🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿📚 #بريده_كتابمادرم آن روز ها همه چيز برايش حيف بود جز خودش!
يک صندوق چوبي بزرگ داشت پر از چيزهاي حيف. در خانه ما به چيزهايي حيف گفته مي شد که نبايد آنها را مصرف مي کرديم ...نبايد به آنها دست مي زديم فقط هر چند وقت يک بار مي توانستيم آنها را خيلي تند ببينيم و از شوق داشتن آنها حظ کنيمو از حسرت نداشتن آنها غصه بخوريم...
حيف مادرم که ديگر نمي تواند در صندوق حيف را باز کند و چيزهاي حيف را دربياورد و با دست هاي ظريف و سفيدش آنها را جلوي چشمان ميشي و پر احساسش بگيرد و از تماشاي آنها لذت ببرد.
مادرم هيچ وقت خود را جزو چيزهاي حيف به حساب نياورد.
دستهايش،چشم هايش، موهايش، قلبش، حافظه اش، همه چيزش را به کار انداخت و حسابي آنها را کهنه کرد.
حالا داشته هايش آنقدر کهنه شده که وصله بردار هم نيست...
حيف مادرم که قدر حيف ترين چيزها را ندانست. قدر خودش را ندانست و جانش را براي چيزهايي که اصلا حيف نبودند تلف کرد.
#ازبالاي_پله_چهلم #محمود_کيانوش 🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿@ketabkhaneh2015