت که تا وقتی جهاد در این دنیا بود، دل من قرص و آرام بود.

#شهید_جهاد_مغنیه
#سالروز_شهادت 🌷
#حزب_الله_لبنان

┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈
💐امروز ۲۸ دی ماه مصادف با سالروز شهادت شهید مدافع حرم «حزب الله لبنان» جهاد مغنیه گرامی باد.
🔰 توسل به امام زمان (عج)

بعد از شهادت حاج عماد و ازدواج دو فرزند دیگرم -مصطفی و فاطمه- من با جهاد زندگی می‌کردم. یک شب قبل از ماموریت سوریه، نیمه های شب دیدم با صدای بلند گریه می‌کند. به سرعت به اتاقش رفتم و متوجه شدم در حال نماز است.
شب جمعه بود و قرار بود فردای آن روز به «قنیطره» سوریه برود. فردای آن روز ازش سوال کردم که چرا گریه می کردی؟ خجالت کشید و گفت: هیچی.

شنبه از سوریه تلفن کرد. پرسیدم کِی برمیگردی؟ جواب داد یا یکشنبه شب و یا دوشنبه. من دوباره پرسیدم که تو آن شب به چه کسی متوسل شده بودی؟ اول حرفی نزد. بعد گفت: من در نمازم خطاب به امام زمان حجت بن الحسن(عج) صحبت میکردم. پرسیدم چه می گفتی؟ سکوت کرد. قسمش دادم که بگو. گفت: به ایشان می گفتم که من بنده گناهکاری هستم و...»

مادر جهاد بقیه حرفها را نگفت و فقط این را گفت که تا وقتی جهاد در این دنیا بود، دل من قرص و آرام بود.
#شهید_جهاد_مغنیه
#سالروز_شهادت.......🕊🌸
#حزب_الله_لبنان