شیراز و بهار،شیراز و اردیبهشت، شیراز و عطر و لطافت مسحورکنندهی شکوفههای نارنج،باگلهای سفید، چشم را به میهمانی بینظیری میبرد و حظی خوش، لذتی ماندگار و ماندگارتر که ، از کنار باغ ملی، با آن همه نارنج، به سوی آرامگاه خواجه بروی و بر سر حوض و در جوار مزار آن عارف یگانه، بر دیوانش، تفعلی بزنی و رخصتی بگیری و راهی آرامگاه افصح المتکلمین شوی...
میانه راه رسیدن به بارگاه شیخ اجل، چشم و نفس را از حظ دیدار و شمیم عطربهار نارنجهای باغ دلگشا باید پر کرد و تا بر دوست پرکشید...
وقت خوش اردیبهشت شیراز را باید از سعدی پرسید،
با راز و ناز و فراز با شور و شعر و شکوه با سرو و بلبل و گل